امروز، من
پنجشنبه, سیزده اردیبهشت ۱۴۰۳
امروز، من نه پایبند هستام با هرآن چه که هست و نه وابستۀ پیمانام با خواستم......
ادامه مطلببه بوستان رفتن
چهارشنبه, دوازده اردیبهشت ۱۴۰۳
به بوستان رفتن به بوستان شدن است در خانه ماندن، در خانه شدن پیال......
ادامه مطلبگر این نوشته را میخوانی
جمعه, هفت اردیبهشت ۱۴۰۳
گر این نوشته را میخوانی یعنی امروز است و تو وارث همه روزهای پیشینی و همه روزگارانی......
ادامه مطلبگرایِ تن خیالپوش و
پنجشنبه, شش اردیبهشت ۱۴۰۳
گرایِ تن خیالپوش و همبودی ابرِ امکان، اکنونِ من بیرون افتاد  ......
ادامه مطلبدر گویِ امروز نظر کن!
جمعه, پانزده دی ۱۴۰۲
در گویِ امروز نظر کن! می بینی؟ همه جاها اینجاست همه گاهها این&zwnj......
ادامه مطلبسه بار شهادت دادم:
پنجشنبه, چهارده دی ۱۴۰۲
سه بار شهادت دادم: امروزست! به دینِ امروزم اکنون. هر دم را دروازهایست؛......
ادامه مطلبدستورپخت شادخواریِ امروز:
چهارشنبه, سیزده دی ۱۴۰۲
دستورپخت شادخواریِ امروز: نخست تن را نگاهدار! آگاه، مهربان و آرام چون بب......
ادامه مطلبامروز، آرایهایست از انتظارها
سه شنبه, دوازده دی ۱۴۰۲
امروز، آرایهایست از انتظارها رقصی که با آن میروی به آینده .........
ادامه مطلبچه لرزان است زندگی!
دوشنبه, یازده دی ۱۴۰۲
چه لرزان است زندگی! در آینۀ روزگار چه روشن و بیتردید است! نورِ گنگِ امروز. &......
ادامه مطلبرَف رَفِ گامهای گاه به گاه
یکشنبه, ده دی ۱۴۰۲
رَف رَفِ گامهای گاه به گاه بر برف؛ مرهم نرمِ پوشانندۀ زخمهای ذهن و زم......
ادامه مطلبگوشههای لب باز شد
شنبه, نه دی ۱۴۰۲
گوشههای لب باز شد و آمد به جانبی خوشایند جایی زیرِ چین گونهها... ن......
ادامه مطلبسپید است، سپید
جمعه, هشت دی ۱۴۰۲
سپید است، سپید بساطِ گستردۀ این دشت ماهوری مرا دلیری راه رفتن نیست مرا پرواست از به......
ادامه مطلبسرگردان چون کولیای رمیده از ایل
پنجشنبه, هفت دی ۱۴۰۲
سرگردان چون کولیای رمیده از ایل که هیچ خاک آرام نمیگیرد زیر پاهایش، از ترس&rlm......
ادامه مطلبچه روشن دیدم امروز را!
چهارشنبه, شش دی ۱۴۰۲
چه روشن دیدم امروز را! در آن مهِ هموارۀ ابهام چه خوب خو کرد چشمانم به این روشناییِ تار......
ادامه مطلباینجا دود هست
سه شنبه, پنج دی ۱۴۰۲
اینجا دود هست غبار هست و البته هنوز انبوهِ هوا گنبدی از آتش، امروز باز شعلۀ......
ادامه مطلبحفرهای فروافتاد در همارگی؛
دوشنبه, چهار دی ۱۴۰۲
حفرهای فروافتاد در همارگی؛ آن هیچِ فراگیر، میلی شد به سویی زایش فزایندۀ شکل&z......
ادامه مطلبیک روز ...
یکشنبه, سه دی ۱۴۰۲
یک روز ... قصهها چنین آغاز میشود؛ این است روایت دیگری، روایتِ من؛ امروز ........
ادامه مطلبتنم را میتکانم
شنبه, دو دی ۱۴۰۲
تنم را میتکانم از پسماندِ رویاهای دیروز خالی میشوم، خالیِ عالی!......
ادامه مطلبتاریکم امروز
جمعه, یک دی ۱۴۰۲
تاریکم امروز سیاهِ سیاه درست به سان نور. اکنون هوا روشنم است گیاه، سبزم جنب......
ادامه مطلبدر بنِ تاریک زهدان زمان
پنجشنبه, سی آذر ۱۴۰۲
در بنِ تاریک زهدان زمان آفتابِ امروز آب شده فرو رفت به ناکجا نوای ماهوری عود میآید زم......
ادامه مطلباین خانه تاریک است
چهارشنبه, بیست و نه آذر ۱۴۰۲
این خانه تاریک است بیهودهاست بهدنبال سایه روشنی گشتن یا روزنی به نورِ......
ادامه مطلبقدری شعلههای پاییزی درختانِ پشت پنجره
سه شنبه, بیست و هشت آذر ۱۴۰۲
قدری شعلههای پاییزی درختانِ پشت پنجره و چند آواز کوتاه کلاغ بگذارید بیامیزند پرتوها و......
ادامه مطلبشکلها؛
دوشنبه, بیست و هفت آذر ۱۴۰۲
شکلها؛ انجماد رویدادها در یاد هستی؛ خانهای بر رخدادگیِ بی&rl......
ادامه مطلبپرنده را دانهای نفشاندم
یکشنبه, بیست و شش آذر ۱۴۰۲
پرنده را دانهای نفشاندم آبی به آوندهای شمعدانی نریختم دست قندیل بستها......
ادامه مطلببهشت موعودست
شنبه, بیست و پنج آذر ۱۴۰۲
بهشت موعودست این خواب نسبتا آرام شام بیبر و بویی با یاری چند گامی بر س......
ادامه مطلبتنهایی دارم در پس
جمعه, بیست و چهار آذر ۱۴۰۲
تنهایی دارم در پس در انتظار تنهای پسین ممکناند تن&rl......
ادامه مطلبچه میشد اگر امروزم را
پنجشنبه, بیست و سه آذر ۱۴۰۲
چه میشد اگر امروزم را رسم میکردم بر فضا با چند کش وقوس جانانه......
ادامه مطلبچند چُرت شیرین بامدادی
چهارشنبه, بیست و دو آذر ۱۴۰۲
چند چُرت شیرین بامدادی چند غلت به هر جهت پارهرویاهای پاییزی، بیسروته......
ادامه مطلباز کجا دانستی
سه شنبه, بیست و یک آذر ۱۴۰۲
از کجا دانستی اینجایم، در امروز؟ فرزاد گلی-امروزنامه ...
ادامه مطلبچکیست در وجه امروز
دوشنبه, بیست آذر ۱۴۰۲
چکیست در وجه امروز واژگانی که پول میشود، پولی که چیز میشود تا......
ادامه مطلبهوا بیدریغ روشن است امروز
یکشنبه, نوزده آذر ۱۴۰۲
هوا بیدریغ روشن است امروز چنان پدیدارند آدمها و درختها......
ادامه مطلباین تن، دروغ میگوید به شما که منام
شنبه, هجده آذر ۱۴۰۲
این تن، دروغ میگوید به شما که منام این تنِ من نیست نه، این منِ این تن نیست......
ادامه مطلبآمدهای به پادشاهی شرّ
جمعه, هفده آذر ۱۴۰۲
آمدهای به پادشاهی شرّ ببین! هیچ شیطانی میبینی اینجا؟ جز احساس&zwnj......
ادامه مطلبتن را امتدادیست
پنجشنبه, شانزده آذر ۱۴۰۲
تن را امتدادیست به روشنِ پیش رو و امتدادی دیگر به آتش مانده از گذار؛ به......
ادامه مطلبببین!
چهارشنبه, پانزده آذر ۱۴۰۲
ببین! این است آن راهِ شاهی بیآغاز راهی ناپیدا که میگذرد از......
ادامه مطلبامروز، دل را سپهرهاست
سه شنبه, چهارده آذر ۱۴۰۲
امروز، دل را سپهرهاست غم تنگ نمیکند جای شادی را و دردها تابی اسلیمیوار......
ادامه مطلبناخوشیام امروز
دوشنبه, سیزده آذر ۱۴۰۲
ناخوشیام امروز رنگیست برپردۀ جانم تنِ بسیار درستی دارم با چند خطِ......
ادامه مطلبآه! دختر نارنجی پوش من
یکشنبه, دوازده آذر ۱۴۰۲
آه! دختر نارنجی پوش من پیر شدی میان این دیوارها، پیر شدی و خیالهات می......
ادامه مطلبیک بهره کتاب صبحگاهی
شنبه, یازده آذر ۱۴۰۲
یک بهره کتاب صبحگاهی بشقاب روشن ناشتایی نوبتی کار نفسگیر و ناهار......
ادامه مطلبتردید دارم که فروبندم
جمعه, ده آذر ۱۴۰۲
تردید دارم که فروبندم دفتر امروز را نکند گشایشی سر رسد بلغزد از تورِ گشاد خواب... تو آسوده بخوا......
ادامه مطلببرگ، برگ
پنجشنبه, نه آذر ۱۴۰۲
برگ، برگ ورق میخورند رویدادها لایه، لایه پس میروند یادها و امروزها؟ نه،......
ادامه مطلبدر کودکیام
چهارشنبه, هشت آذر ۱۴۰۲
در کودکیام چشمانم بسیار بزرگ بود و دهانم بسیار گشاد امروز چشمانی باریکتر دا......
ادامه مطلبکار غریبیست!
سه شنبه, هفت آذر ۱۴۰۲
کار غریبیست! به روزی همسفرِ روزگار گزیدن کار غریبیست! تکثیر دسته......
ادامه مطلبمیبینی
دوشنبه, شش آذر ۱۴۰۲
میبینی چه بساطی گسترده است دیدار دوستان عزیزم با همه آن تردیدها که همیشه هست؟......
ادامه مطلبدیروز
یکشنبه, پنج آذر ۱۴۰۲
دیروز آن شاخه نیمشکستۀ بید راهبر من بود با آن اصرار سبزِ سالیانش امروز لب......
ادامه مطلبآن شاخۀ خشکیدۀ دیروز
شنبه, چهار آذر ۱۴۰۲
آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز آن مرگ سیاهِ در خود پیچیده خاموش و سرد افتاده بود کنار جادهای دور اکن......
ادامه مطلبآفتابِ مسین زمستانی
جمعه, سه آذر ۱۴۰۲
آفتابِ مسین زمستانی نرم نرمک بالا میآید بر این قالیچۀ اصفهان یک، یک گل......
ادامه مطلبشگفت است!
پنجشنبه, دو آذر ۱۴۰۲
شگفت است! که دیروزیان بازم میشناسند امروز، باگذار از میان آنهمه رو......
ادامه مطلبچه کنم اگر که نقشِ یاد را
چهارشنبه, یک آذر ۱۴۰۲
چه کنم اگر که نقشِ یاد را موجهای زمان نشوید؟ و فراموشی جز غباری بر صخرۀ خاطره ها ن......
ادامه مطلبدستورِ مرگش آمده بود
سه شنبه, سی آبان ۱۴۰۲
دستورِ مرگش آمده بود از یکی از آیندههای ممکنِ بسیار از دست آنکه زاده نشد هرگز دستورش آم......
ادامه مطلبوانهادن کابوس دیشب
دوشنبه, بیست و نه آبان ۱۴۰۲
وانهادن کابوس دیشب به همان دره های دور ینگِ خیال آب و آینه را سلام دادن و طرح لبخ......
ادامه مطلبشگفتا!
یکشنبه, بیست و هشت آبان ۱۴۰۲
شگفتا! که با این همه ناز در گردنِ قوها و موج برکهها، در خرامشِ آدمها برای......
ادامه مطلباز پریانِ دریا بود
شنبه, بیست و هفت آبان ۱۴۰۲
از پریانِ دریا بود افتاده در کتابی پوسیده، فراموش شده آخر آدمها امروز پری......
ادامه مطلبهر روز را
جمعه, بیست و شش آبان ۱۴۰۲
هر روز را راه یکیست امروز را بسیار. فرزادگلی-امروزنامه &nb......
ادامه مطلبدریا زمین را شست
چهارشنبه, بیست و چهار آبان ۱۴۰۲
دریا زمین را شست و نخست پرتوهای پگاهِ آب را و سیاهیِ مانده در جامها &nbs......
ادامه مطلبدر این آینۀ کهنۀ سنگی
سه شنبه, بیست و سه آبان ۱۴۰۲
در این آینۀ کهنۀ سنگی هنوز قدری بخت ماندهاست نوری مسین در چشمه......
ادامه مطلبروحِ بخت من است امروز
دوشنبه, بیست و دو آبان ۱۴۰۲
روحِ بخت من است امروز این مرغک دریایی چرخان؟ از پس آن همه روزهای آب و شبهای آ......
ادامه مطلبکنار تپهای شنی چادر زده بودم
یکشنبه, بیست و یک آبان ۱۴۰۲
کنار تپهای شنی چادر زده بودم رو به ماه بزرگ و سرخ سه لک لک گرد ماه می&......
ادامه مطلبسخناش سخت لطیف بود
شنبه, بیست آبان ۱۴۰۲
سخناش سخت لطیف بود آب بود عبور کرد از من. خالی است تورِ یادم امروز ازجست و خیزِ واژه......
ادامه مطلبرودیست در من
پنجشنبه, هجده آبان ۱۴۰۲
رودیست در من که آبِ امروز میدود در آن &n......
ادامه مطلبمیگفتم این چه طلسمیست؟
چهارشنبه, هفده آبان ۱۴۰۲
میگفتم این چه طلسمیست؟ و نمیدانستم این سوال خود طلسم من است......
ادامه مطلبگرداناند ساعتها
سه شنبه, شانزده آبان ۱۴۰۲
گرداناند ساعتها رواناند رودها میریزند برگها......
ادامه مطلبامروز بیا!
دوشنبه, پانزده آبان ۱۴۰۲
امروز بیا! تا به یاد آوریم امروز را این نگاهِ شگفت را که میاندازی به من......
ادامه مطلبصخرهایست «امروز»
یکشنبه, چهارده آبان ۱۴۰۲
صخرهایست «امروز» در برابرم، بی&......
ادامه مطلبچرا این آب اینقدر گواراست؟
شنبه, سیزده آبان ۱۴۰۲
چرا این آب اینقدر گواراست؟ تنم آرام است، چرا؟ و چرا انبوه گلهای پاییزی این......
ادامه مطلبچند جرعه آب پرتقال مینوشی
جمعه, دوازده آبان ۱۴۰۲
چند جرعه آب پرتقال مینوشی درست به وقت امروز: آفرینشِ سپهر پرتقالی ابدی برای هر هنگام ک......
ادامه مطلبکلاغی بودم امروز
پنجشنبه, یازده آبان ۱۴۰۲
کلاغی بودم امروز همبازیِ بادها خودم را کوبیدم به سینۀ بادی سرگردان افتاد......
ادامه مطلبچند جرعه آب پرتقال مینوشی
جمعه, دوازده آبان ۱۴۰۲
چند جرعه آب پرتقال مینوشی درست به وقت امروز: آفرینشِ سپهر پرتقالی ابدی برای هر هنگام ک......
ادامه مطلبآبِ همه آبان
چهارشنبه, ده آبان ۱۴۰۲
آبِ همه آبان رود روانِ سرود دانههای نهفت مادر درآیندگان آمد امروز بلند بالا، لطیف، پن......
ادامه مطلبداشته را خواستن، هنر است
دوشنبه, هشت آبان ۱۴۰۲
داشته را خواستن، هنر است ناداشته را خواستن، شور. مرا دیگر سرنوشتی نیست قایق......
ادامه مطلبمیشنوی؟
جمعه, پنج آبان ۱۴۰۲
میشنوی؟ بانگ درهم کوبیدنیست، سترگ کهن موجهای اقیانوسیِ میل......
ادامه مطلبنقطهچینِ عصایش
پنجشنبه, چهار آبان ۱۴۰۲
نقطهچینِ عصایش امروز را تا همیشه امتداد میداد. فرزاد گلی-امرو......
ادامه مطلبخورشیدهای آب دمیدند
چهارشنبه, سه آبان ۱۴۰۲
خورشیدهای آب دمیدند از شبنمهای دشتها آبشیدهای دگرگونِ امروز تا بر......
ادامه مطلبچشمان گرد آبیاش ابرآلود بود
سه شنبه, دو آبان ۱۴۰۲
چشمان گرد آبیاش ابرآلود بود چون گرگی گرسنه دردهای امروز را میجست بال شکستۀ......
ادامه مطلبچه پنهان کردهای امروز
دوشنبه, یک آبان ۱۴۰۲
چه پنهان کردهای امروز ای آب چشمسار در پس بیرنگی زلال روشنت؟ ......
ادامه مطلبویرانِشِ پی در پی شکلها را میبینی؟
یکشنبه, سی مهر ۱۴۰۲
ویرانِشِ پی در پی شکلها را میبینی؟ من رقصِ مرگش میخواندم و تو د......
ادامه مطلبنخواه! تلخ باشم و شیرین بگویمت
شنبه, بیست و نه مهر ۱۴۰۲
نخواه! تلخ باشم و شیرین بگویمت نخواه! بسته باشم و برگشایمت نکوش! که دور شود اندوهِ امروز تا خوش......
ادامه مطلبتو اندوهگین خواهی شد
جمعه, بیست و هشت مهر ۱۴۰۲
تو اندوهگین خواهی شد بهقدرِ دلیریات و اندوهگین خواهی ماند هرچه بیشتر من&zwn......
ادامه مطلبدیروز چه میخواستی بگویی؟
پنجشنبه, بیست و هفت مهر ۱۴۰۲
دیروز چه میخواستی بگویی؟ چرا لکنت اندامهایت را به سخن نیاوردم؟ همه امروزم......
ادامه مطلببسام نمیشود
چهارشنبه, بیست و شش مهر ۱۴۰۲
بسام نمیشود تماشای واوها رمزینۀ مهر بیپایان سلسلهای ک......
ادامه مطلبصدا زدم امروز
سه شنبه, بیست و پنج مهر ۱۴۰۲
صدا زدم امروز همه احساسهایم را از جایی در دلم که همیشه بیچرا روش......
ادامه مطلبنگاهش میکنم
دوشنبه, بیست و چهار مهر ۱۴۰۲
نگاهش میکنم اندک پولیست بهرۀ امروز، مثل یک کیک فنجانی برابر آشوب پرخاشجوی......
ادامه مطلبسرگردان است دستهایم
یکشنبه, بیست و سه مهر ۱۴۰۲
سرگردان است دستهایم میانِ نواختن این گونههای نرم و چوب زبر دستۀ چکش... &nbs......
ادامه مطلبدیشب انگار عنکبوتی
شنبه, بیست و دو مهر ۱۴۰۲
دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا سرو رویم را بههم بافتهاست هر......
ادامه مطلببخشودهاید امروز
جمعه, بیست و یک مهر ۱۴۰۲
بخشودهاید امروز اکنون که سر رسیدهاید و رویارویید با آنچ......
ادامه مطلبمِهرِ امروز می آمیزد
چهارشنبه, نوزده مهر ۱۴۰۲
مِهرِ امروز می آمیزد به هر به امروز آمده ای می پیونداندشان به هم وامی داردش......
ادامه مطلبچگونه نورِ تن
سه شنبه, هجده مهر ۱۴۰۲
چگونه نورِ تن اینسان سخت میشود؟ کبود میشود و فرومیگیر......
ادامه مطلبراستی در یادِ دریاچه مانده است
دوشنبه, هفده مهر ۱۴۰۲
راستی در یادِ دریاچه مانده است رنگارنگِ افراها و کاجها پرندگان که رفتند و هنگ......
ادامه مطلبمهرروزِ مهرماه است
یکشنبه, شانزده مهر ۱۴۰۲
مهرروزِ مهرماه است کارم امروز مهرِ مهر تنی ندارم جز این بادی که میوزد......
ادامه مطلبای آوارگانِ قهر خدایان!
شنبه, پانزده مهر ۱۴۰۲
ای آوارگانِ قهر خدایان! امروز هنگام رفتن است به خدایمهر. فرزاد گلی-امروزنامه......
ادامه مطلبدست دراز میکنی
جمعه, چهارده مهر ۱۴۰۲
دست دراز میکنی به آن سوی پردۀ پنهان و نخواهی دانست چه خواهی آورد به امروزت......
ادامه مطلباز کجا میآمد این آواز؟
پنجشنبه, سیزده مهر ۱۴۰۲
از کجا میآمد این آواز؟ چه انحنای غریبی داد &......
ادامه مطلببیا رفیق!
چهارشنبه, دوازده مهر ۱۴۰۲
بیا رفیق! بیا! که امروز از دهن افتاد بس که نبودیمش و غیبت نابودهها را با جرعه، جرعه ج......
ادامه مطلببگذار! تا بروند قاصدک ها برباد
سه شنبه, یازده مهر ۱۴۰۲
بگذار! تا بروند قاصدک ها برباد بروند بارها از یاد بگذار! تا یارت باشد، کاهلیات به هنگام......
ادامه مطلبزنگِ ساعت ...
دوشنبه, ده مهر ۱۴۰۲
زنگِ ساعت ... درست سر وقت. کدام خروش بهنگامترست؟ آنکه خورشیدِ امروز را می&r......
ادامه مطلبهمیشه قدری امید هست
یکشنبه, نه مهر ۱۴۰۲
همیشه قدری امید هست میانِ نگاهی به آن دستمال چرک یا به روشنایی انار؛ میانِ سپاسی را پردادن به......
ادامه مطلببگذار بخوانمت امروز!
شنبه, هشت مهر ۱۴۰۲
بگذار بخوانمت امروز! به نامِ مهر... اکنون ببین! چیزی به جز پیچک های مهرین می بینی؟ مهر......
ادامه مطلببزمِ پریشان انگارههای پرخاشجو
جمعه, هفت مهر ۱۴۰۲
بزمِ پریشان انگارههای پرخاشجو و درست پیش از نشستن دشنه در تنم وه! که بخت یارم بود بیدار شد......
ادامه مطلبتاب میآوریاش چون آفتاب
پنجشنبه, شش مهر ۱۴۰۲
تاب میآوریاش چون آفتاب هنگام که رخدادها و &nbs......
ادامه مطلبهیچ دیدهای
چهارشنبه, پنج مهر ۱۴۰۲
هیچ دیدهای که در راهروهای این دادگاهها چه فضاهای بکری هست برای گشایش امروز......
ادامه مطلبذبح کرد گاوِ زمین را بیدارْمهر
سه شنبه, چهار مهر ۱۴۰۲
ذبح کرد گاوِ زمین را بیدارْمهر خونش گیاه شد جان، رام شد خیال، رنگینکمان زاینده شد خدا......
ادامه مطلبپیش از این نیامده بود هرگز؛
دوشنبه, سه مهر ۱۴۰۲
پیش از این نیامده بود هرگز؛ روز موعودست! و من نه سیرترم و نه داناتر تنها میخواهم......
ادامه مطلبامروز برگی افتاد
یکشنبه, دو مهر ۱۴۰۲
امروز برگی افتاد آهسته لمیده بر نسیم، درست پیش چشمانم هنوز جانش سبزی می کند انگار به هم......
ادامه مطلببرابرست امروز
شنبه, یک مهر ۱۴۰۲
برابرست امروز چنگ میزند به هوا آفتاب نو گوش کن! به زمین آهنگ مهرگان است این چرخ......
ادامه مطلباز کجا آمدی به امروز جان من؟
جمعه, سی و یک شهریور ۱۴۰۲
از کجا آمدی به امروز جان من؟ از آن چشمۀ تاریک زندگی؟ از آفرینش رمزینههای تنها؟ از......
ادامه مطلبامروز برگهای خشک باغچه را کندم
پنجشنبه, سی شهریور ۱۴۰۲
امروز برگهای خشک باغچه را کندم و برگهای زردش را و آنها که آهنگ زردی گ......
ادامه مطلباگر که سرما موهایت را سیخ نکرده
پنجشنبه, بیست و نه شهریور ۱۴۰۳
اگر که سرما موهایت را سیخ نکرده و گرما قطره قطره آب شور و گرم تنت را &nbs......
ادامه مطلباز آن سیب سبز آبدار فقط
سه شنبه, بیست و هشت شهریور ۱۴۰۲
از آن سیب سبز آبدار فقط یک طنین ترنگِ شکافتن فورانی، لطیف و چند لحظۀ ترش و &n......
ادامه مطلبمیگویی وقت طلاست
دوشنبه, بیست و هفت شهریور ۱۴۰۲
میگویی وقت طلاست سخت میگیریاش &nbs......
ادامه مطلبپنجاه بار نواختن سورنای نوروزی
یکشنبه, بیست و شش شهریور ۱۴۰۲
پنجاه بار نواختن سورنای نوروزی پنجاه بار آمدن گلابی به بازار پنجاه گسیل قاصدکها به هر......
ادامه مطلبچرا هنوز پریشان میشوم
شنبه, بیست و پنج شهریور ۱۴۰۲
چرا هنوز پریشان میشوم به چشمی که میگردد از من؟ به آشوبهای بسیاران......
ادامه مطلبآنی بود در آن
جمعه, بیست و چهار شهریور ۱۴۰۲
آنی بود در آن راندندش به قاف آنِ من اینجاست آمده امروز در این آن. فرزاد گلی-امروزن......
ادامه مطلبقدرت است دانستن
پنجشنبه, بیست و سه شهریور ۱۴۰۲
قدرت است دانستن شگفت است ندانستن و همه زیبایی دانش هم از گسترۀ نادانیایست......
ادامه مطلبرویدادهای خوشایند امروز
چهارشنبه, بیست و دو شهریور ۱۴۰۲
رویدادهای خوشایند امروز چون قلقلکیست بر پوست کشیدۀ روانم دلخوش باشم به همین خنده......
ادامه مطلبزمینِ نیاز تو امروز
سه شنبه, بیست و یک شهریور ۱۴۰۲
زمینِ نیاز تو امروز کِشتگاهِ شادی من است سپاس! فرزاد گلی-امروزنامه ...
ادامه مطلبامروز پاییز را دیدم
دوشنبه, بیست شهریور ۱۴۰۲
امروز پاییز را دیدم گردی زرد از آفتاب مانده بود بر نارونها و زمین بویی آبگون......
ادامه مطلبمن، بیپدر
یکشنبه, نوزده شهریور ۱۴۰۲
من، بیپدر من، بیمادر درآمدهام از زیرِ بوتۀ امروز. فرزاد......
ادامه مطلبخورشید را تابشی دیگرست؟
شنبه, هجده شهریور ۱۴۰۲
خورشید را تابشی دیگرست؟ یا من ندیده بودم ماهِ رُخت را؟ از کجا خریدهای این چای را؟ بخار......
ادامه مطلبمینوشم این شراب امروز را
جمعه, هفده شهریور ۱۴۰۲
مینوشم این شراب امروز را تا مست شوند کالبدهای پریشان دیروزم، و آرام گیرند. می&......
ادامه مطلباینجا
پنجشنبه, شانزده شهریور ۱۴۰۲
اینجا امروزست آفتاب نشسته بر تاجِ سرم. شگفتا! آنجا، آن ماهِ پشت پنجرۀ تو روش......
ادامه مطلبهزار بوسهی عنابی
سه شنبه, چهارده شهریور ۱۴۰۲
هزار بوسهی عنابی رقصانند بر شاخسار ظریف پر پیچ و خم... نه، این رقص عنابها نیست و نه......
ادامه مطلبامروز چندم است؟
دوشنبه, سیزده شهریور ۱۴۰۲
امروز چندم است؟ چندم؟! چندمین چرخ زمین؟! چندمین هنگامِ میان دو بیگاه؟! امروز امروزمین روز زندگ......
ادامه مطلبهمین برگ روشن چنار
یکشنبه, دوازده شهریور ۱۴۰۲
همین برگ روشن چنار و باد که آفتاب را به بازی گرفته بر آن بس است امروزنوازی من را. چه شنگی م......
ادامه مطلباین همه داستان نمیخواهم
شنبه, یازده شهریور ۱۴۰۲
این همه داستان نمیخواهم و نه هیچ واژهای امروزم را با همین الف می......
ادامه مطلبامروزِ من کجاست؟
جمعه, ده شهریور ۱۴۰۲
امروزِ من کجاست؟ امروزهای فراواقعیِ رسانههای فرداگیر؟ امروزِ پرشکایت من؟ امروزِ پرتمنا......
ادامه مطلبکولیوارگی ام امروز
پنجشنبه, نه شهریور ۱۴۰۲
کولیوارگی ام امروز این ابر پشتهایست روشن، روان بر باد یله، یکه در......
ادامه مطلبمادرم نمیخواستم
چهارشنبه, هشت شهریور ۱۴۰۲
مادرم نمیخواستم نمیخواست مادرم باشد، نمیخواست باشم. پس اینک تو......
ادامه مطلبگاه می آید امروز
سه شنبه, هفت شهریور ۱۴۰۲
گاه می آید امروز به رفتار نسیمی نوازنده و گاه به کردارِ بمبی که زمین را می برد به هوا......
ادامه مطلبناگهان!
دوشنبه, شش شهریور ۱۴۰۲
ناگهان! هندوانهای زیرِ بوتۀ امروز. فرزاد گلی-امروزنامه ...
ادامه مطلبگلهای کاغذی،
یکشنبه, پنج شهریور ۱۴۰۲
گلهای کاغذی، سایههایی فضاگیر و این مهتابی - که امشب تنها از نامش ر......
ادامه مطلبامروز را که چنین نگاشته است بر ایوان؟
شنبه, چهار شهریور ۱۴۰۲
امروز را که چنین نگاشته است بر ایوان؟ یک ریسۀ بلند رنگارنگ &nbs......
ادامه مطلبامروز آخرین دانۀ انجیر را چیدند
جمعه, سه شهریور ۱۴۰۲
امروز آخرین دانۀ انجیر را چیدند دلش تنگ نمیشود حالا برای آن مغناطیس جانربایش؟ برا......
ادامه مطلب«جدا کنید!
پنجشنبه, دو شهریور ۱۴۰۲
«جدا کنید! نور را از تاریکی، پلشت را از پاک» میلرزد تنم از این بانگ چه شوم دستو......
ادامه مطلبدالان تاکها
چهارشنبه, یک شهریور ۱۴۰۲
دالان تاکها چلچراغ انگورهای روزفام و شبفام و درست در میانۀ امروز آفتاب افت......
ادامه مطلبدرختان، باد را رقصاناند
سه شنبه, سی و یک مرداد ۱۴۰۲
درختان، باد را رقصاناند باد، گرما را گرما، آن بانگ نخستین را وجانِ سرایندۀ من آب و......
ادامه مطلبشمیم پیچ پریشانِ امین الدوله
دوشنبه, سی مرداد ۱۴۰۲
شمیم پیچ پریشانِ امین الدوله بر رج های استوار آجرهای سرخ ... و شکستگیهاش آوازگاهِ......
ادامه مطلبگرهی لطیف در تنم افتادست
یکشنبه, بیست و نه مرداد ۱۴۰۲
گرهی لطیف در تنم افتادست میخورد هر بار چیزی به تارهای نهفتش میلرزاندش میآش......
ادامه مطلبفرورفتن به تاریکی خواب جامه
شنبه, بیست و هشت مرداد ۱۴۰۲
فرورفتن به تاریکی خواب جامه و امروز را به آشِ ماعاش ریختن تا ببینیم چه طعم میدهد به فرد......
ادامه مطلبدل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟
جمعه, بیست و هفت مرداد ۱۴۰۲
دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟ صدایی زنانه امروز در سرم میخواند. فرزاد گلی-امروزنا......
ادامه مطلببر این تپۀ کوچک سنگآجین
پنجشنبه, بیست و شش مرداد ۱۴۰۲
بر این تپۀ کوچک سنگآجین تک درخت هلو هزار فراخوانِ سرخ تپنده است برای من رهروی گمراه.......
ادامه مطلبهزار دروازه است اینجا
چهارشنبه, بیست و پنج مرداد ۱۴۰۲
هزار دروازه است اینجا به هزاران سرزمینِ جان چه نور گنگی دارد امروز! کتابخانۀ من! به کدامین......
ادامه مطلبترکیب کیمیایی امروز:
سه شنبه, بیست و چهار مرداد ۱۴۰۲
ترکیب کیمیایی امروز: چند جرعه قهوۀ سرد حجم فراگیر آواز گنجشکان و پرتوی ارغوانی شمعدانی؛ وِردِ ور......
ادامه مطلبنقطههای هوشمند نورانی
دوشنبه, بیست و سه مرداد ۱۴۰۲
نقطههای هوشمند نورانی پروازهایی نه به هرسو جنبشهایی نه بسامان ... پشه......
ادامه مطلبدروازه ایست
یکشنبه, بیست و دو مرداد ۱۴۰۲
دروازه ایست لطیفتر از هوا به تنت نزدیکتر از پیراهنت، برای گذشتن از چ......
ادامه مطلبگرهیست لغزان
شنبه, بیست و یک مرداد ۱۴۰۲
گرهیست لغزان بر شگرف رشتههای زمان امروزِ &nb......
ادامه مطلبیک سبد از میوههای تابستان
جمعه, بیست مرداد ۱۴۰۲
یک سبد از میوههای تابستان عرق کرده از سرما؛ دروازههایی رنگارنگ به حال&......
ادامه مطلبصبحگاهان که برخاستی از خواب
پنجشنبه, نوزده مرداد ۱۴۰۲
صبحگاهان که برخاستی از خواب از کجا فهمیدی که گذشتهات یکسره جز یاد رویای دی......
ادامه مطلبامروز در آخرین پرتوهای آفتاب
چهارشنبه, هجده مرداد ۱۴۰۲
امروز در آخرین پرتوهای آفتاب حبابهای بیگاه را دیدم دیدم آن درخششهای رازآلو......
ادامه مطلبامروز سپهرستانی یافتم
سه شنبه, هفده مرداد ۱۴۰۲
امروز سپهرستانی یافتم در حافظهام هر شادیادش، هر دردیادش و هر شگفتیاد......
ادامه مطلبدیدی چگونه ریسۀ چراغهای چشمداشتههام
دوشنبه, شانزده مرداد ۱۴۰۲
دیدی چگونه ریسۀ چراغهای چشمداشتههام گسیخت به رویدادی که چشم نداشت......
ادامه مطلبچه عطرآلود دانشِ شیرینی!
یکشنبه, پانزده مرداد ۱۴۰۲
چه عطرآلود دانشِ شیرینی! چه لعاب لطیفی میدهد به تنم! مزۀ موزِ تازۀ امروز. فرزا......
ادامه مطلبامشب پیالهای بده
شنبه, چهارده مرداد ۱۴۰۲
امشب پیالهای بده از آن تنگ شادیام از آن شراب کهنۀ &......
ادامه مطلبباخته را باختم
جمعه, سیزده مرداد ۱۴۰۲
باخته را باختم بخت را فروختم من مرگام را مردهام تا از خاک امروز برخاستم به......
ادامه مطلبامروز کبوترانگیام
پنجشنبه, دوازده مرداد ۱۴۰۲
امروز کبوترانگیام آسودست زیر سایۀ سبک یاسبودگیام. فرزا......
ادامه مطلبیکصد و سی و پنجم است
چهارشنبه, یازده مرداد ۱۴۰۲
یکصد و سی و پنجم است و ما نشسته بر هُرم زمین تا ستاره بدمد &......
ادامه مطلبسه روز رفت
سه شنبه, ده مرداد ۱۴۰۲
سه روز رفت و تو درنیامدی از آن مغاکِ سرد و نمور و من تنهاترین بودم در این انتظارِ گول... ......
ادامه مطلبنیست خواهم شد، نیست
دوشنبه, نه مرداد ۱۴۰۲
نیست خواهم شد، نیست از هر آنچه هستم امروز چه خواهد ماند از من؟ چه؟ خواهد؟ ماند؟ از؟ من؟ ......
ادامه مطلب«خاک، دادِ خویش بداد»
شنبه, هفت مرداد ۱۴۰۲
«خاک، دادِ خویش بداد» * تراوید آبِ روانداد و آتش، جان داد هوا را بگو ! امروز......
ادامه مطلبچه میدانستم که سوگها گاهی
جمعه, شش مرداد ۱۴۰۲
چه میدانستم که سوگها گاهی عمری درازتر از آدمها دارند! من تنها نمی......
ادامه مطلبخوشا بهحال دردمندان!
پنجشنبه, پنج مرداد ۱۴۰۲
خوشا بهحال دردمندان! آنان دلی گشودهتر برای شادی خواهند یافت. خوشا به حال مهر......
ادامه مطلبدستش کوتاه شده بود
چهارشنبه, چهار مرداد ۱۴۰۲
دستش کوتاه شده بود جانش درد گرفته بود بس که میکشید به شاخههای آن بالا .........
ادامه مطلببوی علفهای تفتیده
سه شنبه, سه مرداد ۱۴۰۲
بوی علفهای تفتیده جریان گرم عرق بر گردن ... یک لحظه نسیم مهمانت میکند پر پر......
ادامه مطلباز مرگ دارم زندگیام را
دوشنبه, دو مرداد ۱۴۰۲
از مرگ دارم زندگیام را تا زندگیام را نمردهام دیگر تا مرگ را زنده......
ادامه مطلبامروز یکم اَمرداد است
یکشنبه, یک مرداد ۱۴۰۲
امروز یکم اَمرداد است یعنی نخستین روز نامیرایی؛ نخست روزِ جاودانگی. چه میگویی؟......
ادامه مطلبگام به گام
شنبه, سی و یک تیر ۱۴۰۲
گام به گام پیمودنِ شیب ناهموار بی شتاب، بی دلزدگی و راه را در موج گامها مزیدن پدیدآیی ف......
ادامه مطلبنشستن در این گذر بازار
جمعه, سی تیر ۱۴۰۲
نشستن در این گذر بازار و قهوه نوشیدن در هیاهوی عبورها همهمۀ سایشِ نگاهها بر چی......
ادامه مطلبمینشینیم امروز
پنجشنبه, بیست و نه تیر ۱۴۰۲
مینشینیم امروز روی این سکوی سیمانی کنارِ گذر دوست دارم این نسیمها را که ا......
ادامه مطلبمنحنیهای خوشایند تنها
چهارشنبه, بیست و هشت تیر ۱۴۰۲
منحنیهای خوشایند تنها کشاننده، دردناک نگاههای هوسفام ربایند......
ادامه مطلبضربِ تند پیامهای همراه
سه شنبه, بیست و هفت تیر ۱۴۰۲
ضربِ تند پیامهای همراه و آهنگ مارشگونۀ کار انسانهای پرشما......
ادامه مطلبنزدیک است که در بگیرد امروز
دوشنبه, بیست و شش تیر ۱۴۰۲
نزدیک است که در بگیرد امروز روغن لطیف زندگیام تا نورِ سخت استخوانهایم روا......
ادامه مطلبارغنون مینوازند انگار
یکشنبه, بیست و پنج تیر ۱۴۰۲
ارغنون مینوازند انگار جایی در زیر آب پردۀ خیس قلب را میلرزاند... دوباره در......
ادامه مطلبجان شگرفیست،
شنبه, بیست و چهار تیر ۱۴۰۲
جان شگرفیست، جان آدمی بیرون میافتد هر دم میدمد به درون چیزها آن، جان جان، آن......
ادامه مطلببیقرار میشوی
جمعه, بیست و سه تیر ۱۴۰۲
بیقرار میشوی میگریزی به پریشانکاری، هرزگردیهای مجازی......
ادامه مطلببرخوردن تیلههای رنگی به هم
پنجشنبه, بیست و دو تیر ۱۴۰۲
برخوردن تیلههای رنگی به هم و افتادنشان درست در سورا......
ادامه مطلبزور میخواستم
چهارشنبه, بیست و یک تیر ۱۴۰۲
زور میخواستم یافتم برهم زدم قرار جهان را. یارایی است آرزوی من امروز روانا......
ادامه مطلببه ناگاه سرزده امروز
سه شنبه, بیست تیر ۱۴۰۲
به ناگاه سرزده امروز این علفِ سبز تیز با آن گلهای سادۀ بینامش جُرمش تنها ای......
ادامه مطلبراز امروز را یافتم
جمعه, شانزده تیر ۱۴۰۲
راز امروز را یافتم از این طومار کهنۀ چینی که هیچ خطش را نمیتوانم بخوانم. با لبخندی فرو......
ادامه مطلبقورباغه جهید به درونِ آب
پنجشنبه, پانزده تیر ۱۴۰۲
قورباغه جهید به درونِ آب سه موج افتاد بر این سطوح جیوهسانِ سبزفام سه تیرِ تیز آفتابی......
ادامه مطلبامروز آرزویت را
سه شنبه, سیزده تیر ۱۴۰۲
امروز آرزویت را در این کوزۀ سبز انداز! و تیر جانت را پرتاب کن! با همه مهر تا برود آن سوی مرزها؛......
ادامه مطلببوی جادویی باران اینجا
یکشنبه, یازده تیر ۱۴۰۲
بوی جادویی باران اینجا از خاک تفتۀ کویر است زیبایی بهشتی این واحهها هم و......
ادامه مطلبهر واژه پوشیدست
شنبه, ده تیر ۱۴۰۲
هر واژه پوشیدست ردایی واژه آجین؛ واژههای رداپوش ... هر نشئۀ اکنون میگستراندم به هر س......
ادامه مطلبامروز مرزیست سوزان
پنجشنبه, هشت تیر ۱۴۰۲
امروز مرزیست سوزان میانِ بود ـ باشِ خیال و باش ـ بودِ ازل. فرزاد گلی-......
ادامه مطلبزوزه میکشند هنوز در من
یکشنبه, چهار تیر ۱۴۰۲
زوزه میکشند هنوز در من نخستین گرگهای بیابانها و گاه امواج کوه&z......
ادامه مطلبمگر غروب شدست
شنبه, سه تیر ۱۴۰۲
مگر غروب شدست که دل رها شده از های و هوی باد و مباد. فاخته میخواند در این پنجرۀ پر از آبی......
ادامه مطلبدیواری بلند شده بود
جمعه, دو تیر ۱۴۰۲
دیواری بلند شده بود بی هیچ روزنی به هیچ رویی غرغرهاش چون سایش آجرها برهم و غرشه......
ادامه مطلبنخستین برج فصل را
پنجشنبه, یک تیر ۱۴۰۲
نخستین برج فصل را دگرگون گویند دومین را ایستا سومین، دوتندار امروز فصلی دیگر است دگرگون......
ادامه مطلبسوگند به امروز
یکشنبه, بیست و هشت خرداد ۱۴۰۲
سوگند به امروز و آنچه پدیدار میشود از به هم برآمدنِ هست و هُش. فرزاد گلی-امروزنام......
ادامه مطلبامروز را دو زمان است
جمعه, بیست و شش خرداد ۱۴۰۲
امروز را دو زمان است زمانِ آن؛ آنی در انتهای خیالین رویدادها، نابازگردنده، رو به آیند......
ادامه مطلبامروز
پنجشنبه, بیست و پنج خرداد ۱۴۰۲
امروز در وادی وای؛ در سرزمین مرزیِ بادهایم نه روشنم، نه سیاه جانِ روان ام......
ادامه مطلبامروز کدام روی هایم به دیدارم می آیند؟
چهارشنبه, بیست و چهار خرداد ۱۴۰۲
امروز کدام روی هایم به دیدارم می آیند؟ به هنگام دیدار خود را به جا خواهم آورد؟......
ادامه مطلبقطاریست روان،
سه شنبه, بیست و سه خرداد ۱۴۰۲
قطاریست روان، آتشِ میل کهن میراندش، و به هر جای که کشیدهمیشود هنگامی نو برون......
ادامه مطلبکافیست تنت را
جمعه, نوزده خرداد ۱۴۰۲
کافیست تنت را چند دمی وام بگیری از بایست ها، آنگاه بدزدی اش ا......
ادامه مطلبقرار است
پنجشنبه, هجده خرداد ۱۴۰۲
قرار است نزد هم آیند در هم آمیزند به هم برآیند امروزِ من و امروزِ تو. فرزاد گ......
ادامه مطلبدیگر جواب ها
پنجشنبه, هفده خرداد ۱۴۰۳
دیگر جواب ها نه از غول چراغ می آیند و نه چشم به راه اند چون تاکسی......
ادامه مطلبرفت از امروز
دوشنبه, هشت خرداد ۱۴۰۲
رفت از امروز تا بیابد کجای دیروزش چرخش واگشته؟ از کجا دیگر این، زندگی اش نب......
ادامه مطلببه تارهای کوتاه و بلند
یکشنبه, هفت خرداد ۱۴۰۲
به تارهای کوتاه و بلند لطیف، نیرومند گاه روشن و گاه خاموش می کِشند رفتگانْ تنم را......
ادامه مطلبمی توانستم که دیگری باشم
شنبه, شش خرداد ۱۴۰۲
«می توانستم که دیگری باشم می توانستم جهان دیگری را باشم» از مزامیر......
ادامه مطلبهوای زمانِ تو دارم
جمعه, پنج خرداد ۱۴۰۲
هوای زمانِ تو دارم با آن کشیدگی های خوشایند نور و صداش چه نواخت خوبی دارد رویدادهای ن......
ادامه مطلبعشق است این که می نگرد در عشق
پنجشنبه, چهار خرداد ۱۴۰۲
عشق است این که می نگرد در عشق می وزد و می وزاند زمان را هرروز را آمده امرو......
ادامه مطلبدو پردیس است اینجا
چهارشنبه, سه خرداد ۱۴۰۲
دو پردیس است اینجا دو چشمه سار دو رود میوه های دوگانیِ گلگون جفت شد......
ادامه مطلبفرق است میان آن «کُن»
سه شنبه, دو خرداد ۱۴۰۲
فرق است میان آن «کُن» که می شود؛ آن بانگ لرزاننده پرده های نهان، و آن «کُنِ&raq......
ادامه مطلب۸۱۱۸
دوشنبه, یک خرداد ۱۴۰۲
۸۱۱۸ دو خطِ بی آغاز و بی پایان در میان دو خط ِشکسته لوحی که رمزینۀ سرشتم......
ادامه مطلبامروز دیگر زمین زیر پایت
یکشنبه, سی و یک اردیبهشت ۱۴۰۲
امروز دیگر زمین زیر پایت صدا نخواهد کرد و آن تارهای پنهان رازهای دلت را در هوا رس......
ادامه مطلبکه دزدیدست امروزت را
شنبه, سی اردیبهشت ۱۴۰۲
که دزدیدست امروزت را ای روح این دیار؟! ـ پردههای وهم، پردهها......
ادامه مطلبامروز عطر رازقی هست
جمعه, بیست و نه اردیبهشت ۱۴۰۲
امروز عطر رازقی هست و آفتاب عصرانه لمیده بر باغچه و یک خشت جا برای تماشا. فرزاد......
ادامه مطلبدعوتیست آبی
پنجشنبه, بیست و هشت اردیبهشت ۱۴۰۲
دعوتیست آبی، آسمانِ امروز برای پرواز دستها و چشمها و جنبش جان&rl......
ادامه مطلبمهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست
چهارشنبه, بیست و هفت اردیبهشت ۱۴۰۲
مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست و آفتاب بر چینِ پیشانی من رشتههایی از امواج و اعد......
ادامه مطلبنمییابمت هیچ جا امروز
سه شنبه, بیست و شش اردیبهشت ۱۴۰۲
نمییابمت هیچ جا امروز نشانیات اما اینجاست ... یک فنجان......
ادامه مطلبمیگویی چه پیشینه دارم؟
دوشنبه, بیست و پنج اردیبهشت ۱۴۰۲
میگویی چه پیشینه دارم؟ من بهشت آغازین را بیاد ندارم دورترین، یادهایم درد ِزاد......
ادامه مطلبهمه چیز آشکارست
یکشنبه, بیست و چهار اردیبهشت ۱۴۰۲
همه چیز آشکارست در گشایشِ امروز تا نگفتی چه آشکارست! همه چیز پنهان است در پس زمان.......
ادامه مطلباین برگهای سبز روشن؛
شنبه, بیست و سه اردیبهشت ۱۴۰۲
این برگهای سبز روشن؛ این پنجههای بیدارِ افرا هرگز چنگ نمیزد......
ادامه مطلبمینوشیدیم
جمعه, بیست و دو اردیبهشت ۱۴۰۲
مینوشیدیم از آن گوارا درخت زندگی تبتابِ قلب تو نوایِ بودن بود و آوازه......
ادامه مطلبدروازهایست امروز
سه شنبه, نوزده اردیبهشت ۱۴۰۲
دروازهایست امروز میگشاید هر بار چرخِ زمین را به سپهری دیگر آغ......
ادامه مطلبچه سخت است امروز!
دوشنبه, هجده اردیبهشت ۱۴۰۲
چه سخت است امروز! برای یادی که سخت انباشته است از خاطرات خیالهای بهشتی و نرمای......
ادامه مطلبامروز که طالع شود
یکشنبه, هفده اردیبهشت ۱۴۰۲
امروز که طالع شود فهم خواهی کرد که جز تو کسی نیست &nb......
ادامه مطلبفرشتۀ راهنمای من
شنبه, شانزده اردیبهشت ۱۴۰۲
فرشتۀ راهنمای من ابرِ لطیفیست دورادور تنم میترنجد گاهی می&zwn......
ادامه مطلبچهرۀ من است
جمعه, پانزده اردیبهشت ۱۴۰۲
چهرۀ من است که امروز را نقشی دیگر بسته؟ یا نگاهم از میان آینه &......
ادامه مطلبهیچ سخنی یاد ندارم از استاد
پنجشنبه, چهارده اردیبهشت ۱۴۰۲
هیچ سخنی یاد ندارم از استاد جز لبخندهایی که می گفت: "این است" و نگاههایی......
ادامه مطلببه بوستان رفتن
سه شنبه, دوازده اردیبهشت ۱۴۰۲
به بوستان رفتن به بوستان شدن است در خانه ماندن، در خانه شدن پیالهای نوش ک......
ادامه مطلبقل قلِ معنا بود در من
دوشنبه, یازده اردیبهشت ۱۴۰۲
قل قلِ معنا بود در من و خود چیزی بیمعنا بودم &nbs......
ادامه مطلبهر سپیدهدمان
یکشنبه, ده اردیبهشت ۱۴۰۲
هر سپیدهدمان، صبا میلغزد به بستر خیال تا جان بگیرد امروز برمی&zwnj......
ادامه مطلببرگ از برگ نمیجنبد
شنبه, نه اردیبهشت ۱۴۰۲
برگ از برگ نمیجنبد، در طبیعتِ درونت وزشی، نه و نه رانشی. کردن و نبودن......
ادامه مطلبدروغهای امروزت
جمعه, هشت اردیبهشت ۱۴۰۲
دروغهای امروزت چراغ راه مناند آن حقیقتهای پیشتاخ......
ادامه مطلباگر این نوشته را میخوانی
پنجشنبه, هفت اردیبهشت ۱۴۰۲
اگر این نوشته را میخوانی یعنی امروز است و تو وارث همه روزهای پیشینی و همه روز......
ادامه مطلبکوچی است از امروز
سه شنبه, پنج اردیبهشت ۱۴۰۲
کوچی است از امروز به خودِ گمشدۀ دیروز آن جا که «رایِ» نوآمده هنوز نگاهش......
ادامه مطلبمرا به اکنونِ تو راه نیست
دوشنبه, چهار اردیبهشت ۱۴۰۲
مرا به اکنونِ تو راه نیست گذار نیست از این حبابِ نور  ......
ادامه مطلبچه هنگامۀ شورانگیزیست امروز
یکشنبه, سه اردیبهشت ۱۴۰۲
چه هنگامۀ شورانگیزیست امروز جویبارانی بهاری  ......
ادامه مطلبهزاران خورشید دمیدهاست
جمعه, یک اردیبهشت ۱۴۰۲
هزاران خورشید دمیدهاست در این لالهزارِ شبنم آجین... آفتاب را خبر هست......
ادامه مطلبهیچ زهدانی خِرد نزاد
پنجشنبه, سی و یک فروردین ۱۴۰۲
هیچ زهدانی خِرد نزاد و هیچ خِردی به گوری نخفت خیزش امروزست جاودان خرد میان خاکِ بود و......
ادامه مطلبامروز و تنها برای امروز
چهارشنبه, سی فروردین ۱۴۰۲
امروز و تنها برای امروز هِی میزنم همه خیالهام را که بیایند سوی تو......
ادامه مطلبروزی از روزهاست امروز
سه شنبه, بیست و نه فروردین ۱۴۰۲
روزی از روزهاست امروز و گشایشیست یگانه به همۀ روزها و روزگاران. فرزاد گل......
ادامه مطلباز رشتههای حضور و خیال
دوشنبه, بیست و هشت فروردین ۱۴۰۲
از رشتههای حضور و خیال چنگی میسازم مینوازمش تا دراندازم......
ادامه مطلبدانههای آینده
یکشنبه, بیست و هفت فروردین ۱۴۰۲
دانههای آینده بر باد صبا بوی تنِ گلهای گونهگون هم و ه......
ادامه مطلبنچشیدهام هرگز
شنبه, بیست و شش فروردین ۱۴۰۲
نچشیدهام هرگز میوهای لذیذتر از شگفتی؛ اکنونهای آبدار، بی......
ادامه مطلبدم را خوش باش!
جمعه, بیست و پنج فروردین ۱۴۰۲
دم را خوش باش! نیک پندیست! برای قوطی پپسی تا قند غلیظ سیاهش را فروببری بینبا......
ادامه مطلبوفوری طبیعی دارند
پنجشنبه, بیست و چهار فروردین ۱۴۰۲
وفوری طبیعی دارند احساسهای من چون آفتاب و دریا و باد تن مرا اما طاقتِ این همه......
ادامه مطلبایستادهاند اینجا
چهارشنبه, بیست و سه فروردین ۱۴۰۲
ایستادهاند اینجا امروزهای ممکن امروز. لرزش پَر هفترنگِ شاپرکی......
ادامه مطلبفرهاد کوه کن نبود
سه شنبه, بیست و دو فروردین ۱۴۰۲
فرهاد کوه کن نبود اما رخنهاش سخت بود به آرامش مثل عبور از میان سنگ. از کتاب&......
ادامه مطلباز بیزمان آمده است به امروز
دوشنبه, بیست و یک فروردین ۱۴۰۲
از بیزمان آمده است به امروز افتاده در آغوشت تا بیاموزیاش؛ تا بیامو......
ادامه مطلبای صاحب فال!
یکشنبه, بیست فروردین ۱۴۰۲
ای صاحب فال! امروز روز توست خورشیدِ تن در شرف است تا مشتری اکنونی تنت را بیدار دار!......
ادامه مطلبندیده بودم شبپرهای به نیمروز
شنبه, نوزده فروردین ۱۴۰۲
ندیده بودم شبپرهای به نیمروز این چنین نرم این چنین آهسته این چنین به نور آغش......
ادامه مطلبهزاران سال است
جمعه, هجده فروردین ۱۴۰۲
هزاران سال است که میخواند بلبل گلِ امروز را. فرزاد گلی-امروزنامه &nbs......
ادامه مطلببگذار! فاش بگویمت امروز
پنجشنبه, هفده فروردین ۱۴۰۲
بگذار! فاش بگویمت امروز همه چیز واقعیست خیالْ اندیشیهای سست ......
ادامه مطلبانسان منهای یک پا
چهارشنبه, شانزده فروردین ۱۴۰۲
انسان منهای یک پا میشود انسانی با گامهایی دیگر انسان منهای دو چشم......
ادامه مطلبشگرف بود! سکوت امروزت
سه شنبه, پانزده فروردین ۱۴۰۲
شگرف بود! سکوت امروزت از کجا میآید اینهمه سکوتهای رنگارنگِ......
ادامه مطلبامروز با مناند
دوشنبه, چهارده فروردین ۱۴۰۲
امروز با مناند هوشهای دیرینِ بینام؛ پارهنورهای آمده از......
ادامه مطلببی که برتر نشیند
یکشنبه, سیزده فروردین ۱۴۰۲
بی که برتر نشیند بی که بهرهای جوید بی بیِ امروز با آن همه شکوفههای......
ادامه مطلبدر زیر سکوت سپید بلنداها
شنبه, دوازده فروردین ۱۴۰۲
در زیر سکوت سپید بلنداها خروشیست پنهان رازی که درآمدست امروز &nb......
ادامه مطلبسپیدموی و سرخروی
جمعه, یازده فروردین ۱۴۰۲
سپیدموی و سرخروی با اندامهای استوار، درست به دیدارم آمد امروز مینایی بر......
ادامه مطلبدیدار آفتاب
پنجشنبه, ده فروردین ۱۴۰۲
دیدار آفتاب تاجی زرین نهاد برسرم امروز این آب شاهد است و این چلچلۀ چرخانِ زیر ابرهای روشن......
ادامه مطلبخوب، نقشی است
چهارشنبه, نه فروردین ۱۴۰۲
خوب، نقشی است بر آسمانههای چوبینِ خیال برترین، پای بر سر دیگران نهادن است......
ادامه مطلبرشتهای از زنگولههای بادی
سه شنبه, هشت فروردین ۱۴۰۲
رشتهای از زنگولههای بادی در ایوانِ امروز... نسیم که دزدانه می&z......
ادامه مطلببر دروازۀ میدان جلفا
دوشنبه, هفت فروردین ۱۴۰۲
بر دروازۀ میدان جلفا ساعتیست خورشیدی که پدیدار میکند سایۀ لغزان......
ادامه مطلبگم شده بود
یکشنبه, شش فروردین ۱۴۰۲
گم شده بود، پیدا شد امروز بیهیچ کوششی. فرزاد گلی-امروزنامه...
ادامه مطلبآه! از این گاهنامههای خودشیفتگان
شنبه, پنج فروردین ۱۴۰۲
آه! از این گاهنامههای خودشیفتگان کیهانی فراخ افتاده به زیر پای تودهای ناچیز......
ادامه مطلبچه شکوهمند آفرینشیست!
جمعه, چهار فروردین ۱۴۰۲
چه شکوهمند آفرینشیست! سامانِ هفتگانی روزها چه رنگ و آهنگی میدهد هر روز به......
ادامه مطلبامروز ابری
پنجشنبه, سه فروردین ۱۴۰۲
امروز ابری پاورچین، از همین درِ چوبی ایوان از راهی دور آمده بود، بههنگا......
ادامه مطلبتیزست اکنون
چهارشنبه, دو فروردین ۱۴۰۲
تیزست اکنون دورست دیروز دیرست فردا امروز، هنگامیست درست معجونِ دست&......
ادامه مطلببرابرست روز و شب
سه شنبه, یک فروردین ۱۴۰۲
برابرست روز و شب بشود که برابر شویم با خود و با هم! چیست این درخشش رازناک هوا......
ادامه مطلبپاس دار! آتش را
جمعه, بیست و شش اسفند ۱۴۰۱
پاس دار! آتش را تا سرد نگردد جان در کار آتش را دار! که مهر، باز آمده امروز......
ادامه مطلبدر این پنج روز آخر سال
پنجشنبه, بیست و پنج اسفند ۱۴۰۱
در این پنج روز آخر سال هر آنچه به سختی ساختهای هر آن چه سخت بردبارانه سنجیده&zwn......
ادامه مطلبتا میبُرد بند را دلبند
سه شنبه, بیست و سه اسفند ۱۴۰۱
تا میبُرد بند را دلبند دور میشود درد میگیرد جاهایی از تن......
ادامه مطلبچرخزنان و گردنده
دوشنبه, بیست و دو اسفند ۱۴۰۱
چرخزنان و گردنده میشتابد زمین تا بازجوید نقطۀ آغازش را شگفتا!......
ادامه مطلبدر روزگاران رازورزیام
یکشنبه, بیست و یک اسفند ۱۴۰۱
در روزگاران رازورزیام شنیده بودم از کیمیاکاران از غار ناپیدای نافِ زمین......
ادامه مطلبسوزشِ دمها
شنبه, بیست اسفند ۱۴۰۱
سوزشِ دمها لرزشِ ماهیچهها و کوهها که لایه لایه سنگ......
ادامه مطلبمردمان کهن
جمعه, نوزده اسفند ۱۴۰۱
مردمان کهن باشندگانی بودند از آرامش بزرگ، مردمان امروز باشاندیشندگانی......
ادامه مطلبآزاد کن! جانِ زن را
پنجشنبه, هجده اسفند ۱۴۰۱
آزاد کن! جانِ زن را تا بیابد تهیای تاریکش را؛ آن روحِ دره را بزرگش دار! تا زمین......
ادامه مطلبگاه موجهای زمان سخت بلندست
چهارشنبه, هفده اسفند ۱۴۰۱
گاه موجهای زمان سخت بلندست و تن میافتد به آشوبِ ناکجا؛ حشرِ ارواح سرگر......
ادامه مطلبامروز را یاد نیست
سه شنبه, شانزده اسفند ۱۴۰۱
امروز را یاد نیست امروز را فریاد نیست امروز همواره ......
ادامه مطلباز سالهای دور آمده بود
دوشنبه, پانزده اسفند ۱۴۰۱
از سالهای دور آمده بود اندامهایش نقش رویداد......
ادامه مطلبرهروان دروغینِ راههای نابوده
یکشنبه, چهارده اسفند ۱۴۰۱
رهروان دروغینِ راههای نابوده حقارتهای خیالزی این بسیاران......
ادامه مطلبشنبه بازارِ تن است اینجا
شنبه, سیزده اسفند ۱۴۰۱
شنبه بازارِ تن است اینجا کهنههای کاهنانۀ همیشگی هست و هم تازه......
ادامه مطلببه هیچ فکر نکردن
جمعه, دوازده اسفند ۱۴۰۱
به هیچ فکر نکردن، بر آشفتنِ جان است هیچ کار نکردن، بیقراریِ تن. امروز......
ادامه مطلببردِ بردباریاش
پنجشنبه, یازده اسفند ۱۴۰۱
بردِ بردباریاش تا امروز بود انگار شک داشت شکیبش گویا درنگی بیرنگ......
ادامه مطلبمیدانی چهها دادهام
چهارشنبه, ده اسفند ۱۴۰۱
میدانی چهها دادهام تا اکنون اینجایم؟ میدانی چگون......
ادامه مطلبپیشین زادگانم
سه شنبه, نه اسفند ۱۴۰۱
پیشین زادگانم و پسین زادگان این شبکۀ تارهای سخت ظریف که هستۀ یاختههایمان......
ادامه مطلبامروز مرا با هیچکس نسبت نیست
دوشنبه, هشت اسفند ۱۴۰۱
امروز مرا با هیچکس نسبت نیست جز از طریق نسبتِ با خود، مرا هیچ نسبت با خود......
ادامه مطلبکردۀ امروز را رها کن!
یکشنبه, هفت اسفند ۱۴۰۱
کردۀ امروز را رها کن! چون پیغامی  ......
ادامه مطلبدر ایوان اطلسیها
شنبه, شش اسفند ۱۴۰۱
در ایوان اطلسیها امروز را از بَر میخوانند به آوازی نه چندان چون همیش......
ادامه مطلبگل بده! نسترن!
جمعه, پنج اسفند ۱۴۰۱
گل بده! نسترن! امروز گل بده! چشمم سبز شد بس که به هر چیزِ سرزده در میان برگ&rl......
ادامه مطلبعاشق بودن
پنجشنبه, چهار اسفند ۱۴۰۱
عاشق بودن آنجا زیستن است؛ در تن معشوق. چه هولناک است! که تنت بیاختیار......
ادامه مطلبسلسالِ "سین"اش
چهارشنبه, سه اسفند ۱۴۰۱
سلسالِ "سین"اش آبشاری بود بلند و لطیف و هوایِ "ها"ش که از پیاش آمد برای لحظه&r......
ادامه مطلبجا ماندهاند
سه شنبه, دو اسفند ۱۴۰۱
جا ماندهاند در جایی از زمان، پریشان و نسیانزده، ترسندگانت و هم خش......
ادامه مطلبدلآویزند موهبتهای خودآیند
دوشنبه, یک اسفند ۱۴۰۱
دلآویزند موهبتهای خودآیند برگشاینده هم... و تو چشم به آسمان مدار! ک......
ادامه مطلبکوتاه بود
یکشنبه, سی بهمن ۱۴۰۱
کوتاه بود بلندات در زمان، کاش رسیده بود به امروز. فرزاد گلی-امروزنامه &n......
ادامه مطلبتنی اینجا دارم
شنبه, بیست و نه بهمن ۱۴۰۱
تنی اینجا دارم بر زمینِ سختِ زیستِ هر روز و تنی دیگر آنج......
ادامه مطلبنه هیچ موعظهای بود
پنجشنبه, بیست و هفت بهمن ۱۴۰۱
نه هیچ موعظهای بود نه هیچ معجزهای تنها سکوت را نشستیم باشیدیم &nbs......
ادامه مطلبنکند که پیر شوم اینجا
چهارشنبه, بیست و شش بهمن ۱۴۰۱
نکند که پیر شوم اینجا و بپوسند همه امکانهای ارجمندم بر طاقچههای نم......
ادامه مطلبحقیقتهای بیتردیدِ مناند
چهارشنبه, بیست و پنج بهمن ۱۴۰۲
حقیقتهای بیتردیدِ مناند این دردگاران دیرینم میبینی چگو......
ادامه مطلبچه را میجویی در سرت؟
دوشنبه, بیست و چهار بهمن ۱۴۰۱
چه را میجویی در سرت؟ نخواهی یافت که حقیقت، نخست نشستی آرام میخواهد......
ادامه مطلبمیگفت لیوان سربسته به چه کار میآید؟
دوشنبه, بیست و سه بهمن ۱۴۰۲
میگفت لیوان سربسته به چه کار میآید؟ آن هم وقتی که ته نداشته باشد!......
ادامه مطلبمادربزرگ هراسان دوید به هال
شنبه, بیست و دو بهمن ۱۴۰۱
مادربزرگ هراسان دوید به هال «نخندید! نخندید! که من فرشتۀ خشمناکی دیدم ردای سیاهش پنجره را پ......
ادامه مطلببه گمانم دیشب
پنجشنبه, بیست بهمن ۱۴۰۱
به گمانم دیشب خوابِ ابرهای امروز را دیده بودم شوق غریبی دارد به دیدار ابرهای فردا رفتن، آن&......
ادامه مطلبچه نیازی به نه دارم امروز؟
چهارشنبه, نوزده بهمن ۱۴۰۱
چه نیازی به نه دارم امروز؟ که تنم یکسره آریست به حالها که به رفتار......
ادامه مطلبساکن بود فضا
سه شنبه, هجده بهمن ۱۴۰۱
ساکن بود فضا سنگین، فرو برنده دستی زدم، بیجهت لرزشی افتاد در من، در فضا آشوب......
ادامه مطلبامروز نشستهایم
دوشنبه, هفده بهمن ۱۴۰۱
امروز نشستهایم حیران در سوگ نیاکان نازادهمان چگونه تاب آورده اس......
ادامه مطلبنه هیچ دردِ دلیست
یکشنبه, شانزده بهمن ۱۴۰۱
نه هیچ دردِ دلیست نه هیچ دلدردی آمده، رفته رفته را دل رُفته خورده، گ......
ادامه مطلببگذار!
شنبه, پانزده بهمن ۱۴۰۱
بگذار! تا بنوازد بادِ امروز نهانِ نیِ ناگاه تنت را. فرزاد گلی-امروزنامه...
ادامه مطلبچه دیر گفتم که نیازت دارم!
جمعه, چهارده بهمن ۱۴۰۱
چه دیر گفتم که نیازت دارم! چه دیر یافتم! این تهی را که خانه عشق بود. ترسیده ب......
ادامه مطلب«این»مان را باختیم
جمعه, سیزده بهمن ۱۴۰۲
«این»مان را باختیم تا «همان» را بیابیم؛ همان گذشتۀ خجسته را آخر......
ادامه مطلبگویی هر بار
چهارشنبه, دوازده بهمن ۱۴۰۱
گویی هر بار در گاه و جایی دیگر پلک میگشود نورِ چهرهاش ورق می&zwn......
ادامه مطلبدر جبهۀ جنوب پیاده شدم
سه شنبه, یازده بهمن ۱۴۰۱
در جبهۀ جنوب پیاده شدم سایهساری وسیع بود و من پرتاب شدم به حجم عمیقِ بوی کُنا......
ادامه مطلبسپری شد امروز
دوشنبه, ده بهمن ۱۴۰۱
سپری شد امروز و هنوز سپر نینداختی دیرگاهیست که جنگی نیست! فرز......
ادامه مطلبنگو! هنوز درد هست
یکشنبه, نه بهمن ۱۴۰۱
نگو! هنوز درد هست که دیگر به یاد نخواهی آورد آن همه آوارها که پاره، پاره از جان ترن......
ادامه مطلبسایههایی با من است
شنبه, هشت بهمن ۱۴۰۱
سایههایی با من است و ابرهایی که از سرزمینهایی دیر میآیند م......
ادامه مطلبعمر
پنجشنبه, شش بهمن ۱۴۰۱
عمر، امتداد تن است؛ امتدادِ یاد. اینک، گشایشی است در تن؛ گسستِ سلسلۀ یاد؛......
ادامه مطلببرفِ امروز
چهارشنبه, پنج بهمن ۱۴۰۱
برفِ امروز آشکارگیِ روشن بیتردید نهفتگیِ رنگهای دیروز. ......
ادامه مطلبسپاس از برآوردگیهای امروزم؛
سه شنبه, چهار بهمن ۱۴۰۱
سپاس از برآوردگیهای امروزم؛ گشایشهای تن از تنیدگیهاش که برمی......
ادامه مطلبمیلِ زمان است
دوشنبه, سه بهمن ۱۴۰۱
میلِ زمان است یا زمانِ میل؟ میل، زمان است یا زمان، میل؟ امروز کشیدگی جانم را دیدم......
ادامه مطلبدیرآی بودی
یکشنبه, دو بهمن ۱۴۰۱
دیرآی بودی و زود رو و ما به نام تو بودیم چه دیریاب بود شیوۀ مهرت! آنگاه که سقفِمان را بر......
ادامه مطلبنور به حرف آمده بود.
شنبه, یک بهمن ۱۴۰۱
نور به حرف آمده بود. به هم تافته بود رویدادههای همه روی &rl......
ادامه مطلبتماشایت تماشاییست
جمعه, سی دی ۱۴۰۱
تماشایت تماشاییست و چشم خندت مکاشفهایست نو به نو در شکافِ......
ادامه مطلبجامی تهی
پنجشنبه, بیست و نه دی ۱۴۰۱
جامی تهی شیشهای شکسته چنتهای سوراخ کلاهی نخنما و......
ادامه مطلباین قطرههای آبگون
چهارشنبه, بیست و هشت دی ۱۴۰۱
این قطرههای آبگون که میریزند در رگم امروز آن سنگِ مرگ را سوراخ خواهد ک......
ادامه مطلبآیندگیام آمده امروز
سه شنبه, بیست و هفت دی ۱۴۰۱
آیندگیام آمده امروز اینجاست؛ بزنگاهِ همیشه ـ اکنون. فرزاد گلی-امروز......
ادامه مطلبمینشانمت امروز
دوشنبه, بیست و شش دی ۱۴۰۱
مینشانمت امروز به تماشای تاریکی تا ببینی چه بسیارند ساحتهای سیاهی......
ادامه مطلببه امروز آمدهام
یکشنبه, بیست و پنج دی ۱۴۰۱
به امروز آمدهام تا ببازم داشت را به خواست بر صفحۀ جیوهسانِ اکنون ت......
ادامه مطلبامروز هیچکس نیست
شنبه, بیست و چهار دی ۱۴۰۱
امروز هیچکس نیست اینجا هیچ نیست تنها پچپچهایست فراگیر راز را......
ادامه مطلبسپیدست، سپید
جمعه, بیست و سه دی ۱۴۰۱
سپیدست، سپید گیس بلند خیسش چون درۀ دراز پر از شکوفههای سیب ژرف آرام ج......
ادامه مطلبدر پرسه بودم امروز
پنجشنبه, بیست و دو دی ۱۴۰۱
در پرسه بودم امروز در رای ـ سپهر از خبری به درگاهی هشیاریام آویخته بود هربار به تا......
ادامه مطلبچه بهتر که نماز کنی
چهارشنبه, بیست و یک دی ۱۴۰۱
چه بهتر که نماز کنی پنج گاهِ آفتاب امروز را ولو به دمی پنج ستون تا آوار نشود بر سرت خیال و زمان......
ادامه مطلبدیرآمدی رفیق!
سه شنبه, بیست دی ۱۴۰۱
دیرآمدی رفیق! دیر! پوست بر تنم نماند بس که بر غشای زمان ساییدهام دیرآمدی، دیر......
ادامه مطلبکوچک اندام بود
دوشنبه, نوزده دی ۱۴۰۱
کوچک اندام بود هوشش اندک و چهرهاش به یاد نمیماند دخترانش اما چ......
ادامه مطلبرازست امروز
شنبه, هفده دی ۱۴۰۱
رازست امروز نه جوابی دارد، نه شگردی، نه نیرنگی تا بگشاییاش، به کار گیری&zwnj......
ادامه مطلبقرارمان امروز بود
جمعه, شانزده دی ۱۴۰۱
قرارمان امروز بود ... امروز بود قرارمان ... قرار &n......
ادامه مطلبدر گویِ امروز نظر کن!
پنجشنبه, پانزده دی ۱۴۰۱
در گویِ امروز نظر کن! می بینی؟ همه جاها اینجاست همه گاهها این&zwnj......
ادامه مطلبسه بار شهادت دادم:
چهارشنبه, چهارده دی ۱۴۰۱
سه بار شهادت دادم: امروزست! به دینِ امروزم اکنون. هر دم را دروازهایست؛......
ادامه مطلبدستورپخت شادخواریِ امروز
سه شنبه, سیزده دی ۱۴۰۱
دستورپخت شادخواریِ امروز: نخست تن را نگاهدار! آگاه، مهربان و آرام چون بب......
ادامه مطلبامروز، آرایهایست از انتظارها
دوشنبه, دوازده دی ۱۴۰۱
امروز، آرایهایست از انتظارها رقصی که با آن میروی به آینده .........
ادامه مطلبچه لرزان است زندگی!
یکشنبه, یازده دی ۱۴۰۱
چه لرزان است زندگی! در آینۀ روزگار چه روشن و بیتردید است! نورِ گنگِ امروز. &......
ادامه مطلبرَف رَفِ گامهای گاه به گاه
شنبه, ده دی ۱۴۰۱
رَف رَفِ گامهای گاه به گاه بر برف؛ مرهم نرمِ پوشانندۀ زخمهای ذهن و زم......
ادامه مطلبگوشههای لب باز شد
جمعه, نه دی ۱۴۰۱
گوشههای لب باز شد و آمد به جانبی خوشایند جایی زیرِ چین گونهها... ن......
ادامه مطلبسپید است، سپید
پنجشنبه, هشت دی ۱۴۰۱
سپید است، سپید بساطِ گستردۀ این دشت ماهوری مرا دلیری راه رفتن نیست مرا پرواست از به......
ادامه مطلبسرگردان چون کولیای رمیده از ایل
چهارشنبه, هفت دی ۱۴۰۱
سرگردان چون کولیای رمیده از ایل که هیچ خاک آرام نمیگیرد زیر پاهایش، از ترس&rlm......
ادامه مطلبچه روشن دیدم امروز را!
سه شنبه, شش دی ۱۴۰۱
چه روشن دیدم امروز را! در آن مهِ هموارۀ ابهام چه خوب خو کرد چشمانم به این روشناییِ تار......
ادامه مطلباینجا دود هست
دوشنبه, پنج دی ۱۴۰۱
اینجا دود هست غبار هست و البته هنوز انبوهِ هوا گنبدی از آتش، امروز باز شعلۀ......
ادامه مطلبحفرهای فروافتاد در همارگی؛
یکشنبه, چهار دی ۱۴۰۱
حفرهای فروافتاد در همارگی؛ آن هیچِ فراگیر، میلی شد به سویی زایش فزایندۀ شکل&z......
ادامه مطلبیک روز ...
شنبه, سه دی ۱۴۰۱
یک روز ... قصهها چنین آغاز میشود؛ این است روایت دیگری، روایتِ من؛......
ادامه مطلبتنم را میتکانم
جمعه, دو دی ۱۴۰۱
تنم را میتکانم از پسماندِ رویاهای دیروز خالی میشوم، خالیِ عالی!......
ادامه مطلبتاریکم امروز
پنجشنبه, یک دی ۱۴۰۱
تاریکم امروز سیاهِ سیاه درست به سان نور. اکنون هوا روشنم است گیاه، سبزم......
ادامه مطلبدر بنِ تاریک زهدان زمان
چهارشنبه, سی آذر ۱۴۰۱
در بنِ تاریک زهدان زمان آفتابِ امروز آب شده فرو رفت به ناکجا نوای ماهوری عود می&rlm......
ادامه مطلباین خانه تاریک است
سه شنبه, بیست و نه آذر ۱۴۰۱
این خانه تاریک است بیهودهاست بهدنبال سایه روشنی گشتن یا روزنی به نورِ......
ادامه مطلبقدری شعلههای پاییزی درختانِ پشت پنجره
دوشنبه, بیست و هشت آذر ۱۴۰۱
قدری شعلههای پاییزی درختانِ پشت پنجره و چند آواز کوتاه کلاغ بگذارید بیامیزند پ......
ادامه مطلبشکلها؛
یکشنبه, بیست و هفت آذر ۱۴۰۱
شکلها؛ انجماد رویدادها در یاد هستی؛ خانهای بر رخدادگیِ بی&rl......
ادامه مطلبپرنده را دانهای نفشاندم
شنبه, بیست و شش آذر ۱۴۰۱
پرنده را دانهای نفشاندم آبی به آوندهای شمعدانی نریختم دست قندیل بستها......
ادامه مطلبتن را امتدادیست
چهارشنبه, شانزده آذر ۱۴۰۱
تن را امتدادیست به روشنِ پیش رو و امتدادی دیگر به آتش مانده از گذار؛ به......
ادامه مطلبویرانِشِ پی در پی شکلها را میبینی؟
شنبه, سی مهر ۱۴۰۱
ویرانِشِ پی در پی شکلها را میبینی؟ من رقصِ مرگش میخواندم......
ادامه مطلبنگاهش میکنم
یکشنبه, بیست و چهار مهر ۱۴۰۱
نگاهش میکنم اندک پولیست بهرۀ امروز، مثل یک کیک فنجانی برابر آشوب پرخاشجوی......
ادامه مطلبسرگردان است دستهایم
شنبه, بیست و سه مهر ۱۴۰۱
سرگردان است دستهایم میانِ نواختن این گونههای نرم و چوب زبر دستۀ چکش... &nbs......
ادامه مطلبدیشب انگار عنکبوتی
جمعه, بیست و دو مهر ۱۴۰۱
دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا سرو رویم را بههم بافتهاس......
ادامه مطلببخشودهاید امروز
پنجشنبه, بیست و یک مهر ۱۴۰۱
بخشودهاید امروز اکنون که سر رسیدهاید و رویارویید با آنچ......
ادامه مطلبمِهرِ امروز میآمیزد
سه شنبه, نوزده مهر ۱۴۰۱
مِهرِ امروز میآمیزد به هر به امروز آمدهای میپیونداندشان......
ادامه مطلبچگونه نورِ تن اینسان سخت میشود؟
دوشنبه, هجده مهر ۱۴۰۱
چگونه نورِ تن اینسان سخت میشود؟ کبود میشود و فرومی&......
ادامه مطلبآزاد کن! جانِ زن را
پنجشنبه, هفت مهر ۱۴۰۱
آزاد کن! جانِ زن را تا بیابد تهیای تاریکش را؛ آن روحِ دره را بزرگش دار! تا زمین زیرِ پای&......
ادامه مطلبتاب میآوریاش چون آفتاب
چهارشنبه, شش مهر ۱۴۰۱
تاب میآوریاش چون آفتاب هنگام که رخدادها و &n......
ادامه مطلباز کجا آمدی به امروز جان من؟
پنجشنبه, سی و یک شهریور ۱۴۰۱
از کجا آمدی به امروز جان من؟ از آن چشمۀ تاریک زندگی؟ از آفرینش رمزینههای تن&rlm......
ادامه مطلبآنی بود در آن
پنجشنبه, بیست و چهار شهریور ۱۴۰۱
آنی بود در آن راندندش به قاف آنِ من اینجاست آمده امروز در این آن. فرزاد گلی-امروزن......
ادامه مطلباینجا
چهارشنبه, شانزده شهریور ۱۴۰۱
اینجا امروزست آفتاب نشسته بر تاجِ سرم. شگفتا! آنجا، آن ماهِ پشت پنجرۀ......
ادامه مطلبهزار بوسۀ عنابی
دوشنبه, چهارده شهریور ۱۴۰۱
هزار بوسۀ عنابی رقصانند بر شاخسار ظریف پر پیچ و خم... نه، این رقص عنابها نیست......
ادامه مطلبامروزِ من کجاست؟
پنجشنبه, ده شهریور ۱۴۰۱
امروزِ من کجاست؟ امروزهای فراواقعیِ رسانههای فرداگیر؟ امروزِ پرشکایت من؟ امروزِ پرتمنا......
ادامه مطلبدل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟
پنجشنبه, بیست و هفت مرداد ۱۴۰۱
دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟ صدایی زنانه امروز در سرم میخواند. فرزاد گلی-امروزنا......
ادامه مطلبامشب پیالهای بده
جمعه, چهارده مرداد ۱۴۰۱
امشب پیالهای بده از آن تنگ شادیام از آن شراب کهنۀ &......
ادامه مطلبخاک، دادِ خویش بداد
جمعه, هفت مرداد ۱۴۰۱
«خاک، دادِ خویش بداد» * تراوید آبِ روانداد و آتش، جان داد هوا را بگو ! امروز......
ادامه مطلباز مرگ دارم زندگیام را
یکشنبه, دو مرداد ۱۴۰۱
از مرگ دارم زندگیام را تا زندگیام را نمردهام دیگر تا مرگ را زنده......
ادامه مطلبنشستن در این گذرِ بازار
پنجشنبه, سی تیر ۱۴۰۱
نشستن در این گذرِ بازار و قهوه نوشیدن در هیاهوی عبورها همهمۀ سایشِ نگاهها بر چ......
ادامه مطلبمینشینیم امروز
چهارشنبه, بیست و نه تیر ۱۴۰۱
مینشینیم امروز روی این سکوی سیمانی کنارِ گذر دوست دارم این نسیمها را که ا......
ادامه مطلبمنحنیهای خوشایند تنها
سه شنبه, بیست و هشت تیر ۱۴۰۱
منحنیهای خوشایند تنها کشاننده، دردناک نگاههای هوسفام ربایند......
ادامه مطلبضربِ تند پیامهای همراه
دوشنبه, بیست و هفت تیر ۱۴۰۱
ضربِ تند پیامهای همراه و آهنگ مارشگونۀ کار انسانهای پرشما......
ادامه مطلبنزدیک است که در بگیرد امروز
یکشنبه, بیست و شش تیر ۱۴۰۱
نزدیک است که در بگیرد امروز روغن لطیف زندگیام تا نورِ سخت استخوانهایم روا......
ادامه مطلبارغنون مینوازند انگار
شنبه, بیست و پنج تیر ۱۴۰۱
ارغنون مینوازند انگار جایی در زیر آب پردۀ خیس قلب را میلرزاند... دوباره در......
ادامه مطلببیقرار میشوی
جمعه, بیست و سه تیر ۱۴۰۲
بیقرار میشوی میگریزی به پریشانکاری، هرزگردیها......
ادامه مطلببرخوردن تیلههای رنگی به هم
پنجشنبه, بیست و دو تیر ۱۴۰۲
برخوردن تیلههای رنگی به هم و افتادنشان درست در سورا......
ادامه مطلبزور میخواستم
چهارشنبه, بیست و یک تیر ۱۴۰۲
زور میخواستم یافتم برهم زدم قرار جهان را. یارایی است آرزوی من امروز روان&rlm......
ادامه مطلببه ناگاه سرزده امروز
سه شنبه, بیست تیر ۱۴۰۲
به ناگاه سرزده امروز این علفِ سبز تیز با آن گلهای سادۀ بینامش جُرمش تنها ای......
ادامه مطلبمیخواهیاش
دوشنبه, نوزده تیر ۱۴۰۲
میخواهیاش مییابیاش خشنودی اکنون از بختِ سازگار تمامْ زیس......
ادامه مطلبای بیبی خرد!
یکشنبه, هجده تیر ۱۴۰۲
ای بیبی خرد! ای خاموش نورافشان! ای راز سبز زمین! درآ! امروز درآ! تا بازآید فراوانی و بهی......
ادامه مطلبراز امروز را یافتم
پنجشنبه, شانزده تیر ۱۴۰۱
راز امروز را یافتم از این طومار کهنۀ چینی که هیچ خطش را نمیتوانم بخوانم. با لبخندی فرو......
ادامه مطلبچه هیبتی دارد امروز!
چهارشنبه, چهارده تیر ۱۴۰۲
چه هیبتی دارد امروز! هنگام که درمییابی امروز برای همیشه میماند در اکنون،......
ادامه مطلبدوباره موجی نواخت
دوشنبه, دوازده تیر ۱۴۰۲
دوباره موجی نواخت گرههای دردناکِ تنم را خطوطِ شکستۀ زمان جا مانده در ماهیچه......
ادامه مطلببوی جادویی باران اینجا
شنبه, یازده تیر ۱۴۰۱
بوی جادویی باران اینجا از خاک تفتۀ کویر است زیبایی بهشتی این واحهها......
ادامه مطلبهله هشدار!
جمعه, نه تیر ۱۴۰۲
هله هشدار! که دزدانِ خواست در جیب تواند در کمیناند در گوشی همراهت در رایانه&r......
ادامه مطلبامروز
چهارشنبه, هشت تیر ۱۴۰۱
امروز مرزیست سوزان میانِ بود ـ باشِ خیال و باش ـ بودِ ازل. فرزاد گلی-......
ادامه مطلبتنپیچهای درگرفتهاست
چهارشنبه, هفت تیر ۱۴۰۲
تنپیچهای درگرفتهاست واژهای میخواهم تا بگشایمش،......
ادامه مطلباز آن چینِ دارچین
سه شنبه, شش تیر ۱۴۰۲
از آن چینِ دارچین تا هندِ هندوانه؛ از آن عطر رازآلود......
ادامه مطلبدست بجنبان!
دوشنبه, پنج تیر ۱۴۰۲
دست بجنبان! تا که نریزد بارش آنات امروز برخاکِ فراموش. دست تهی دار!......
ادامه مطلبدیواری بلند شده بود
پنجشنبه, دو تیر ۱۴۰۱
دیواری بلند شده بود بی هیچ روزنی به هیچ رویی غرغرهاش چون سایش آجرها برهم و غرشه......
ادامه مطلبنخستین برج فصل را
چهارشنبه, یک تیر ۱۴۰۱
نخستین برج فصل را دگرگون گویند دومین را ایستا سومین، دوتندار امروز فصلی دیگر است دگرگون......
ادامه مطلبنه هیچ دردِ دلیست
سه شنبه, سی و یک خرداد ۱۴۰۱
نه هیچ دردِ دلیست نه هیچ دلدردی آمده، رفته رفته را دل رُفته خورده، گواریده... بوده&......
ادامه مطلببوی جادویی باران اینجا
دوشنبه, سی خرداد ۱۴۰۱
بوی جادویی باران اینجا از خاک تفتۀ کویر است زیبایی بهشتی این واحهها هم و انفجار امروز......
ادامه مطلبسپیدموی و سرخ روی
یکشنبه, بیست و نه خرداد ۱۴۰۱
سپیدموی و سرخ روی با اندامهای استوار، درست به دیدارم آمد امروز مینایی بر دوش راست&......
ادامه مطلبهزاران سال است
شنبه, بیست و هشت خرداد ۱۴۰۱
هزاران سال است که میخواند بلبل گلِ امروز را. فرزاد گلی-امروزنامه...
ادامه مطلبکوچک اندام بود
پنجشنبه, بیست و شش خرداد ۱۴۰۱
کوچک اندام بود چهرهاش بهیاد نمیماند هوشاش اندک دخترانش چشم به دهانش داشتن......
ادامه مطلبدروازهایست امروز
سه شنبه, بیست و چهار خرداد ۱۴۰۱
دروازهایست امروز میگشاید هر بار چرخِ زمین را به سپهری دیگر آغازهای بیانجا......
ادامه مطلبآه! دختر نارنجی پوش من
دوشنبه, بیست و سه خرداد ۱۴۰۱
آه! دختر نارنجی پوش من پیر شدی میان این دیوارها، پیر شدی و خیالهات هر روز پژمرد در باغچه......
ادامه مطلبتفاوتیست میان بساط امروزِ سبزیفروش پیر
یکشنبه, بیست و دو خرداد ۱۴۰۱
تفاوتیست میان بساط امروزِ سبزیفروش پیر و سبزیهای هر روز این همه سال؟ شوخیه......
ادامه مطلبدر بویش نفس میکشم هنوز
شنبه, بیست و یک خرداد ۱۴۰۱
در بویش نفس میکشم هنوز و گرماش که جا مانده بر نرمای چرمین این صندلی چه رَنگی میدهد ب......
ادامه مطلبامروز دل را سپهرهاست
سه شنبه, هفده خرداد ۱۴۰۱
امروز دل را سپهرهاست غم تنگ نمیکند جای شادی را و دردها تابی اسلیمیوار میدهند &......
ادامه مطلبراستی در یادِ دریاچه مانده است
پنجشنبه, دوازده خرداد ۱۴۰۱
راستی در یادِ دریاچه مانده است رنگارنگِ افراها و کاجها پرندگان که رفتند و هنگامها که......
ادامه مطلبدیرآمدی رفیق!
چهارشنبه, یازده خرداد ۱۴۰۱
دیرآمدی رفیق! دیر! پوست بر تنم نماند بس که بر غشای زمان ساییدهام دیرآمدی، دیر! وجانم بیات......
ادامه مطلبمن میگویم "همان"ام
سه شنبه, ده خرداد ۱۴۰۱
من میگویم "همان"ام و تو میگویی "آه! این همان است" همان که چشم داشتمش میگویی ه......
ادامه مطلبزنگ ساعت ...
یکشنبه, هشت خرداد ۱۴۰۱
زنگ ساعت ... درست سر وقت. کدام خروس بهنگامترست؟ آنکه خورشید را میخواند یا آن د......
ادامه مطلبمردمان کهن
شنبه, هفت خرداد ۱۴۰۱
مردمان کهن باشندگانی بودند از آرامش بزرگ، مردمان امروز باشاندیشندگانی از، با، به ، برای......
ادامه مطلبنمییابمت هیچجا امروز
پنجشنبه, پنج خرداد ۱۴۰۱
نمییابمت هیچجا امروز نشانیات اما اینجاست ... یک فنجان به لیمو رو به اقاقی......
ادامه مطلبکوتاه بود
چهارشنبه, چهار خرداد ۱۴۰۱
کوتاه بود بلندات در زمان کاش رسیده بود به امروز. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبدر کودکیام
سه شنبه, سه خرداد ۱۴۰۱
در کودکیام چشمانم بسیار بزرگ بود و دهانم بسیار گشاد امروز چشمانی باریکتر دارم از نش......
ادامه مطلباین جا امروزست
دوشنبه, دو خرداد ۱۴۰۱
این جا امروزست برق آفتاب بر تاجِ سرم شگفتا! آن ماهِ پشت پنجرهی تو روشنایی بساط دیشب من بود......
ادامه مطلبشمیم پیچ پریشانِ امینالدوله
یکشنبه, یک خرداد ۱۴۰۱
شمیم پیچ پریشانِ امینالدوله بر رجهای استوار آجرهای سرخ مست آشوبِ امروزم و آرام سام......
ادامه مطلبآه! از این گاهنامههای خودشیفتگان
شنبه, سی و یک اردیبهشت ۱۴۰۱
آه! از این گاهنامههای خودشیفتگان کیهانی فراخ افتاده به زیر پای تودهای ناچیز خِرد شگرف......
ادامه مطلبرودیست در من
پنجشنبه, بیست و نه اردیبهشت ۱۴۰۱
رودیست در من که آبِ امروز میدود در آن ......
ادامه مطلبآفتاب امروز
دوشنبه, بیست و نه خرداد ۱۴۰۲
آفتاب امروز درخششیست کشاننده بر تنِ گیلاسهای نو رسیده تجربهی چند گازِ برشکافند......
ادامه مطلبامروز عطر رازقی هست
سه شنبه, بیست و هفت اردیبهشت ۱۴۰۱
امروز عطر رازقی هست و آفتاب عصرانه، &n......
ادامه مطلبکار غریبیست!
یکشنبه, بیست و پنج اردیبهشت ۱۴۰۱
کار غریبیست! به روزی همسفر روزگار گزیدن کار غریبیست تکثیر دستها و پاها و چشم&zw......
ادامه مطلبهر واژه پوشیدست
پنجشنبه, بیست و دو اردیبهشت ۱۴۰۱
هر واژه پوشیدست ردایی واژه آجین؛ واژههای رداپوش ... هر نشئۀ اکنون میگستراندم به هر س......
ادامه مطلبعاشق بودن
چهارشنبه, بیست و یک اردیبهشت ۱۴۰۱
عاشق بودن آنجا زیستن است در تن معشوق چه هولناک است! که تنت بیاختیار برود به هرسو می&zwnj......
ادامه مطلبمینوشم این شراب امروز را
سه شنبه, بیست اردیبهشت ۱۴۰۱
مینوشم این شراب امروز را تا مست شود کالبد پریشان دیروزم، &n......
ادامه مطلبخورشیدهای آب دمیدند
دوشنبه, نوزده اردیبهشت ۱۴۰۱
خورشیدهای آب دمیدند از شبنمهای دشتها آبشیدهای دگرگونِ امروز تا بر شدنِ آب از نور. م......
ادامه مطلبسپری شد امروز و هنوز
یکشنبه, هجده اردیبهشت ۱۴۰۱
سپری شد امروز و هنوز سپر نینداختی دیرگاهیست که جنگی نیست! فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبیک آسمان بود
شنبه, بیست و هفت خرداد ۱۴۰۲
یک آسمان بود تا کلاغی گذشت خطی مایل، بلند، از پرواز اکنون دو آسمان دارد امروز. فرزاد گلی -......
ادامه مطلبساکن بود فضا
پنجشنبه, پانزده اردیبهشت ۱۴۰۱
ساکن بود فضا سنگین، فرو برنده دستی زدم، بیجهت لرزشی افتاد در من، در فضا آشوبی خوشایند بود......
ادامه مطلبامروز
دوشنبه, دوازده اردیبهشت ۱۴۰۱
امروز کبوترانگیام آسودست زیر سایهی سبک یاس بودگیام. فرزاد گلی - امروز&zwnj......
ادامه مطلبنخست یک دلِ سیر
یکشنبه, یازده اردیبهشت ۱۴۰۱
نخست یک دلِ سیر همه هست را نوش کردن سپس با سپاس، از خویش رستن بسطِ امروزم را مرزی نیست سپاس،......
ادامه مطلباز آن سیب سبز آبدار
پنجشنبه, هشت اردیبهشت ۱۴۰۱
از آن سیب سبز آبدار فقط یک طنین ترنگِ شکافتن فورانی، لطیف و چند لحظهی ترش و ......
ادامه مطلبامروز، مرزیست سوزان
سه شنبه, شش اردیبهشت ۱۴۰۱
امروز، مرزیست سوزان میان بود ـ باشِ خیال و باش ـ بودِ ازل. فرزاد گلی - امروز......
ادامه مطلبنگو! هنوز درد هست
دوشنبه, پنج اردیبهشت ۱۴۰۱
نگو! هنوز درد هست که دیگر به یاد نخواهی آورد آن همه آوارها که پاره، پاره از جان ترنجیده&zwn......
ادامه مطلبمیگفتم این چه طلسمیست؟
یکشنبه, چهار اردیبهشت ۱۴۰۱
میگفتم این چه طلسمیست؟ و نمیدانستم این سوال خود طلسم من است. امروز را پرسش از......
ادامه مطلبنگاهش میکنم
چهارشنبه, سی و یک فروردین ۱۴۰۱
نگاهش میکنم اندک پولیست بهرۀ امروز مثل یک کیک فنجانی برابر آشوب پرخاشجوی کودکان گرسن......
ادامه مطلبگم شده بود،
سه شنبه, سی فروردین ۱۴۰۱
گم شده بود، پیدا شد امروز بیهیچ کوششی. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبکه دزدیدست امروزت را
دوشنبه, بیست و نه فروردین ۱۴۰۱
که دزدیدست امروزت را ای روح این دیار؟! ـ پردههای وهم، پردههایِ آز. بگو! رشکِ رفته نم......
ادامه مطلبامروز مرا با هیچکس نسبت نیست
یکشنبه, بیست و هشت فروردین ۱۴۰۱
امروز مرا با هیچکس نسبت نیست جز از راه آن نسبتِ با خود، مرا هیچ نسبت با خود نیست جز آن که م......
ادامه مطلبهمه چیز آشکارست
شنبه, بیست و هفت فروردین ۱۴۰۱
همه چیز آشکارست در گشایشِ امروز تا نگفتی چه آشکارست! همه چیز پنهان است در پس زمان. فرزاد گلی......
ادامه مطلبامروز را دو زمان است
پنجشنبه, بیست و پنج فروردین ۱۴۰۱
امروز را دو زمان است زمانِ آن؛ به آن، در سلسلهی رویدادها نابازگردنده، رو به آینده و زما......
ادامه مطلبانسان منهای یک پا
چهارشنبه, بیست و چهار فروردین ۱۴۰۱
انسان منهای یک پا میشود انسانی با گامهایی دیگر انسان منهای دو چشم انسان سپهری دیگر......
ادامه مطلبتن پیچهای درگرفتهاست
دوشنبه, بیست و دو فروردین ۱۴۰۱
تن پیچهای درگرفتهاست واژهای میخواهم تا بگشایمش،  ......
ادامه مطلبدیدار آفتاب
شنبه, بیست فروردین ۱۴۰۱
دیدار آفتاب تاجی زرین نهاد برسرم امروز این آب شاهد است و این چلچلۀ چرخان زیر ابرهای روشن. فرز......
ادامه مطلبچه بهتر که نماز کنی
پنجشنبه, هجده فروردین ۱۴۰۱
چه بهتر که نماز کنی پنج گاهِ آفتاب امروز را ولو به دمی پنج ستون تا آوار نشود بر سرت خیال و ز......
ادامه مطلبگاه موجهای زمان سخت بلندست
چهارشنبه, هفده فروردین ۱۴۰۱
گاه موجهای زمان سخت بلندست و تن میافتد به آشوبِ ناکجا حشر ارواح سرگردانِ هر زمان می......
ادامه مطلباین برگهای سبز روشن؛
سه شنبه, شانزده فروردین ۱۴۰۱
این برگهای سبز روشن؛ این پنجههای بیدارِ افرا هرگز چنگ نمیزدند در بادهای فرازین......
ادامه مطلبویرانِشِ پی در پی شکلها را میبینی؟
دوشنبه, پانزده فروردین ۱۴۰۱
ویرانِشِ پی در پی شکلها را میبینی؟ من رقص مرگش میخواندم و تو دست افشانیِ نو شد......
ادامه مطلبگل بده! نسترن!
یکشنبه, چهارده فروردین ۱۴۰۱
گل بده! نسترن! امروز گل بده! چشمام سبز شد بس که به هر چیز سر زده در میان برگهای ریزت......
ادامه مطلببرابرست روز و شب
یکشنبه, بیست و نه اسفند ۱۴۰۱
برابرست روز و شب بشود که برابر شویم با خود و با هم! چیست این درخشش رازناک هوا؟ پرتوی یگا......
ادامه مطلبدر ایوان اطلسیها
شنبه, بیست و هشت اسفند ۱۴۰۱
در ایوان اطلسیها امروز را از بَر میخوانند به آوازِ همیشه هوهو هوهوهوهو فاخته......
ادامه مطلبدر این پنج روز آخر سال
چهارشنبه, بیست و پنج اسفند ۱۴۰۰
در این پنج روز آخر سال هر آنچه به سختی ساختهای هر آن چه سخت بردبارانه سنجیدهای به نر......
ادامه مطلبگوشت را بر خاک بگذرا!
سه شنبه, بیست و چهار اسفند ۱۴۰۰
گوشت را بر خاک بگذرا! میشنوی؟ هزار جویبار روان است در آوندهای خواب و بیدار میبینی؟......
ادامه مطلبامروز کدام رویهایم به دیدارم میآیند؟
دوشنبه, بیست و سه اسفند ۱۴۰۰
امروز کدام رویهایم به دیدارم میآیند؟ به هنگام دیدار خود را به جا خواهم آورد؟ سخت است......
ادامه مطلبداشته را خواستن، هنر است
یکشنبه, بیست و دو اسفند ۱۴۰۰
داشته را خواستن، هنر است ناداشته را خواستن، شور. مرا دیگر سرنوشتی نیست قایق خواستنام را......
ادامه مطلبمیگویی چه پیشینه دارم؟
شنبه, بیست و یک اسفند ۱۴۰۰
میگویی چه پیشینه دارم؟ من بهشت آغازین را بیاد ندارم دورترین یادهایم درد ِزاده شدن است و در......
ادامه مطلباز سالهای دور آمده بود
پنجشنبه, نوزده اسفند ۱۴۰۰
از سالهای دور آمده بود اندامهایش نقش رویدادهای دیری......
ادامه مطلبدستورپخت شادخواریِ امروز
چهارشنبه, هجده اسفند ۱۴۰۰
دستورپخت شادخواریِ امروز: نخست تن را نگاهدار! آگاه، مهربان و آرام چون ببری در کمین بگذار......
ادامه مطلبامروز را یاد نیست
سه شنبه, هفده اسفند ۱۴۰۰
امروز را یاد نیست امروز را فریاد نیست امروز همواره در ......
ادامه مطلبچه سخت است امروز!
دوشنبه, شانزده اسفند ۱۴۰۰
چه سخت است امروز! برای یادی که سخت انباشته است از خاطرات خیالهای بهشتی و نرمای همارهی......
ادامه مطلبچه میدانستم که سوگها گاهی
یکشنبه, پانزده اسفند ۱۴۰۰
چه میدانستم که سوگها گاهی عمری درازتر از آدمها دارند! من فقط نمیدانستم چگ......
ادامه مطلببهگمانم دیشب
شنبه, چهارده اسفند ۱۴۰۰
بهگمانم دیشب خوابِ ابرهای امروز را دیده بودم شوق غریبی دارد به دیدار ابرهای فردا رفتن آن&z......
ادامه مطلباز رشتههای حضور و خیال
پنجشنبه, دوازده اسفند ۱۴۰۰
از رشتههای حضور و خیال چنگی میسازم مینوازمش تا دراندازم کیهانِ همیشه امروزم......
ادامه مطلبهمه بودگیهایم
چهارشنبه, یازده اسفند ۱۴۰۰
همه بودگیهایم در امروز جان گرفته است ... بگذار! تا ابهام امروز را زندگی کنند رها از وضو......
ادامه مطلبرشتهی یاد
یکشنبه, هشت اسفند ۱۴۰۰
رشتهی یاد و دانههای بلورین امروزها و نقش یگانهای  ......
ادامه مطلبتنام را میتکانم
شنبه, هفت اسفند ۱۴۰۰
تنام را میتکانم از پسماندِ رویاهای دیروز خالی میشوم، خالیِ عالی! تا چون اسفنجی......
ادامه مطلببرگ، برگ
پنجشنبه, پنج اسفند ۱۴۰۰
برگ، برگ ورق میخورند رویدادها لایه، لایه پس میروند یادها و امروزها؟ نه، اکنون مرا......
ادامه مطلبروان است قطارِ امروز
سه شنبه, سه اسفند ۱۴۰۰
روان است قطارِ امروز میراندش میل و فضایی که میگذراندش با هر کشش اتاقکی نو میشود......
ادامه مطلبامروز و تنها امروز
دوشنبه, دو اسفند ۱۴۰۰
امروز و تنها امروز یله میشوم بر خیزش موجِ هنگام امروز را که نخستین روز است از پس روزگا......
ادامه مطلبچه لرزان است زندگی
یکشنبه, یک اسفند ۱۴۰۰
چه لرزان است زندگی! در آینهی روزگار چه روشن و بیتردید است امروز! فرزاد گلی - امروز......
ادامه مطلبهنوز اینجاست بیپناه و گریان
شنبه, سی بهمن ۱۴۰۰
هنوز اینجاست بیپناه و گریان آن آزرده، و آن دیگری درمانده، غمگین روز به روز آمده......
ادامه مطلبعمر، امتداد تن است در زمان
پنجشنبه, بیست و هشت بهمن ۱۴۰۰
عمر، امتداد تن است در زمان امتداد حافظه امروز، گشایشی است &n......
ادامه مطلبروزی از روزهاست امروز؟
چهارشنبه, بیست و هفت بهمن ۱۴۰۰
روزی از روزهاست امروز؟ نه، که گشایشیست یگانه به همهی روزها و روزگاران. فرزاد گلی -......
ادامه مطلبیک روز ...
یکشنبه, بیست و چهار بهمن ۱۴۰۰
یک روز ... قصهها چنین آغاز میشود؛ این روایت دیگری، روایتِ من از امروز ... فرزاد......
ادامه مطلبپلک میگشاییام
شنبه, بیست خرداد ۱۴۰۲
پلک میگشاییام و چند پیاله نور بامدادی میریزد به کاسهی سرم آنگاه، رس......
ادامه مطلبتاب میآوریاش چون آفتاب
چهارشنبه, بیست بهمن ۱۴۰۰
تاب میآوریاش چون آفتاب هنگام که رخدادها، &nb......
ادامه مطلبدعوتیست آبی
سه شنبه, نوزده بهمن ۱۴۰۰
دعوتیست آبی، آسمانِ امروز برای پرواز دستها و چشمها &nbs......
ادامه مطلبمیدانی چهها دادهام
دوشنبه, هجده بهمن ۱۴۰۰
میدانی چهها دادهام تا اکنون اینجایم؟ میدانی چگونه آن به آن آمده&zwn......
ادامه مطلبهر سپیدهدمان، صبا
یکشنبه, هفده بهمن ۱۴۰۰
هر سپیدهدمان، صبا میلغزد به بستر خیال تا جان بگیرد امروز برمیآید هر روز، &nbs......
ادامه مطلبچه هیبتی دارد امروز!
شنبه, شانزده بهمن ۱۴۰۰
چه هیبتی دارد امروز! هنگام که درمییابی امروز برای همیشه میماند در اکنون، و هم در یا......
ادامه مطلبسرگردان چون کولیای رمیده از ایل
پنجشنبه, چهارده بهمن ۱۴۰۰
سرگردان چون کولیای رمیده از ایل که هیچ خاک آرام نمیگیرد زیر پاهایش، از ترسها و......
ادامه مطلبپیشین زادگانم
چهارشنبه, سیزده بهمن ۱۴۰۰
پیشین زادگانم و پسین زادگانم این شبکهی تارهای سخت ظریف که هستهی یاختههایم......
ادامه مطلبنکند که پیر شوم اینجا
سه شنبه, دوازده بهمن ۱۴۰۰
نکند که پیر شوم اینجا و بپوسند همه امکانهای ارجمندم بر طاقچههای نمایش و فرام......
ادامه مطلببهشت موعود است
دوشنبه, یازده بهمن ۱۴۰۰
بهشت موعود است این خواب نسبتاً آرام شام بیبر و بویی با یاری چند گامی بر سنگفرش خیس......
ادامه مطلبخودم را به تمامی جا میدهم
شنبه, نه بهمن ۱۴۰۰
خودم را به تمامی جا میدهم در بافتارِ اکنون تارهای لرزان نور، پودهای لغزان آگاهی در تافته&z......
ادامه مطلببگذار! تا بنوازد
چهارشنبه, شش بهمن ۱۴۰۰
بگذار! تا بنوازد بادِ امروز نهانِ نی ناگاهِ تنت را. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبصخرهایست «امروز» در برابرم
سه شنبه, پنج بهمن ۱۴۰۰
صخرهایست «امروز» در برابرم بیشکل، بی&zw......
ادامه مطلبیک بهره کتاب صبحگاهی
دوشنبه, چهار بهمن ۱۴۰۰
یک بهره کتاب صبحگاهی بشقاب روشن ناشتایی نوبتی کار نفسگیر و ناهار گرمِ رخوتانگی......
ادامه مطلبمینوشیدیم (به مناسبت روز مادر)
یکشنبه, سه بهمن ۱۴۰۰
مینوشیدیم از آن گوارا درخت زندگیات آواز قلب تو آهنگِ بودنمان و آوازهات معمارِ......
ادامه مطلببه من چه که این چند است ؟
پنجشنبه, سی دی ۱۴۰۰
به من چه که این چند است ؟ چند کالریست ؟ چند درصد چه؟ نه عددخوارم من نه عدد پوشم نه عددکا......
ادامه مطلببرفِ امروز
چهارشنبه, بیست و نه دی ۱۴۰۰
برفِ امروز آشکارگی روشنِ بیتردید نهفتگی رنگهای دیروز. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبشنبه بازارِ تن است اینجا
سه شنبه, بیست و هشت دی ۱۴۰۰
شنبه بازارِ تن است اینجا کهنههای کاهنانۀ همیشگی هست هم تازههای امروزانۀ زایندگ......
ادامه مطلبمیدانی که معنیِ امروز
چهارشنبه, هفده خرداد ۱۴۰۲
میدانی که معنیِ امروز موقوف است به دیروز؟ آنچه هست میوههای درختِ بود است. نمید......
ادامه مطلبمیبینی
یکشنبه, بیست و شش دی ۱۴۰۰
میبینی چه بساطی گسترده است دیدار دوستان عزیزم با همه تردیدهایی که همیشه هست؟ ببین! چه رنگ......
ادامه مطلبسپاس از برآوردگیهای امروزم
پنجشنبه, بیست و سه دی ۱۴۰۰
سپاس از برآوردگیهای امروزم؛ گشایشهای تن از تنشهای همیشهاش که جانم را به......
ادامه مطلبترکیب کیمیایی امروز
چهارشنبه, بیست و دو دی ۱۴۰۰
ترکیب کیمیایی امروز: چند جرعه قهوهی سرد حجم فراگیر آواز گنجشکان و پرتوی ارغوانی شمعدانی؛ و......
ادامه مطلبامروز دیگر زمین زیر پایت
دوشنبه, بیست دی ۱۴۰۰
امروز دیگر زمین زیر پایت صدا نخواهد کرد و آن تارهای پنهان رازهای دلات را در هوا رسم نخو......
ادامه مطلبهیچ دیدهای
یکشنبه, نوزده دی ۱۴۰۰
هیچ دیدهای که در راهروهای دادگاهها و ادارهها چه فضاهای بکری هست برای گشایش ام......
ادامه مطلبامروز کارگاهی دیگرست
چهارشنبه, پانزده دی ۱۴۰۰
امروز کارگاهی دیگرست برای برساختنِ خودی دیگر با چرخش خودانگیختهی نگاهی، به درنگی در پاسخی......
ادامه مطلبشگفت است!
یکشنبه, دوازده دی ۱۴۰۰
شگفت است! که دیروزیان بازم میشناسند امروزم، با گذار از میان آن همه رویاییان و خوابِ......
ادامه مطلبچکیست در وجه امروز
شنبه, یازده دی ۱۴۰۰
چکیست در وجه امروز واژگانی که پول میشود پولی که چیز میشود چیزی که کِیف می&zwn......
ادامه مطلبچه آسودگی هوس انگیزیست!
چهارشنبه, هشت دی ۱۴۰۰
چه آسودگی هوس انگیزیست! کودکی خفته در آغوش پشمالوی سگی شمایلی از بهشت نخستین... م......
ادامه مطلبگام به گام
سه شنبه, هفت دی ۱۴۰۰
گام به گام پیمودنِ شیب ناهموار بی شتاب، بی دلزدگی و راه را در موج گامها مزیدن پدیدآیی ف......
ادامه مطلبرازست امروز
یکشنبه, پنج دی ۱۴۰۰
رازست امروز نه جوابی دارد نه شگردی نه نیرنگی تا بگشاییاش به کار گیریاش یا بگریزی ا......
ادامه مطلبکجا میبردم امروز؟
شنبه, چهار دی ۱۴۰۰
کجا میبردم امروز؟ تنها تو میدانی که نمیدانمت. به نگاهی میشوراندم به در......
ادامه مطلبچشمان گرد آبیاش ابرآلود بود
پنجشنبه, دو دی ۱۴۰۰
چشمان گرد آبیاش ابرآلود بود چون گرگی گرسنه دردهای امروز را میجست بال شکستهی جوج......
ادامه مطلبچه روشن دیدم امروز را!
چهارشنبه, یک دی ۱۴۰۰
چه روشن دیدم امروز را! در آن مهِ هموارهی ابهام چه خوب خو کرد چشمانم به این روشنایی تار ه......
ادامه مطلبدر بنِ تاریک زهدان زمان
سه شنبه, سی آذر ۱۴۰۰
در بنِ تاریک زهدان زمان آفتابِ امروز آب شده فرو رفت به ناکجا نوای ماهوری عود میآید زمزمۀ آ......
ادامه مطلبامروز برگهای خشک باغچه را کندم
دوشنبه, بیست و نه آذر ۱۴۰۰
امروز برگهای خشک باغچه را کندم و برگهای زردش را و آنها که آهنگ زردی گرفته بود......
ادامه مطلبرهروان دروغینِ راههای نابوده
یکشنبه, بیست و هشت آذر ۱۴۰۰
رهروان دروغینِ راههای نابوده حقارتهای خیالزی این بسیاران که منان بیمکانِ......
ادامه مطلبامروز، آرایهایست از انتظارها
شنبه, بیست و هفت آذر ۱۴۰۰
امروز، آرایهایست از انتظارها رقصی که با آن به آینده میروی اگر لختی زمان را بازد......
ادامه مطلبسلسالِ سیناش
پنجشنبه, بیست و پنج آذر ۱۴۰۰
سلسالِ سیناش آبشاری بود بلند و لطیف و هوای هایش که از پیاش آمد برای لحظهای......
ادامه مطلببیدارْ خواب بامدادی را
چهارشنبه, بیست و چهار آذر ۱۴۰۰
بیدارْ خواب بامدادی را هدهد میخواند چنان که گویی با من است طنین آواز امروزش میاف......
ادامه مطلبدل آویزند موهبتهای خودآیند
دوشنبه, بیست و دو آذر ۱۴۰۰
دل آویزند موهبتهای خودآیند برگشاینده هم... نه، تو چشم به آسمان مدار! که آن چه سخت......
ادامه مطلببگذار بخوانمت امروز
یکشنبه, بیست و یک آذر ۱۴۰۰
بگذار بخوانمت امروز به نگاهی مهرین... اکنون ببین! چیزی به جز پیچکهای مهر میبینی؟ مهر......
ادامه مطلبسه بار شهادت دادم
شنبه, بیست آذر ۱۴۰۰
سه بار شهادت دادم که امروزست آیا اکنون به دینِ امروزم؟ هردم دروازهایست؛ تشرّفی دیگ......
ادامه مطلبچند چُرت شیرین بامدادی
پنجشنبه, هجده آذر ۱۴۰۰
چند چُرت شیرین بامدادی چند غلت به هر جهت پارهرویاهای پاییزی، بیسروته گشایشی&......
ادامه مطلباین خانه تاریک است
دوشنبه, پانزده آذر ۱۴۰۰
این خانه تاریک است بیهودهاست بهدنبال سایه روشنی گشتن یا روزنی به نورِ گردآلودی. به ا......
ادامه مطلبچند جرعه آب پرتقال مینوشی
یکشنبه, چهارده آذر ۱۴۰۰
چند جرعه آب پرتقال مینوشی درست به وقت امروز: آفرینشِ سپهر پرتقالی ابدی برای هر هنگام که بیا......
ادامه مطلبقرارمان امروز بود
شنبه, سیزده آذر ۱۴۰۰
قرارمان امروز بود ... امروز بود قرارمان ... قرار، امروز بود. تو نیامدی قرار رفت امروز رفت و......
ادامه مطلبهزاران خورشید دمیدهاست
پنجشنبه, یازده آذر ۱۴۰۰
هزاران خورشید دمیدهاست در این لالهزارِ شبنم آجین... آفتاب را خبر هست از بیش......
ادامه مطلبنقطههای هوشمند نورانی
چهارشنبه, ده آذر ۱۴۰۰
نقطههای هوشمند نورانی پروازهایی نه به هرسو جنبشهایی نه بسامان ... پشههای......
ادامه مطلبچه نسبتی است
دوشنبه, بیست و دو خرداد ۱۴۰۲
چه نسبتی است میانِ تنی که هست و آن تن دیگر که به آن اشاره میکنند؟ میانِ تنی که امروزِ......
ادامه مطلبدر گویِ امروز نظر کن!
یکشنبه, هفت آذر ۱۴۰۰
در گویِ امروز نظر کن! می بینی؟ همه جاها این جاست همه گاهها اینگاه گذشتگان دارند امر......
ادامه مطلبچرا این آب اینقدر گواراست؟
شنبه, شش آذر ۱۴۰۰
چرا این آب اینقدر گواراست؟ تنام آرام است، چرا؟ و چرا انبوه گلهای پاییزی این&zw......
ادامه مطلبزوزه میکشند هنوز در من
چهارشنبه, سه آذر ۱۴۰۰
زوزه میکشند هنوز در من نخستین گرگهای بیابانها و گاه امواج کوهپیکر دریای......
ادامه مطلبکردهی امروز را رها کن!
سه شنبه, دو آذر ۱۴۰۰
کردهی امروز را رها کن! چون پیغامی در بطریای به دریا... جایی گشوده شود به هنگ......
ادامه مطلباینجا دود هست
دوشنبه, یک آذر ۱۴۰۰
اینجا دود هست غبار هست و البته هنوز انبوهِ هوا گنبدی از آتش بازهم شعلهی حیاتِ امر......
ادامه مطلبدانههای آینده
یکشنبه, سی آبان ۱۴۰۰
دانههای آینده بر باد صبا بوی تنِ گلهای گونهگون و همهی ارتعاشهای آ......
ادامه مطلبدر میان چیزهای زمانمند
شنبه, بیست و نه آبان ۱۴۰۰
در میان چیزهای زمانمند تنها این تن من است که هر بار به قالب زمانی دیگر  ......
ادامه مطلبسپید است، سپید
دوشنبه, بیست و چهار آبان ۱۴۰۰
سپید است، سپید بساطِ گسترده این دشت ماهوری مرا دلیری راه رفتن نیست مرا پرواست از به هم زدنِ این......
ادامه مطلبمینوشیدیم
شنبه, پانزده آبان ۱۴۰۰
مینوشیدیم از آن گوارا درخت زندگیات آواز قلب تو آهنگِ بودنمان و آوازهات معمارِ......
ادامه مطلبپاس دار! آتش را
پنجشنبه, بیست آبان ۱۴۰۰
پاس دار! آتش را تا سرد نگردد جان در کار آتش را دار! که مهر، باز آمده امروز تا بداریاش در د......
ادامه مطلبتماشایت تماشاییست
سه شنبه, هجده آبان ۱۴۰۰
تماشایت تماشاییست و چشمخندت مکاشفهایست نو به نو در شکافِ همیشهی: آ......
ادامه مطلبهـيچ زهدانی خِرد نزاد
دوشنبه, هفده آبان ۱۴۰۰
هـيچ زهدانی خِرد نزاد و هیچ خِردی به گوری نخفت خیزش امروزست جاودان خرد میان خاکِ بود و بادِ......
ادامه مطلبنقطهچینِ عصایش
یکشنبه, شانزده آبان ۱۴۰۰
نقطهچینِ عصایش امروز را تا همیشه امتداد میداد. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبگرایِ تن خیالپوش
پنجشنبه, سیزده آبان ۱۴۰۰
گرایِ تن خیالپوش و همبودی ابرِ امکان اکنونِ من بیرون افتاد &n......
ادامه مطلبنور به حرف آمده
چهارشنبه, دوازده آبان ۱۴۰۰
نور به حرف آمده به هم تافته رویدادههای همه روینداده را به رویداده......
ادامه مطلبسخت است نرم کردن دستی
سه شنبه, سی خرداد ۱۴۰۲
سخت است نرم کردن دستی که سخت شدست از کار تا نوازشگر باشد &nbs......
ادامه مطلبامروز، من
یکشنبه, نه آبان ۱۴۰۰
امروز، من نه پایبند هستام با هرآن چه که هست و نه وابستهی پیمانام با خواستم با......
ادامه مطلبتنهایی دارم در پس
شنبه, هشت آبان ۱۴۰۰
تنهایی دارم در پس در انتظار تنهای پسین ممکناند تنهای امروزم چنان که تن&z......
ادامه مطلبچهرهی من است
پنجشنبه, شش آبان ۱۴۰۰
چهرهی من است که امروز را نقشی دیگر بسته؟ یا نگاهم از میان آینه &nb......
ادامه مطلبچه کنم اگر که نقشِ یاد را
چهارشنبه, پنج آبان ۱۴۰۰
چه کنم اگر که نقشِ یاد را موجهای زمان نشوید؟ و فراموشی جز غباری بر صخرهی خاطره&zwnj......
ادامه مطلبگرهیست لغزان
سه شنبه, چهار آبان ۱۴۰۰
گرهیست لغزان بر شگرف رشتههای زمان امروزِ از هر سو &n......
ادامه مطلببرگ از برگ نمیجنبد
پنجشنبه, بیست و نه مهر ۱۴۰۰
برگ از برگ نمیجنبد، در طبیعتِ درونت وزشی، نه و نه رانشی کردن و نبودن درست به همان رنگ&zw......
ادامه مطلبمهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست
سه شنبه, بیست و هفت مهر ۱۴۰۰
مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست و آفتاب بر چینِ پیشانی من رشتههایی از امواج و اعداد در میان......
ادامه مطلبدو پردیس است اینجا
یکشنبه, بیست و پنج مهر ۱۴۰۰
دو پردیس است اینجا دو چشمهسار دو رود میوههای دوگانیِ گلگون جفت شده تنها......
ادامه مطلباین تن؛ دروغ میگوید به شما که منام
شنبه, بیست و چهار مهر ۱۴۰۰
این تن؛ دروغ میگوید به شما که منام این تنِ من نیست نه، این منِ این تن نیست چه شوخ&zwn......
ادامه مطلباین قطرههای آبگون
پنجشنبه, بیست و دو مهر ۱۴۰۰
این قطرههای آبگون که میریزند در رگم امروز آن سنگِ مرگ را سوراخ خواهد کرد؟ باورم......
ادامه مطلبآیندگیام آمده امروز
چهارشنبه, بیست و یک مهر ۱۴۰۰
آیندگیام آمده امروز اینجاست بزنگاهِ همیشه ـ اکنون. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبترکهای دیوار
جمعه, دوازده خرداد ۱۴۰۲
ترکهای دیوار نیک جایی برای زیست مورچگان شکافِ امروز هنگام نوپدیدیِ جان. فرزاد گلی......
ادامه مطلبقدری شعلههای پاییزی درختانِ پشت پنجره
دوشنبه, نوزده مهر ۱۴۰۰
قدری شعلههای پاییزی درختانِ پشت پنجره و چند آواز کوتاه کلاغ بگذارید بیامیزند پرتوها و آواها......
ادامه مطلبچه میشد اگر امروزم را
یکشنبه, هجده مهر ۱۴۰۰
چه میشد اگر امروزم را رسم میکردم بر فضا با چند کشوقوس جانانه و لمیدن در آفتاب......
ادامه مطلبوانهادن کابوس دیشب
شنبه, هفده مهر ۱۴۰۰
وانهادن کابوس دیشب به همان درههای دور ینگِ خیال آب و آینه را سلام دادن و طرح لبخندی انداخ......
ادامه مطلباین همه داستان نمیخواهم
چهارشنبه, چهارده مهر ۱۴۰۰
این همه داستان نمیخواهم و نه هیچ واژهای امروزم را با همین الف میسازم.......
ادامه مطلبدم را خوش باش!
دوشنبه, دوازده مهر ۱۴۰۰
دم را خوش باش! نیک پندیست! برای قوطی پپسی تا قند غلیظ سیاهش را فروببری بینباری در تن فردا......
ادامه مطلبمیگفت لیوان سربسته به چهکار میآید؟
پنجشنبه, هشت مهر ۱۴۰۰
میگفت لیوان سربسته به چهکار میآید؟ آن هم وقتی که ته نداشته باشد! چرا نمی&z......
ادامه مطلبچه عطرآلود دانشِ شیرینی!
سه شنبه, شش مهر ۱۴۰۰
چه عطرآلود دانشِ شیرینی! چه لعاب لطیفی میدهد به تنم! مزۀ موزِ تازۀ امروز. فرزاد گلی -......
ادامه مطلبهنگامیست در جایی از شب
شنبه, سیزده خرداد ۱۴۰۲
هنگامیست در جایی از شب هنگامی لطیف، سرگردان که رودِ یادآر در آن میرسد به رو......
ادامه مطلبسرگردان است دستهایم
شنبه, سه مهر ۱۴۰۰
سرگردان است دستهایم میانِ نواختن این گونههای نرم و چوب زبر دستۀ چکش...  ......
ادامه مطلبمهرروزِ مهرماه است
پنجشنبه, یک مهر ۱۴۰۰
مهرروزِ مهرماه است کارم امروز مهرِ مهر تنی ندارم جز این بادی که میوزد میان......
ادامه مطلببرخورد تیلههای رنگی به هم
چهارشنبه, سی و یک شهریور ۱۴۰۰
برخورد تیلههای رنگی به هم و افتادنشان درست در سوراخ آنگاه فوران پ......
ادامه مطلبماه مینوازد
سه شنبه, سی شهریور ۱۴۰۰
ماه مینوازد همه سکوتهای امروز را. فرزاد گلی - امروزنامه...
ادامه مطلبسایش سایۀ ابری تنها
پنجشنبه, یازده خرداد ۱۴۰۲
سایش سایۀ ابری تنها مور مور میکند پوست امروزم را نسجِ سایهاش انگار نوری......
ادامه مطلبجدا کنید!
یکشنبه, بیست و هشت شهریور ۱۴۰۰
«جدا کنید! نور را از تاریکی، پلشت را از پاک» میلرزد تنام ازاین بانگ چه ش......
ادامه مطلببه ناگاه سرزده امروز
شنبه, بیست و هفت شهریور ۱۴۰۰
به ناگاه سرزده امروز این علفِ سبز تیز با آن گلهای سادهی بینامش جُرمش تنها این ا......
ادامه مطلباز بیزمان آمده است به امروز
جمعه, بیست و شش شهریور ۱۴۰۰
از بیزمان آمده است به امروز افتاده در آغوش آگاهیات تا بیاموزیاش؛ تا بیاموزانی&......
ادامه مطلبآمدهای به پادشاهی شرّ
چهارشنبه, بیست و چهار شهریور ۱۴۰۰
آمدهای به پادشاهی شرّ ببین! هیچ شیطانی میبینی اینجا؟ جز احساسهای سنگشده و اندی......
ادامه مطلبمن، بیپدر
سه شنبه, بیست و سه شهریور ۱۴۰۰
من، بیپدر من، بیمادر درآمدهام از زیرِ بتۀ امروز. فرزاد گلی - امروز......
ادامه مطلبگاه میآید امروز
دوشنبه, بیست و دو شهریور ۱۴۰۰
گاه میآید امروز به رفتار نسیمی نوازنده و گاه به کردارِ بمبی که زمین را میبرد به هوا......
ادامه مطلبای بیبی خرد!
پنجشنبه, هجده شهریور ۱۴۰۰
ای بیبی خرد! ای خاموش نورافشان! ای راز سبز زمین! درآ! امروز درآ! تا بازآید فراوانی و بهی......
ادامه مطلبدر این آینۀ کهنۀ سنگی
چهارشنبه, هفده شهریور ۱۴۰۰
در این آینۀ کهنۀ سنگی هنوز قدری بخت ماندهاست نوری مسین در چشمهایم میبینم رنگ......
ادامه مطلبقورباغه جهیده به آب
یکشنبه, چهارده شهریور ۱۴۰۰
قورباغه جهیده به آب سه موج افتاد بر این سطوح جیوهسانِ سبزفام سه تیرِ تیز آفتابی تازید به......
ادامه مطلبگلهای کاغذی،
شنبه, سیزده شهریور ۱۴۰۰
گلهای کاغذی، چون سایههای فضاگیر و مهتابیِ امشب تنها از نامش روشن است دراز میکشم بر......
ادامه مطلبمادرم نمیخواستام
پنجشنبه, یازده شهریور ۱۴۰۰
مادرم نمیخواستام نمیخواست مادرم باشد نمیخواست باشم. اینک چیست این شبحِ ن......
ادامه مطلبراز امروز را یافتم
سه شنبه, نه شهریور ۱۴۰۰
راز امروز را یافتم از این طومار کهنۀ چینی که هیچ خطش را نمیتوانم بخوانم با لبخندی فروتن لم می&zw......
ادامه مطلبگرداناند ساعتها
دوشنبه, هشت شهریور ۱۴۰۰
گرداناند ساعتها رواناند رودها میریزند برگهای نارون پیر و میفر......
ادامه مطلبسپیدست، سپید
یکشنبه, هفت شهریور ۱۴۰۰
سپیدست، سپید گیس بلند خیسش چون درۀ دراز پر از شکوفههای سیب ژرف آرام جاریست ......
ادامه مطلبدیدار آفتاب
شنبه, شش شهریور ۱۴۰۰
دیدار آفتاب تاجی زرین نهاد برسرم امروز این آب شاهد است و این چلچلۀ چرخان زیر ابرهای روشن. فرز......
ادامه مطلبتاریکام امروز
پنجشنبه, چهار شهریور ۱۴۰۰
تاریکام امروز سیاهِ سیاه درست به سان نور اکنون هوا روشنم است گیاه، سبزم جنبندگان، رق......
ادامه مطلبمینشینیم امروز
سه شنبه, دو شهریور ۱۴۰۰
مینشینیم امروز روی این سکوی سیمانی کنار گذر دوست دارم این نسیمها را که از تن&zwn......
ادامه مطلبتا میگشاید بند را دلبند
دوشنبه, یک شهریور ۱۴۰۰
تا میگشاید بند را دلبند دور میشود درد میگیرد جاهایی از تنت که نمیدانستی......
ادامه مطلبتفاوتیست میان بساط امروزِ سبزیفروش پیر
یکشنبه, سی و یک مرداد ۱۴۰۰
تفاوتیست میان بساط امروزِ سبزیفروش پیر و سبزیهای هر روز این همه سال؟ شوخی&zwn......
ادامه مطلبآن شاخۀ خشکیدۀ دیروز
سه شنبه, بیست و شش مرداد ۱۴۰۰
آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز آن مرگ سیاهِ در خود پیچیده خاموش و سرد افتاده بود کنار جادهای دور اک......
ادامه مطلبشادی لب پر میزد
چهارشنبه, سی و یک خرداد ۱۴۰۲
شادی لب پر میزد در میان صنوبران و خرزهرههای سرخ و سپید و ما بر گورها جستوخیز می&......
ادامه مطلبامروز
یکشنبه, بیست و چهار مرداد ۱۴۰۰
امروز در آخرین پرتوهای آفتاب حبابهای بیگاه را دیدم دیدم آن درخششهای رازآلود را که......
ادامه مطلبببین!
شنبه, بیست و سه مرداد ۱۴۰۰
ببین! این است آن راهِ شاهی بیآغاز راهی ناپیدا که میگذرد &nb......
ادامه مطلبروحِ بخت من است امروز
پنجشنبه, بیست و یک مرداد ۱۴۰۰
روحِ بخت من است امروز این مرغک دریایی چرخان؟ از پس آن همه روزهای آب و شبهای آب باور کن! دو......
ادامه مطلببر این تپه کوچک سنگآجین
چهارشنبه, بیست مرداد ۱۴۰۰
بر این تپه کوچک سنگآجین تک درخت هلو هزار فراخوانِ سرخ تپنده برای من رهروی گمراه.......
ادامه مطلبخورشید را امروز پرتوی دیگرست؟
سه شنبه, نوزده مرداد ۱۴۰۰
خورشید را امروز پرتوی دیگرست؟ یا من ندیده بودم ماهِ رُخت را؟ از کجا خریدی این چای را؟ بخ......
ادامه مطلبسپیدموی و سرخ روی
دوشنبه, هجده مرداد ۱۴۰۰
سپیدموی و سرخ روی با اندامهای استوار، درست به دیدارم آمد امروز مینایی بر دوش راست......
ادامه مطلبدر بویش نفس میکشم هنوز
یکشنبه, هفده مرداد ۱۴۰۰
در بویش نفس میکشم هنوز و گرماش که جا مانده بر نرمای چرمین این صندلی چه رَنگی می&z......
ادامه مطلبدر روزگاران رازورزیام
شنبه, شانزده مرداد ۱۴۰۰
در روزگاران رازورزیام شنیده بودم از کیمیاکاران از غار ناپیدای نافِ زمین نقطۀ گسستِ......
ادامه مطلبکنار تپهای شنی چادر زده بودم
پنجشنبه, چهارده مرداد ۱۴۰۰
کنار تپهای شنی چادر زده بودم رو به ماه بزرگ و سرخ سه لکلک گرد ماه میچرخیدن......
ادامه مطلبهیچ دیدهای
سه شنبه, دوازده مرداد ۱۴۰۰
هیچ دیدهای که در راهروهای دادگاهها و ادارهها چه فضاهای بکری هست برای......
ادامه مطلبیکصد و سی و پنجم است امروز
دوشنبه, یازده مرداد ۱۴۰۰
یکصد و سی و پنجم است امروز و ما نشسته بر هُرم زمین تا ستاره بدمد ......
ادامه مطلبنگو! هنوز درد هست
یکشنبه, ده مرداد ۱۴۰۰
نگو! هنوز درد هست که دیگر به یاد نخواهی آورد آن همه آوارها که پاره، پاره از جان&zw......
ادامه مطلبصدا زدم امروز
شنبه, نه مرداد ۱۴۰۰
صدا زدم امروز همه احساسهایم را از جایی در دلام که همیشه بیچرا روشن ب......
ادامه مطلبخاک، دادِ خویش بداد
پنجشنبه, هفت مرداد ۱۴۰۰
«خاک، دادِ خویش بداد» * تراوید آبِ روانداد و آتش، جان داد هوا را بگو ! امرو......
ادامه مطلبعشق است این که می نگرد در عشق
چهارشنبه, شش مرداد ۱۴۰۰
عشق است این که می نگرد در عشق میوزد و میوزاند زمان را هرروز را آمده امروز......
ادامه مطلبامروز را که نگاشتهاست بر ایوان؟
دوشنبه, چهار مرداد ۱۴۰۰
امروز را که نگاشتهاست بر ایوان؟ یک ریسهی بلند، رنگارنگ &......
ادامه مطلبراستی در یادِ دریاچه مانده است
یکشنبه, سه مرداد ۱۴۰۰
راستی در یادِ دریاچه مانده است رنگارنگِ افراها و کاجها پرندگان که رفتند و هنگام&zw......
ادامه مطلبخورشیدهای آب دمیدند
شنبه, دو مرداد ۱۴۰۰
خورشیدهای آب دمیدند از شبنمهای دشتها آبشیدهای دگرگونِ امروز تا بر شدنِ آب ا......
ادامه مطلبمرا به اکنونِ تو راه نیست
پنجشنبه, سی و یک تیر ۱۴۰۰
مرا به اکنونِ تو راه نیست گذار نیست از این حبابِ نور  ......
ادامه مطلبمینشانمات امروز
دوشنبه, بیست و هشت تیر ۱۴۰۰
مینشانمات امروز به تماشای تاریکی تا ببینی چه بسیارند ساحتهای سیاهی......
ادامه مطلبچه دیر گفتم که نیازت دارم!
یکشنبه, بیست و هفت تیر ۱۴۰۰
چه دیر گفتم که نیازت دارم! چه دیر یافتم! این تهی را &n......
ادامه مطلبدرختان، باد را رقصاناند
پنجشنبه, بیست و چهار تیر ۱۴۰۰
درختان، باد را رقصاناند باد، گرما را گرما، آن بانگ نخستین را وجانِ سرایندۀ من......
ادامه مطلبسایههایی با من است،
چهارشنبه, بیست و سه تیر ۱۴۰۰
سایههایی با من است و ابرهایی که از سرزمینهایی دیر میآیند میگویم چرا......
ادامه مطلبمیخواهیاش
سه شنبه, بیست و دو تیر ۱۴۰۰
میخواهیاش مییابیاش خشنودی اکنون از بختِ سازگار تمامْ زیستن ا......
ادامه مطلبگرهی لطیف در تنام افتادست
دوشنبه, بیست و یک تیر ۱۴۰۰
گرهی لطیف در تنام افتادست میخورد هر بار چیزی به تارهای نهفتش میلرزاند......
ادامه مطلبهر روز را
یکشنبه, بیست تیر ۱۴۰۰
هر روز را راه یکیست امروز را بسیار فرزاد گلی - امروزنامه -------------------------......
ادامه مطلبدیدی چگونه ریسهی چراغهای انتظاراتم
شنبه, نوزده تیر ۱۴۰۰
دیدی چگونه ریسهی چراغهای انتظاراتم به رویدادی که چشم نداشتماش گسیخت؟ ام......
ادامه مطلبقل قلِ معنا بود در من
پنجشنبه, هفده تیر ۱۴۰۰
قل قلِ معنا بود در من و خود چیزی بیمعنا بودم &nbs......
ادامه مطلبامروز و تنها برای امروز
چهارشنبه, شانزده تیر ۱۴۰۰
امروز و تنها برای امروز هِی میزنم همه خیالهام را که بیایند سوی تو......
ادامه مطلبای صاحب فال!
سه شنبه, پانزده تیر ۱۴۰۰
ای صاحب فال! امروز روز توست خورشیدِ تن در شرف است تا مشتری اکنونی تنت را بیدار......
ادامه مطلبدل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟
دوشنبه, چهارده تیر ۱۴۰۰
دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟ صدایی زنانه در سرم امروز میخواند. فرزاد گلی - امروز&......
ادامه مطلباز کجا میآمد این آواز؟
شنبه, دوازده تیر ۱۴۰۰
از کجا میآمد این آواز؟ چه انحنای غریبی داد ......
ادامه مطلبچگونه جانی چنین بزرگ
یکشنبه, بیست و یک خرداد ۱۴۰۲
چگونه جانی چنین بزرگ جاشده در این اندکجای تن؟ مانا مهر همیشهات چگونه درآمده......
ادامه مطلبایستادهاند این جا
چهارشنبه, نه تیر ۱۴۰۰
ایستادهاند این جا امروزهای ممکن امروز لرزش پَر هفترنگِ شاپرکی گاهی آفر......
ادامه مطلبدیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا
سه شنبه, هشت تیر ۱۴۰۰
دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا سرو رویم را بههم بافتهاست هر چه بالا می&zwn......
ادامه مطلبیک واژه بیشتر شاید
یکشنبه, شش تیر ۱۴۰۰
یک واژه بیشتر شاید بس بود برای آزادی امروز و شاید اگر یک واژه کمتر &nb......
ادامه مطلبسوزشِ دمها
شنبه, پنج تیر ۱۴۰۰
سوزشِ دمها لرزشِ ماهیچهها و کوهها که لایه لایه  ......
ادامه مطلبچه پنهان کردهای امروز
پنجشنبه, سه تیر ۱۴۰۰
چه پنهان کردهای امروز ای آب چشمسار در پس بیرنگی زلال روشنت؟ هزار ماهیِ آب رنگ می&z......
ادامه مطلبامروز
چهارشنبه, دو تیر ۱۴۰۰
امروز در وادی وای؛ در سرزمین مرزیِ بادهایم نه روشنام، نه سیاه جانِ روان&zw......
ادامه مطلبگوشههای لب باز شد
دوشنبه, سی و یک خرداد ۱۴۰۰
گوشههای لب باز شد و آمد به جانبی خوشایند جایی زیرِ چین گونهها... ناگاه نرسید......
ادامه مطلبامروز نشستهایم
یکشنبه, سی خرداد ۱۴۰۰
امروز نشستهایم حیران در سوگ نیاکانِ نازادهمان چگونه تاب آورده استخوان......
ادامه مطلببیا!
شنبه, بیست و نه خرداد ۱۴۰۰
بیا! تا هنوز امروزست. دالان تاکها چلچراغ انگورهای روزفام و شبفام درست در میانه&zwn......
ادامه مطلبامروز را
دوشنبه, بیست و چهار خرداد ۱۴۰۰
امروز را در پیِ پایداریِ شتابان نباش! پریشانی را بردبارانه باش! هماره بادهای روشن......
ادامه مطلبدوباره موجی نواخت
یکشنبه, بیست و سه خرداد ۱۴۰۰
دوباره موجی نواخت گرههای دردناکِ تنم را خطوطِ شکستۀ زمان جا مانده در ماهیچه&......
ادامه مطلبمِهرم
شنبه, بیست و دو خرداد ۱۴۰۰
مِهرم تا از امروز سرزدهام. فرزاد گلی - امروزنامه ----------------------------......
ادامه مطلبگویی هر بار
پنجشنبه, بیست خرداد ۱۴۰۰
گویی هر بار در گاه و جایی دیگر پلک میگشود نور چهرهاش ورق میخورد هم......
ادامه مطلبچه هنگامه شورانگیزیست امروز
چهارشنبه, نوزده خرداد ۱۴۰۰
چه هنگامه شورانگیزیست امروز جویبارانی بهاری ......
ادامه مطلبدر پرسه بودم امروز
دوشنبه, هفده خرداد ۱۴۰۰
در پرسه بودم امروز در رای ـ سپهر از خبری به درگاهی هشیاریام آویخته بود هربار به ت......
ادامه مطلبپرنده را دانهای نفشاندم
پنجشنبه, سیزده خرداد ۱۴۰۰
پرنده را دانهای نفشاندم آبی به آوندهای شمعدانی نریختم دست قندیل بستهای را......
ادامه مطلبدیرآمدی رفیق !
سه شنبه, یازده خرداد ۱۴۰۰
دیرآمدی رفیق ! دیر! پوست بر تنم نماند بس که بر غشای زمان ساییدهام دیرآمدی، دیر......
ادامه مطلبحفرهای فرو افتاد در همارگی؛
دوشنبه, ده خرداد ۱۴۰۰
حفرهای فرو افتاد در همارگی؛ آن هیچِ فراگیر، میلی شد به سویی زایش فزاینده شکل......
ادامه مطلببخشودهاید امروز
یکشنبه, نه خرداد ۱۴۰۰
بخشودهاید امروز اکنون که سر رسیدهاید و رویارویید با آنچه کرده&zw......
ادامه مطلبهیس!
شنبه, هشت خرداد ۱۴۰۰
هیس! این جاست امروز. فرزاد گلی - امروزنامه ----------------------------------- ---------......
ادامه مطلبجامی تهی
پنجشنبه, شش خرداد ۱۴۰۰
جامی تهی شیشهای شکسته چنتهای سوراخ کلاهی نخنما و یک پول سیاه دار......
ادامه مطلببه بوستان رفتن
چهارشنبه, پنج خرداد ۱۴۰۰
به بوستان رفتن به بوستان شدن است در خانه ماندن، در خانه شدن پیالهای......
ادامه مطلبدر جبهۀ جنوب پیاده شدم
سه شنبه, چهار خرداد ۱۴۰۰
در جبهۀ جنوب پیاده شدم سایهساری وسیع بود و من پرتاب شدم به حجم عمیقِ بوی کُنار و و......
ادامه مطلبسه روز رفت
دوشنبه, سه خرداد ۱۴۰۰
سه روز رفت و تو در نیامدی از آن خاکِ سرد و نمور و من تنهاترین بودم در این انتظارِ گ......
ادامه مطلبآمدهام
شنبه, یک خرداد ۱۴۰۰
آمدهام تنها به امروز. فرزاد گلی – امروزنامه ---------------------------......
ادامه مطلببگذار! امروز فاش بگویمت
پنجشنبه, سی اردیبهشت ۱۴۰۰
بگذار! امروز فاش بگویمت همه چیز واقعیست خیالْ اندیشیهای سست &nbs......
ادامه مطلبامروز هیچکس نیست
چهارشنبه, بیست و نه اردیبهشت ۱۴۰۰
امروز هیچکس نیست اینجا هیچ نیست تنها پچپچهایست فراگیر راز را می......
ادامه مطلببه امروز آمدهام
دوشنبه, بیست و هفت اردیبهشت ۱۴۰۰
به امروز آمدهام تا ببازم داشت را به خواست بر صفحهی جیوهسانِ اکنو......
ادامه مطلبچه را میجویی در سرت؟
یکشنبه, بیست و شش اردیبهشت ۱۴۰۰
چه را میجویی در سرت؟ نخواهی یافت که حقیقت، نخست نشستی آرام میخواهد نشی......
ادامه مطلبدستاش کوتاه شده بود
شنبه, بیست و پنج اردیبهشت ۱۴۰۰
دستاش کوتاه شده بود جاناش درد گرفته بود بس که میکشید به شاخههای......
ادامه مطلبمیدانی از چه اینگونهاند تنها؟
دوشنبه, بیست اردیبهشت ۱۴۰۰
میدانی از چه اینگونهاند تنها؟ دو نیم تن آمده از دو جهان نیمی هما......
ادامه مطلبوفوری طبیعی دارند
یکشنبه, نوزده اردیبهشت ۱۴۰۰
وفوری طبیعی دارند احساسهای من چون آفتاب و دریا و باد تن مرا اما طاقتِ این همه......
ادامه مطلبدست دراز میکنی
شنبه, هجده اردیبهشت ۱۴۰۰
دست دراز میکنی به آن سوی پردهی پنهان و نخواهی دانست چه خواهی آورد به امروزت از آی......
ادامه مطلببسام نمیشود
پنجشنبه, شانزده اردیبهشت ۱۴۰۰
بسام نمیشود تماشای واوها رمزینهی عشق بیپایان سلسلهای که می......
ادامه مطلبچه نیازی به نه دارم امروز؟
چهارشنبه, پانزده اردیبهشت ۱۴۰۰
چه نیازی به نه دارم امروز؟ که تنم یکسره آریست به حالها که به رفتار میآ......
ادامه مطلبهیچ سخنی یاد ندارم از استاد
یکشنبه, دوازده اردیبهشت ۱۴۰۰
هیچ سخنی یاد ندارم از استاد جز لبخندهایی که می گفت: این است و نگاههایی که درنگم میدا......
ادامه مطلبای آوارگانِ قهر خدایان
شنبه, یازده اردیبهشت ۱۴۰۰
ای آوارگانِ قهر خدایان امروز هنگام رفتن است به خدایمهر. فرزاد گلی – امروزنامه......
ادامه مطلباگر این نوشته را میخوانی
پنجشنبه, نه اردیبهشت ۱۴۰۰
اگر این نوشته را میخوانی یعنی امروز است و تو وارث همه روزهای پیشینی و همه روزگارا......
ادامه مطلبامروز را دو زمان است
چهارشنبه, هشت اردیبهشت ۱۴۰۰
امروز را دو زمان است زمانِ آن؛ به آن، در سلسله رویدادها نابازگردنده، رو به آینده......
ادامه مطلبامروز سپهرستانی یافتم
دوشنبه, شش اردیبهشت ۱۴۰۰
امروز سپهرستانی یافتم در حافظهام هر شادیادش، هر دردیادش و هر شگفتیاد......
ادامه مطلبانسان منهای یک پا
یکشنبه, پنج اردیبهشت ۱۴۰۰
انسان منهای یک پا میشود انسانی با گامهایی دیگر انسان منهای دو چشم انسان سپهری دیگر......
ادامه مطلبچگونه نور پسین
شنبه, چهار اردیبهشت ۱۴۰۰
چگونه نور پسین اینسان سخت میشود؟ کبود میشود و فرومیگیرد آفتاب ام......
ادامه مطلب