امروز، من

امروز، من

امروز، من نه پایبند هست‌‏ام با هرآن چه که هست و نه وابستۀ پیمان‌‏ام با خواستم......

ادامه مطلب
به بوستان رفتن

به بوستان رفتن

به بوستان رفتن   به بوستان شدن است   در خانه ماندن،   در خانه شدن   پیال......

ادامه مطلب
گر این نوشته را می‌‏خوانی

گر این نوشته را می‌‏خوانی

گر این نوشته را می‌‏خوانی یعنی امروز است و تو وارث همه روزهای پیشینی و همه روزگارانی......

ادامه مطلب
گرایِ تن خیال‌‏پوش و

گرایِ تن خیال‌‏پوش و

گرایِ تن خیال‌‏پوش و همبودی ابرِ امکان، اکنونِ من بیرون افتاد    ......

ادامه مطلب
سه بار خواند

سه بار خواند

سه بار خواند سهرۀ تنها سه خوانشِ           &nbs......

ادامه مطلب
در گویِ امروز نظر کن!

در گویِ امروز نظر کن!

در گویِ امروز نظر کن! می بینی؟ همه جاها این‌جاست همه گاه‏‌ها این‏&zwnj......

ادامه مطلب
سه بار شهادت دادم:

سه بار شهادت دادم:

سه بار شهادت دادم: امروزست! به دینِ امروزم اکنون. هر دم را دروازه‌‏ای‏ست؛......

ادامه مطلب
دستورپخت شادخواریِ امروز:

دستورپخت شادخواریِ امروز:

دستورپخت شادخواریِ امروز: نخست تن را نگاه‌‏دار! آگاه، مهربان و آرام چون بب......

ادامه مطلب
امروز، آرایه‏‌ای‏ست از انتظارها

امروز، آرایه‏‌ای‏ست از انتظارها

امروز، آرایه‏‌ای‏ست از انتظارها رقصی که با آن می‌‏روی به آینده .........

ادامه مطلب
چه لرزان است زندگی!

چه لرزان است زندگی!

چه لرزان است زندگی! در آینۀ روزگار چه روشن و بی‌‏تردید است! نورِ گنگِ امروز. &......

ادامه مطلب
رَف رَفِ گام‏‌های گاه به گاه

رَف رَفِ گام‏‌های گاه به گاه

رَف رَفِ گام‏‌های گاه به گاه بر برف؛ مرهم نرمِ پوشانندۀ زخم‌‏های ذهن و زم......

ادامه مطلب
گوشه‏‌های لب باز شد

گوشه‏‌های لب باز شد

گوشه‏‌های لب باز شد و آمد به جانبی خوشایند جایی زیرِ چین گونه‌‏ها... ن......

ادامه مطلب
سپید است، سپید

سپید است، سپید

سپید است، سپید بساطِ گستردۀ این دشت ماهوری مرا دلیری راه رفتن نیست مرا پرواست از به......

ادامه مطلب
سرگردان چون کولی‏ای رمیده از ایل

سرگردان چون کولی‏ای رمیده از ایل

سرگردان چون کولی‏ای رمیده از ایل که هیچ خاک آرام نمی‏گیرد زیر پاهایش، از ترس&rlm......

ادامه مطلب
چه روشن دیدم امروز را!

چه روشن دیدم امروز را!

چه روشن دیدم امروز را! در آن مهِ هموارۀ ابهام چه خوب خو کرد چشمانم به این روشناییِ تار......

ادامه مطلب
این‏جا دود هست

این‏جا دود هست

این‏جا دود هست غبار هست و البته هنوز انبوهِ هوا گنبدی از آتش، امروز باز شعلۀ......

ادامه مطلب
حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛

حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛

حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛ آن هیچِ فراگیر، میلی شد به سویی زایش فزایندۀ شکل&z......

ادامه مطلب
یک روز ...

یک روز ...

یک روز ... قصه‏‌ها چنین آغاز می‌‏شود؛ این است روایت دیگری، روایتِ من؛ امروز ........

ادامه مطلب
تنم را می‏‌تکانم

تنم را می‏‌تکانم

تنم را می‏‌تکانم از پس‏ماندِ رویاهای دیروز خالی می‌شوم، خالیِ عالی!......

ادامه مطلب
تاریکم امروز

تاریکم امروز

تاریکم امروز سیاهِ سیاه درست به سان نور. اکنون هوا روشنم است گیاه، سبزم جنب......

ادامه مطلب
در بنِ تاریک زهدان زمان

در بنِ تاریک زهدان زمان

در بنِ تاریک زهدان زمان آفتابِ امروز آب شده فرو رفت به ناکجا نوای ماهوری عود می‌‏آید زم......

ادامه مطلب
این خانه تاریک است

این خانه تاریک است

این خانه تاریک است بیهوده‌‏است به‌‏دنبال سایه روشنی گشتن یا روزنی به نورِ......

ادامه مطلب
قدری شعله‏‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره

قدری شعله‏‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره

قدری شعله‏‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره و چند آواز کوتاه کلاغ بگذارید بیامیزند پرتوها و......

ادامه مطلب
شکل‌‏ها؛

شکل‌‏ها؛

شکل‌‏ها؛ انجماد رویدادها در یاد هستی؛ خانه‏‌ای بر رخدادگیِ بی‌&rl......

ادامه مطلب
پرنده را دانه‏‌ای نفشاندم

پرنده را دانه‏‌ای نفشاندم

پرنده را دانه‏‌ای نفشاندم آبی به آوندهای شمعدانی نریختم دست قندیل بسته‌‏ا......

ادامه مطلب
بهشت موعودست

بهشت موعودست

بهشت موعودست این خواب‏ نسبتا آرام شام بی‌‏بر و بویی با یاری چند گامی بر س......

ادامه مطلب
تن‏‌هایی دارم در پس

تن‏‌هایی دارم در پس

تن‏‌هایی دارم در پس در انتظار تن‌‏های پسین ممکن‏‌اند تن‌&rl......

ادامه مطلب
چه می‌‏شد اگر امروزم را

چه می‌‏شد اگر امروزم را

چه می‌‏شد اگر امروزم را رسم می‌‏کردم بر فضا با چند کش ‏وقوس جانانه......

ادامه مطلب
چند چُرت شیرین بامدادی

چند چُرت شیرین بامدادی

چند چُرت شیرین بامدادی چند غلت به هر جهت پاره‌‏رویاهای پاییزی، بی‌‏سروته......

ادامه مطلب
از کجا دانستی

از کجا دانستی

از کجا دانستی این‏جایم، در امروز؟   فرزاد گلی-امروزنامه  ...

ادامه مطلب
چکی‌‏ست در وجه امروز

چکی‌‏ست در وجه امروز

چکی‌‏ست در وجه امروز واژگانی که پول می‌‏شود، پولی که چیز می‌‏شود تا......

ادامه مطلب
هوا بی‏‌دریغ روشن است امروز

هوا بی‏‌دریغ روشن است امروز

هوا بی‏‌دریغ روشن است امروز چنان پدیدارند آدم‏‌ها و درخت‌‏ها......

ادامه مطلب
این تن، دروغ می‏‌گوید به شما که من‌‏ام

این تن، دروغ می‏‌گوید به شما که من‌‏ام

این تن، دروغ می‏‌گوید به شما که من‌‏ام این تنِ من نیست نه، این منِ این تن نیست......

ادامه مطلب
آمده‌‏ای به پادشاهی شرّ

آمده‌‏ای به پادشاهی شرّ

آمده‌‏ای به پادشاهی شرّ ببین! هیچ شیطانی می‌بینی اینجا؟ جز احساس‏&zwnj......

ادامه مطلب
تن را امتدادی‌‏ست

تن را امتدادی‌‏ست

تن را امتدادی‌‏ست به روشنِ پیش رو و امتدادی دیگر به آتش مانده از گذار؛ به......

ادامه مطلب
ببین!

ببین!

ببین! این است آن راهِ شاهی بی‌‏آغاز راهی ناپیدا که می‌‏گذرد از......

ادامه مطلب
امروز، دل را سپهرهاست

امروز، دل را سپهرهاست

امروز، دل را سپهرهاست غم تنگ نمی‏‌کند جای شادی را و دردها تابی اسلیمی‌‏وار......

ادامه مطلب
ناخوشی‏‌ام امروز

ناخوشی‏‌ام امروز

ناخوشی‏‌ام امروز رنگی‏‌ست برپردۀ جانم تنِ بسیار درستی دارم با چند خطِ......

ادامه مطلب
آه! دختر نارنجی پوش من

آه! دختر نارنجی پوش من

آه! دختر نارنجی پوش من پیر شدی میان این دیوارها، پیر شدی و خیال‏‌هات می‌......

ادامه مطلب
یک بهره کتاب صبح‏‌گاهی

یک بهره کتاب صبح‏‌گاهی

یک بهره کتاب صبح‏‌گاهی بشقاب روشن ناشتایی نوبتی کار نفس‏‌گیر و ناهار......

ادامه مطلب
تردید دارم که فروبندم

تردید دارم که فروبندم

تردید دارم که فروبندم دفتر امروز را نکند گشایشی سر رسد بلغزد از تورِ گشاد خواب... تو آسوده بخوا......

ادامه مطلب
برگ، برگ

برگ، برگ

برگ، برگ ورق می‏‌خورند رویدادها لایه، لایه پس می‌‏روند یادها و امروزها؟ نه،......

ادامه مطلب
در کودکی‏‌ام

در کودکی‏‌ام

در کودکی‏‌ام چشمانم بسیار بزرگ بود و دهانم بسیار گشاد امروز چشمانی باریک‏‌تر دا......

ادامه مطلب
کار غریبی‌‏ست!

کار غریبی‌‏ست!

کار غریبی‌‏ست! به روزی همسفرِ روزگار گزیدن کار غریبی‏‌ست! تکثیر دست‏‌ه......

ادامه مطلب
می‌‏بینی

می‌‏بینی

می‌‏بینی چه بساطی گسترده است دیدار دوستان عزیزم با همه آن تردیدها که همیشه هست؟......

ادامه مطلب
دیروز

دیروز

دیروز آن شاخه نیم‏شکستۀ بید راهبر من بود با آن اصرار سبزِ سالیانش امروز لب......

ادامه مطلب
آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز

آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز

آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز آن مرگ سیاهِ در خود پیچیده خاموش و سرد افتاده بود کنار جاده‏ای دور اکن......

ادامه مطلب
آفتابِ مسین زمستانی

آفتابِ مسین زمستانی

آفتابِ مسین زمستانی نرم نرمک بالا می‌‏آید بر این قالیچۀ اصفهان یک، یک گل......

ادامه مطلب
شگفت است!

شگفت است!

شگفت است! که دیروزیان بازم می‌‏شناسند امروز، باگذار از میان آن‌‏همه رو......

ادامه مطلب
چه کنم اگر که نقشِ یاد را

چه کنم اگر که نقشِ یاد را

چه کنم اگر که نقشِ یاد را موج‏‌های زمان نشوید؟ و فراموشی جز غباری بر صخرۀ خاطره‏ ها ن......

ادامه مطلب
دستورِ مرگش آمده بود

دستورِ مرگش آمده بود

دستورِ مرگش آمده بود از یکی از آینده‏های ممکنِ بسیار از دست آن‏که زاده نشد هرگز دستورش آم......

ادامه مطلب
وانهادن کابوس دیشب

وانهادن کابوس دیشب

وانهادن کابوس دیشب به همان دره ‏های دور ینگِ خیال آب و آینه را سلام دادن و طرح لبخ......

ادامه مطلب
شگفتا!

شگفتا!

شگفتا! که با این همه ناز در گردنِ قوها و موج برکه‌‏ها، در خرامشِ آدم‌‏ها برای......

ادامه مطلب
از پریانِ دریا بود

از پریانِ دریا بود

از پریانِ دریا بود افتاده در کتابی پوسیده، فراموش شده آخر آدم‏‌ها امروز پری......

ادامه مطلب
هر روز را

هر روز را

هر روز را راه یکی‏‌ست امروز را بسیار.    فرزادگلی-امروزنامه &nb......

ادامه مطلب
ماه می‏‌نوازد

ماه می‏‌نوازد

ماه می‏‌نوازد همه سکوت‌‏های         &nbs......

ادامه مطلب
دریا زمین را شست

دریا زمین را شست

دریا زمین را شست و نخست پرتوهای پگاهِ آب را و سیاهیِ مانده در جام‌‏ها   &nbs......

ادامه مطلب
در این آینۀ کهنۀ سنگی

در این آینۀ کهنۀ سنگی

در این آینۀ کهنۀ سنگی هنوز قدری  بخت مانده‌‏است نوری مسین در چشم‌‏ه......

ادامه مطلب
روحِ بخت من است امروز

روحِ بخت من است امروز

روحِ بخت من است امروز این مرغک دریایی چرخان؟ از پس آن همه روزهای آب و شب‏‌های آ......

ادامه مطلب
کنار تپه‏‌ای شنی چادر زده بودم

کنار تپه‏‌ای شنی چادر زده بودم

کنار تپه‏‌ای شنی چادر زده بودم رو به ماه بزرگ و سرخ سه لک‏‌‌ لک گرد ماه می&......

ادامه مطلب
سخن‏‌اش سخت لطیف بود

سخن‏‌اش سخت لطیف بود

سخن‏‌اش سخت لطیف بود آب بود عبور کرد از من. خالی است تورِ یادم امروز ازجست و خیزِ واژه......

ادامه مطلب
بم است، لرزاننده،

بم است، لرزاننده،

بم است، لرزاننده،              ......

ادامه مطلب
رودی‌‏ست در من

رودی‌‏ست در من

رودی‌‏ست در من که آبِ امروز می‌‏دود در آن      &n......

ادامه مطلب
می‏‌گفتم این چه طلسمی‌‏ست؟

می‏‌گفتم این چه طلسمی‌‏ست؟

می‏‌گفتم این چه طلسمی‌‏ست؟ و نمی‏‌دانستم این سوال خود طلسم من است......

ادامه مطلب
گردان‏‌اند ساعت‏‌ها

گردان‏‌اند ساعت‏‌ها

گردان‏‌اند ساعت‏‌ها روان‏‌اند رودها می‏ریزند برگ‏‌ها......

ادامه مطلب
امروز بیا!

امروز بیا!

امروز بیا! تا به یاد آوریم امروز را این نگاهِ شگفت را که می‌‏اندازی به من......

ادامه مطلب
صخره‏‌ای‏ست «‏‏‏‏‏امروز»

صخره‏‌ای‏ست «‏‏‏‏‏امروز»

صخره‏‌ای‏ست «‏‏‏‏‏امروز» در برابرم، بی‌&......

ادامه مطلب
چرا این آب این‌‏قدر گواراست؟

چرا این آب این‌‏قدر گواراست؟

چرا این آب این‌‏قدر گواراست؟ تنم آرام است، چرا؟ و چرا انبوه گل‏‌های پاییزی این......

ادامه مطلب
چند جرعه آب پرتقال می‌‏نوشی

چند جرعه آب پرتقال می‌‏نوشی

چند جرعه آب پرتقال می‌‏نوشی درست به وقت امروز: آفرینشِ سپهر پرتقالی ابدی برای هر هنگام ک......

ادامه مطلب
کلاغی بودم امروز

کلاغی بودم امروز

کلاغی بودم امروز هم‌‏بازیِ بادها خودم را کوبیدم به سینۀ بادی سرگردان افتاد......

ادامه مطلب
چند جرعه آب پرتقال می‌‏نوشی

چند جرعه آب پرتقال می‌‏نوشی

چند جرعه آب پرتقال می‌‏نوشی درست به وقت امروز: آفرینشِ سپهر پرتقالی ابدی برای هر هنگام ک......

ادامه مطلب
آبِ همه آبان

آبِ همه آبان

آبِ همه آبان رود روانِ سرود دانه‌‏های نهفت مادر درآیندگان آمد امروز بلند بالا، لطیف، پن......

ادامه مطلب
درمی‏‌گیرد ارتعاشی سرکش،

درمی‏‌گیرد ارتعاشی سرکش،

درمی‏‌گیرد ارتعاشی سرکش،            ......

ادامه مطلب
داشته را خواستن، هنر است

داشته را خواستن، هنر است

داشته را خواستن، هنر است ناداشته را خواستن، شور.   مرا دیگر سرنوشتی نیست قایق......

ادامه مطلب
وه!

وه!

وه! چه مزۀ رازآمیزی! گسیِ        به گشایش درآمدۀ &nb......

ادامه مطلب
رشتۀ یاد

رشتۀ یاد

رشتۀ یاد و دانه‌‏های بلورین امروزها و نقش یگان‌ه‏ای    ......

ادامه مطلب
می‌‏شنوی؟

می‌‏شنوی؟

می‌‏شنوی؟ بانگ درهم کوبیدنی‏‌ست، سترگ کهن موج‌‏های اقیانوسیِ میل......

ادامه مطلب
نقطه‏‌چینِ عصایش

نقطه‏‌چینِ عصایش

نقطه‏‌چینِ عصایش امروز را تا همیشه امتداد می‌‏داد.   فرزاد گلی-امرو......

ادامه مطلب
خورشیدهای آب دمیدند

خورشیدهای آب دمیدند

خورشیدهای آب دمیدند از شبنم‏‌های دشت‌‏ها آبشیدهای دگرگونِ امروز تا بر......

ادامه مطلب
چشمان گرد آبی‏‌اش ابرآلود بود

چشمان گرد آبی‏‌اش ابرآلود بود

چشمان گرد آبی‏‌اش ابرآلود بود چون گرگی گرسنه دردهای امروز را می‌‏جست بال شکستۀ......

ادامه مطلب
چه پنهان کرده‌‏ای امروز

چه پنهان کرده‌‏ای امروز

چه پنهان کرده‌‏ای امروز ای آب چشمسار در پس بی‏‌رنگی زلال روشنت؟  ......

ادامه مطلب
ویرانِشِ پی در پی شکل‏‌ها را می‌‏بینی؟

ویرانِشِ پی در پی شکل‏‌ها را می‌‏بینی؟

ویرانِشِ پی در پی شکل‏‌ها را می‌‏بینی؟ من رقصِ مرگش می‌‏خواندم و تو د......

ادامه مطلب
نخواه! تلخ باشم و شیرین بگویمت

نخواه! تلخ باشم و شیرین بگویمت

نخواه! تلخ باشم و شیرین بگویمت نخواه! بسته باشم و برگشایمت نکوش! که دور شود اندوهِ امروز تا خوش......

ادامه مطلب
تو اندوهگین خواهی شد

تو اندوهگین خواهی شد

تو اندوهگین خواهی شد به‌‏قدرِ دلیری‌‏ات و اندوهگین خواهی ماند هرچه بیشتر من&zwn......

ادامه مطلب
دیروز چه می‌‏خواستی بگویی؟

دیروز چه می‌‏خواستی بگویی؟

دیروز چه می‌‏خواستی بگویی؟ چرا لکنت اندام‌‏هایت را به سخن نیاوردم؟ همه امروزم......

ادامه مطلب
بس‏‌ام نمی‌‏شود

بس‏‌ام نمی‌‏شود

بس‏‌ام نمی‌‏شود تماشای واوها رمزینۀ مهر بی‌‏پایان سلسله‏‌ای ک......

ادامه مطلب
صدا زدم امروز

صدا زدم امروز

صدا زدم امروز همه احساس‌‏هایم را از جایی در دلم که همیشه بی‏‌چرا روش......

ادامه مطلب
نگاهش می‌‏کنم

نگاهش می‌‏کنم

نگاهش می‌‏کنم اندک پولی‏‌ست بهرۀ امروز، مثل یک کیک فنجانی برابر آشوب پرخاشجوی......

ادامه مطلب
سرگردان است دست‏‌هایم

سرگردان است دست‏‌هایم

سرگردان است دست‏‌هایم میانِ نواختن این گونه‌‏های نرم و چوب زبر دستۀ چکش... &nbs......

ادامه مطلب
دیشب انگار عنکبوتی

دیشب انگار عنکبوتی

دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا سرو رویم را به‏‌هم بافته‌‏است هر......

ادامه مطلب
بخشوده‌‏اید امروز

بخشوده‌‏اید امروز

بخشوده‌‏اید امروز اکنون که سر رسیده‌‌‏اید و رویارویید با آن‏چ......

ادامه مطلب
مِهرم

مِهرم

مِهرم تا از امروز سرزده ‏ام. فرزاد گلی-امروزنامه...

ادامه مطلب
مِهرِ امروز می ‏آمیزد

مِهرِ امروز می ‏آمیزد

مِهرِ امروز می ‏آمیزد به هر به امروز آمده ‏ای می ‏پیونداندشان به هم وامی ‏داردش......

ادامه مطلب
چگونه نورِ تن

چگونه نورِ تن

چگونه نورِ تن این‏‌سان سخت می‌‏شود؟ کبود می‌‏شود و فرومی‏‌گیر......

ادامه مطلب
راستی در یادِ دریاچه مانده است

راستی در یادِ دریاچه مانده است

راستی در یادِ دریاچه مانده است رنگارنگِ افراها و کاج‌‏ها پرندگان که رفتند و هنگ......

ادامه مطلب
مهرروزِ مهرماه است

مهرروزِ مهرماه است

مهرروزِ مهرماه است کارم امروز مهرِ مهر تنی ندارم جز این بادی که می‌‏وزد......

ادامه مطلب
ای آوارگانِ قهر خدایان!

ای آوارگانِ قهر خدایان!

ای آوارگانِ قهر خدایان! امروز هنگام رفتن است به خدایمهر.    فرزاد گلی-امروزنامه......

ادامه مطلب
دست دراز می‏‌کنی

دست دراز می‏‌کنی

دست دراز می‏‌کنی به آن سوی پردۀ پنهان و نخواهی دانست چه خواهی آورد به امروزت......

ادامه مطلب
از کجا می‌‏آمد این آواز؟

از کجا می‌‏آمد این آواز؟

از کجا می‌‏آمد این آواز؟ چه انحنای غریبی داد       &......

ادامه مطلب
بیا رفیق!

بیا رفیق!

بیا رفیق! بیا! که امروز از دهن افتاد بس که نبودیمش و غیبت نابوده‌‏ها را با جرعه، جرعه ج......

ادامه مطلب
بگذار! تا بروند قاصدک‏ ها برباد

بگذار! تا بروند قاصدک‏ ها برباد

بگذار! تا بروند قاصدک‏ ها برباد بروند بارها از یاد بگذار! تا یارت باشد، کاهلی‏ات به هنگام......

ادامه مطلب
زنگِ ساعت ...

زنگِ ساعت ...

زنگِ ساعت ... درست سر وقت. کدام خروش بهنگام‌‏ترست؟ آن‏که خورشیدِ امروز را می‌&r......

ادامه مطلب
همیشه قدری امید هست

همیشه قدری امید هست

همیشه قدری امید هست میانِ نگاهی به آن دستمال چرک یا به روشنایی انار؛ میانِ سپاسی را پردادن به......

ادامه مطلب
بگذار بخوانمت امروز!

بگذار بخوانمت امروز!

بگذار بخوانمت امروز! به نامِ مهر... اکنون ببین! چیزی به جز پیچک ‏های مهرین می ‏بینی؟ مهر......

ادامه مطلب
بزمِ پریشان انگاره‏های پرخاشجو

بزمِ پریشان انگاره‏های پرخاشجو

بزمِ پریشان انگاره‏های پرخاشجو و درست پیش از نشستن دشنه در تنم وه! که بخت یارم بود بیدار شد......

ادامه مطلب
تاب می‏‌آوری‌‏اش چون آفتاب

تاب می‏‌آوری‌‏اش چون آفتاب

تاب می‏‌آوری‌‏اش چون آفتاب هنگام که رخدادها و      &nbs......

ادامه مطلب
هیچ دیده‌‏ای

هیچ دیده‌‏ای

هیچ دیده‌‏ای که در راهروهای این دادگاه‌‏ها چه فضاهای بکری هست برای گشایش امروز......

ادامه مطلب
ذبح کرد گاوِ زمین را بیدارْمهر

ذبح کرد گاوِ زمین را بیدارْمهر

ذبح کرد گاوِ زمین را بیدارْمهر خونش گیاه شد جان، رام شد خیال، رنگین‏‌کمان زاینده شد خدا......

ادامه مطلب
پیش از این نیامده بود هرگز؛

پیش از این نیامده بود هرگز؛

پیش از این نیامده بود هرگز؛ روز موعودست! و من نه سیرترم و نه داناتر تنها می‏‌خواهم......

ادامه مطلب
امروز برگی افتاد

امروز برگی افتاد

امروز برگی افتاد آهسته لمیده بر نسیم، درست پیش چشمانم هنوز جانش سبزی می ‏کند انگار به هم......

ادامه مطلب
برابرست امروز

برابرست امروز

برابرست امروز چنگ می‌‏زند به هوا آفتاب نو گوش‏ کن! به زمین آهنگ مهرگان است این چرخ......

ادامه مطلب
از کجا آمدی به امروز جان من؟

از کجا آمدی به امروز جان من؟

از کجا آمدی به امروز جان من؟ از آن چشمۀ تاریک زندگی؟ از آفرینش رمزینه‌‏های تن‏ها؟ از......

ادامه مطلب
امروز برگ‌‏های خشک باغچه را کندم

امروز برگ‌‏های خشک باغچه را کندم

امروز برگ‌‏های خشک باغچه را کندم و برگ‌‏های زردش را و آن‌ها که آهنگ زردی گ......

ادامه مطلب
اگر که سرما موهایت را سیخ نکرده

اگر که سرما موهایت را سیخ نکرده

اگر که سرما موهایت را سیخ نکرده و گرما قطره قطره آب شور و گرم تنت را     &nbs......

ادامه مطلب
از آن سیب سبز آبدار فقط

از آن سیب سبز آبدار فقط

از آن سیب سبز آبدار فقط یک طنین ترنگِ شکافتن فورانی، لطیف و چند لحظۀ ترش و    &n......

ادامه مطلب
می‏‌گویی وقت طلاست

می‏‌گویی وقت طلاست

می‏‌گویی وقت طلاست سخت می‏گیری‌‏اش       &nbs......

ادامه مطلب
پنجاه بار نواختن سورنای نوروزی

پنجاه بار نواختن سورنای نوروزی

پنجاه بار نواختن سورنای نوروزی پنجاه بار آمدن گلابی به بازار پنجاه گسیل قاصدک‌‏ها به هر......

ادامه مطلب
چرا هنوز پریشان می‌‏شوم

چرا هنوز پریشان می‌‏شوم

چرا هنوز پریشان می‌‏شوم به چشمی که می‏‌گردد از من؟ به آشوب‏‌های بسیاران......

ادامه مطلب
آنی بود در آن

آنی بود در آن

آنی بود در آن راندندش به قاف آنِ من این‏جاست آمده امروز در این آن.   فرزاد گلی-امروزن......

ادامه مطلب
قدرت است دانستن

قدرت است دانستن

  قدرت است دانستن شگفت است ندانستن و همه زیبایی دانش هم از گسترۀ نادانی‏‌ای‏ست......

ادامه مطلب
رویدادهای خوشایند امروز

رویدادهای خوشایند امروز

رویدادهای خوشایند امروز چون قلقلک‌ی‏ست بر پوست کشیدۀ روانم دلخوش باشم به همین خنده‌......

ادامه مطلب
زمینِ نیاز تو امروز

زمینِ نیاز تو امروز

زمینِ نیاز تو امروز کِشتگاهِ شادی من است سپاس!   فرزاد گلی-امروزنامه  ...

ادامه مطلب
امروز پاییز را دیدم

امروز پاییز را دیدم

  امروز پاییز را دیدم گردی زرد از آفتاب مانده بود بر نارون‌‏ها و زمین بویی آبگون......

ادامه مطلب
من، بی‌‏پدر

من، بی‌‏پدر

من، بی‌‏پدر من، بی‏‌مادر درآمده‏‌ام از زیرِ بوتۀ امروز.   فرزاد......

ادامه مطلب
خورشید را تابشی دیگرست؟

خورشید را تابشی دیگرست؟

خورشید را تابشی دیگرست؟ یا من ندیده بودم ماهِ رُخت را؟ از کجا خریده‏‌ای این چای را؟ بخار......

ادامه مطلب
می‌‏نوشم این شراب امروز را

می‌‏نوشم این شراب امروز را

می‌‏نوشم این شراب امروز را تا مست شوند کالبدهای پریشان دیروزم، و آرام گیرند. می‏&......

ادامه مطلب
این‏جا

این‏جا

این‏جا امروزست آفتاب نشسته بر تاجِ سرم.   شگفتا! آن‏جا، آن ماهِ پشت پنجرۀ تو روش......

ادامه مطلب
بیا!

بیا!

بیا! تا هنوز امروزست.   فرزاد گلی-امروزنامه  ...

ادامه مطلب
هزار بوسه‌ی عنابی

هزار بوسه‌ی عنابی

هزار بوسه‌ی عنابی رقصانند بر شاخسار ظریف پر پیچ و خم... نه، این رقص عناب‌ها نیست و نه......

ادامه مطلب
امروز چندم است؟

امروز چندم است؟

امروز چندم است؟ چندم؟! چندمین چرخ زمین؟! چندمین هنگامِ میان دو بیگاه؟! امروز امروزمین روز زندگ......

ادامه مطلب
همین برگ روشن چنار

همین برگ روشن چنار

همین برگ روشن چنار و باد که آفتاب را به بازی گرفته بر آن بس است امروزنوازی‏ من را. چه شنگی م......

ادامه مطلب
این همه داستان نمی‌‏خواهم

این همه داستان نمی‌‏خواهم

این همه داستان نمی‌‏خواهم و نه هیچ واژه‏‌ای امروزم را با همین الف می‌‏......

ادامه مطلب
امروزِ من کجاست؟

امروزِ من کجاست؟

امروزِ من کجاست؟ امروزهای فراواقعیِ رسانه‏‌های فرداگیر؟ امروزِ پرشکایت من؟ امروزِ پرتمنا......

ادامه مطلب
کولی‏‌وارگی ‏ام امروز

کولی‏‌وارگی ‏ام امروز

کولی‏‌وارگی ‏ام امروز این ابر پشته‏‌ای‏ست روشن، روان بر باد یله، یکه در......

ادامه مطلب
مادرم نمی‏‌خواستم

مادرم نمی‏‌خواستم

مادرم نمی‏‌خواستم نمی‏‌خواست مادرم باشد، نمی‏‌خواست باشم. پس اینک تو......

ادامه مطلب
گاه می‏ آید امروز

گاه می‏ آید امروز

گاه می‏ آید امروز به رفتار نسیمی نوازنده و گاه به کردارِ بمبی که زمین را می ‏برد به هوا......

ادامه مطلب
ناگهان!

ناگهان!

ناگهان! هندوانه‏‌ای زیرِ بوتۀ امروز.   فرزاد گلی-امروزنامه  ...

ادامه مطلب
گل‌‏های کاغذی،

گل‌‏های کاغذی،

گل‌‏های کاغذی، سایه‏‌هایی فضاگیر و این مهتابی -‌ که امشب تنها از نامش ر......

ادامه مطلب
امروز را که چنین نگاشته‏ است بر ایوان؟

امروز را که چنین نگاشته‏ است بر ایوان؟

امروز را که چنین نگاشته‏ است بر ایوان؟ یک ریسۀ بلند رنگارنگ      &nbs......

ادامه مطلب
امروز آخرین دانۀ انجیر را چیدند

امروز آخرین دانۀ انجیر را چیدند

امروز آخرین دانۀ انجیر را چیدند دلش تنگ نمی‏‌شود حالا برای آن مغناطیس جان‏ربایش؟ برا......

ادامه مطلب
«جدا کنید!

«جدا کنید!

«جدا کنید! نور را از تاریکی، پلشت را از پاک» می‏لرزد تنم از این بانگ چه شوم دستو......

ادامه مطلب
دالان تاک‏‌ها

دالان تاک‏‌ها

دالان تاک‏‌ها چلچراغ انگورهای روزفام و شب‏‌فام و درست در میانۀ امروز آفتاب افت......

ادامه مطلب
درختان، باد را رقصان‌‏اند

درختان، باد را رقصان‌‏اند

درختان، باد را رقصان‌‏اند باد، گرما را گرما، آن بانگ نخستین را وجانِ سرایندۀ من آب و......

ادامه مطلب
شمیم پیچ پریشانِ امین ‏الدوله

شمیم پیچ پریشانِ امین ‏الدوله

شمیم پیچ پریشانِ امین ‏الدوله بر رج ‏های استوار آجرهای سرخ ... و شکستگی‌هاش آوازگاهِ......

ادامه مطلب
گرهی لطیف در تنم افتادست

گرهی لطیف در تنم افتادست

گرهی لطیف در تنم افتادست می‏خورد هر بار چیزی به تارهای نهفتش می‏لرزاندش می‏‌آش......

ادامه مطلب
فرورفتن به تاریکی خواب‏ جامه

فرورفتن به تاریکی خواب‏ جامه

فرورفتن به تاریکی خواب‏ جامه و امروز را به آشِ ماعاش ریختن تا ببینیم چه طعم می‏دهد به فرد......

ادامه مطلب
دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟

دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟

دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟ صدایی زنانه امروز در سرم می‏خواند.   فرزاد گلی-امروزنا......

ادامه مطلب
بر این تپۀ کوچک سنگ‌‏آجین

بر این تپۀ کوچک سنگ‌‏آجین

بر این تپۀ کوچک سنگ‌‏آجین تک درخت هلو هزار فراخوانِ سرخ تپنده است برای من رهروی گمراه.......

ادامه مطلب
هزار دروازه است این‏جا

هزار دروازه است این‏جا

هزار دروازه است این‏جا به هزاران سرزمینِ جان چه نور گنگی دارد امروز! کتابخانۀ من! به کدامین......

ادامه مطلب
ترکیب کیمیایی امروز:

ترکیب کیمیایی امروز:

ترکیب کیمیایی امروز: چند جرعه قهوۀ سرد حجم فراگیر آواز گنجشکان و پرتوی ارغوانی شمعدانی؛ وِردِ ور......

ادامه مطلب
نقطه‏‌ها‏ی هوشمند نورانی

نقطه‏‌ها‏ی هوشمند نورانی

نقطه‏‌ها‏ی هوشمند نورانی پروازهایی نه به هرسو جنبش‏‌هایی نه بسامان ... پشه......

ادامه مطلب
دروازه ‏ای‏‌ست

دروازه ‏ای‏‌ست

دروازه ‏ای‏‌ست لطیف‌‏تر از هوا به تنت نزدیکتر از پیراهنت، برای گذشتن از چ......

ادامه مطلب
گرهی‏‌ست لغزان

گرهی‏‌ست لغزان

گرهی‏‌ست لغزان بر شگرف رشته‌‏های زمان امروزِ      &nb......

ادامه مطلب
یک سبد از میوه‏‌های تابستان

یک سبد از میوه‏‌های تابستان

یک سبد از میوه‏‌های تابستان عرق کرده از سرما؛ دروازه‏‌هایی رنگارنگ به حال‏&......

ادامه مطلب
صبح‏گاهان که برخاستی از خواب

صبح‏گاهان که برخاستی از خواب

صبح‏گاهان که برخاستی از خواب از کجا فهمیدی که گذشته‌‏ات یک‏سره جز یاد رویای دی......

ادامه مطلب
امروز  در آخرین پرتوهای آفتاب

امروز در آخرین پرتوهای آفتاب

امروز در آخرین پرتوهای آفتاب حباب‏‌های بیگاه را دیدم دیدم آن درخشش‌‏های رازآلو......

ادامه مطلب
امروز سپهرستانی یافتم

امروز سپهرستانی یافتم

امروز سپهرستانی یافتم در حافظه‏‌ام هر شادیادش، هر دردیادش و هر شگفت‏‌یاد......

ادامه مطلب
دیدی چگونه ریسۀ چراغ‏‌های چشم‌‏داشته‌‏هام

دیدی چگونه ریسۀ چراغ‏‌های چشم‌‏داشته‌‏هام

دیدی چگونه ریسۀ چراغ‏‌های چشم‌‏داشته‌‏هام گسیخت به رویدادی که چشم نداشت......

ادامه مطلب
چه عطرآلود دانشِ شیرینی!

چه عطرآلود دانشِ شیرینی!

چه عطرآلود دانشِ شیرینی! چه لعاب لطیفی می‏‌دهد به تنم! مزۀ موزِ تازۀ امروز.   فرزا......

ادامه مطلب
امشب پیاله‌‏ای بده

امشب پیاله‌‏ای بده

امشب پیاله‌‏ای بده از آن تنگ شادی‌‏ام از آن شراب کهنۀ     &......

ادامه مطلب
باخته را باختم

باخته را باختم

باخته را باختم بخت را فروختم من مرگ‏‌ام را مرده‌‏ام تا از خاک امروز برخاستم به......

ادامه مطلب
امروز  کبوترانگی‌‏ام

امروز کبوترانگی‌‏ام

امروز کبوترانگی‌‏ام آسودست زیر سایۀ سبک یاس‌‏بودگی‌‏ام.   فرزا......

ادامه مطلب
یکصد و سی و پنجم است

یکصد و سی و پنجم است

یکصد و سی و پنجم است  و ما نشسته بر هُرم زمین تا ستاره بدمد      &......

ادامه مطلب
سه روز رفت

سه روز رفت

سه روز رفت و تو درنیامدی از آن مغاکِ سرد و نمور و من تنهاترین بودم در این انتظارِ گول...  ......

ادامه مطلب
نیست خواهم شد، نیست

نیست خواهم شد، نیست

نیست خواهم شد، نیست از هر آنچه هستم امروز چه خواهد ماند از من؟ چه؟ خواهد؟ ماند؟ از؟ من؟  ......

ادامه مطلب
میمِ     امروزم    تویی

میمِ امروزم تویی

میمِ      امروزم           &......

ادامه مطلب
«خاک، دادِ خویش بداد»

«خاک، دادِ خویش بداد»

«خاک، دادِ خویش بداد» * تراوید آبِ روان‌داد و آتش، جان داد هوا را بگو ! امروز......

ادامه مطلب
چه می‏‌دانستم که سوگ‌‏ها گاهی

چه می‏‌دانستم که سوگ‌‏ها گاهی

چه می‏‌دانستم که سوگ‌‏ها گاهی عمری درازتر از آدم‏‌ها دارند! من تنها نمی......

ادامه مطلب
خوشا به‏‌حال دردمندان!

خوشا به‏‌حال دردمندان!

خوشا به‏‌حال دردمندان! آنان دلی گشوده‌‏تر برای شادی خواهند یافت. خوشا به حال مهر......

ادامه مطلب
دستش کوتاه شده بود

دستش کوتاه شده بود

دستش کوتاه شده بود جانش درد گرفته بود بس که می‏‌کشید به شاخه‏‌های آن بالا .........

ادامه مطلب
بوی علف‏‌های تفتیده

بوی علف‏‌های تفتیده

بوی علف‏‌های تفتیده جریان گرم عرق بر گردن ... یک لحظه نسیم مهمانت می‌‏کند پر پر......

ادامه مطلب
از مرگ دارم زندگی‏‌ام را

از مرگ دارم زندگی‏‌ام را

از مرگ دارم زندگی‏‌ام را تا زندگی‏‌ام را نمرده‌‏ام دیگر تا مرگ را زنده......

ادامه مطلب
امروز یکم اَمرداد است

امروز یکم اَمرداد است

امروز یکم اَمرداد است  یعنی نخستین روز نامیرایی؛ نخست روزِ جاودانگی. چه می‏‌گویی؟......

ادامه مطلب
گام به گام

گام به گام

گام به گام پیمودنِ شیب ناهموار بی شتاب، بی دلزدگی و راه را در موج گام‌ها مزیدن پدیدآیی ف......

ادامه مطلب
نشستن در این گذر بازار

نشستن در این گذر بازار

نشستن در این گذر بازار   و قهوه نوشیدن در هیاهوی عبورها همهمۀ سایشِ نگاه‏‌ها بر چی......

ادامه مطلب
می‏‌نشینیم امروز

می‏‌نشینیم امروز

می‏‌نشینیم امروز روی این سکوی سیمانی کنارِ گذر دوست دارم این نسیم‏‌ها را که ا......

ادامه مطلب
منحنی‏‌های خوشایند تن‏ها

منحنی‏‌های خوشایند تن‏ها

منحنی‏‌های خوشایند تن‏ها کشاننده، دردناک نگاه‏‌های هوس‏‌فام ربایند......

ادامه مطلب
ضربِ تند پیام‏‌های همراه

ضربِ تند پیام‏‌های همراه

  ضربِ تند پیام‏‌های همراه و آهنگ مارش‌‏گونۀ کار انسان‌‏های پرشما......

ادامه مطلب
نزدیک است که در بگیرد امروز

نزدیک است که در بگیرد امروز

نزدیک است که در بگیرد امروز روغن لطیف زندگی‌‏ام تا نورِ سخت استخوان‏‌هایم روا......

ادامه مطلب
ارغنون می‌‏نوازند انگار

ارغنون می‌‏نوازند انگار

ارغنون می‌‏نوازند انگار جایی در زیر آب پردۀ خیس قلب را می‌‏لرزاند... دوباره در......

ادامه مطلب
جان شگرفی‌ست،

جان شگرفی‌ست،

جان شگرفی‌ست، جان آدمی بیرون می‌افتد هر دم می‌دمد به درون چیزها آن، جان جان، آن......

ادامه مطلب
بی‌‏قرار می‌‏شوی

بی‌‏قرار می‌‏شوی

بی‌‏قرار می‌‏شوی می‏‌گریزی به پریشانکاری، هرزگردی‏‌های مجازی......

ادامه مطلب
برخوردن تیله‏‌های رنگی به هم

برخوردن تیله‏‌های رنگی به هم

برخوردن تیله‏‌های رنگی به هم و افتاد‌‌‌‌ن‏‌شان درست در سورا......

ادامه مطلب
زور می‌‏خواستم

زور می‌‏خواستم

زور می‌‏خواستم یافتم برهم زدم قرار جهان را. یارایی است آرزوی من امروز روان‏‌ا......

ادامه مطلب
به ناگاه سرزده امروز

به ناگاه سرزده امروز

به ناگاه سرزده امروز این علفِ سبز تیز با آن گل‌‏های سادۀ بی‌‏نامش جُرمش تنها ای......

ادامه مطلب
راز امروز را یافتم

راز امروز را یافتم

راز امروز را یافتم از این طومار کهنۀ چینی که هیچ خطش را نمی‌‏توانم بخوانم. با لبخندی فرو......

ادامه مطلب
قورباغه جهید به درونِ آب

قورباغه جهید به درونِ آب

قورباغه جهید به درونِ آب سه موج افتاد بر این سطوح جیوه‏‌سانِ سبزفام سه تیرِ تیز آفتابی......

ادامه مطلب
امروز آرزویت را

امروز آرزویت را

امروز آرزویت را در این کوزۀ سبز انداز! و تیر جانت را پرتاب کن! با همه مهر تا برود آن سوی مرزها؛......

ادامه مطلب
بوی جادویی باران این‏جا

بوی جادویی باران این‏جا

بوی جادویی باران این‏جا از خاک تفتۀ کویر است زیبایی بهشتی این واحه‏‌ها هم و......

ادامه مطلب
هر واژه پوشیدست

هر واژه پوشیدست

هر واژه پوشیدست ردایی واژه آجین؛ واژه‌های رداپوش ... هر نشئۀ اکنون می‌گستراندم به هر س......

ادامه مطلب
امروز  مرزی‏ست سوزان

امروز مرزی‏ست سوزان

امروز مرزی‏ست سوزان میانِ بود ـ باشِ خیال و باش ـ بودِ ازل.   فرزاد گلی-......

ادامه مطلب
زوزه می‏‌کشند هنوز در من

زوزه می‏‌کشند هنوز در من

زوزه می‏‌کشند هنوز در من نخستین گرگ‌‏های بیابان‌‏ها و گاه امواج کوه&z......

ادامه مطلب
مگر غروب شدست

مگر غروب شدست

مگر غروب شدست که دل رها شده از های و هوی باد و مباد. فاخته می‌خواند در این پنجرۀ پر از آبی......

ادامه مطلب
دیواری بلند شده‏ بود

دیواری بلند شده‏ بود

دیواری بلند شده‏ بود بی هیچ روزنی به هیچ رویی غرغرهاش چون سایش آجرها برهم و غرش‌‏ه......

ادامه مطلب
نخستین برج فصل را

نخستین برج فصل را

نخستین برج فصل را دگرگون گویند دومین را ایستا سومین، دوتن‌دار امروز فصلی دیگر است دگرگون......

ادامه مطلب
سوگند به امروز

سوگند به امروز

سوگند به امروز و آنچه پدیدار می‏شود از به هم برآمدنِ هست و هُش. فرزاد گلی-امروزنام......

ادامه مطلب
امروز را دو زمان است

امروز را دو زمان است

امروز را دو زمان است زمانِ آن؛ آنی در انتهای خیالین رویدادها، نابازگردنده، رو به آیند......

ادامه مطلب
امروز

امروز

امروز در وادی وای؛ در سرزمین مرزیِ بادهایم نه روشنم، نه سیاه جانِ روان‏ ام......

ادامه مطلب
امروز کدام روی ‏هایم به دیدارم می ‏آیند؟

امروز کدام روی ‏هایم به دیدارم می ‏آیند؟

امروز کدام روی ‏هایم به دیدارم می ‏آیند؟ به هنگام دیدار خود را به جا خواهم آورد؟......

ادامه مطلب
قطاری‌ست روان،

قطاری‌ست روان،

قطاری‌ست روان، آتشِ میل کهن میراندش، و به هر جای که کشیده‌می‌شود هنگامی نو برون......

ادامه مطلب
کافی‏ست تنت را

کافی‏ست تنت را

کافی‏ست تنت را چند دمی وام بگیری از بایست‏ ها، آن‏گاه بدزدی ‏اش ا......

ادامه مطلب
قرار است

قرار است

قرار است نزد هم آیند در هم آمیزند به هم برآیند امروزِ من و امروزِ تو. فرزاد گ......

ادامه مطلب
دیگر جواب ‏ها

دیگر جواب ‏ها

دیگر جواب ‏ها نه از غول چراغ می‏ آیند و نه چشم به راه ‏اند چون تاکسی‏......

ادامه مطلب
رفت از امروز

رفت از امروز

رفت از امروز تا بیابد کجای دیروزش  چرخش واگشته؟ از کجا دیگر این، زندگی ‏اش نب......

ادامه مطلب
به تارهای کوتاه و بلند

به تارهای کوتاه و بلند

به تارهای کوتاه و بلند لطیف، نیرومند گاه روشن و گاه خاموش می‏ کِشند رفتگانْ تنم را......

ادامه مطلب
می‏ توانستم که دیگری باشم

می‏ توانستم که دیگری باشم

«می‏ توانستم که دیگری باشم می‏ توانستم جهان دیگری را باشم» از مزامیر......

ادامه مطلب
هوای زمانِ تو دارم

هوای زمانِ تو دارم

هوای زمانِ تو دارم با آن کشیدگی‏ های خوشایند نور و صداش چه نواخت خوبی دارد رویدادهای ن......

ادامه مطلب
عشق است این که می نگرد در عشق

عشق است این که می نگرد در عشق

عشق است این که می نگرد در عشق می‏ وزد و می‏ وزاند  زمان را هرروز را آمده امرو......

ادامه مطلب
دو پردیس است این‏جا

دو پردیس است این‏جا

دو پردیس است این‏جا دو چشمه‏ سار دو رود میوه ‏های دوگانیِ گلگون جفت شد......

ادامه مطلب
فرق است میان آن «کُن»

فرق است میان آن «کُن»

فرق است میان آن «کُن» که می شود؛ آن بانگ لرزاننده پرده های نهان، و آن «کُنِ&raq......

ادامه مطلب
۸۱۱۸

۸۱۱۸

۸۱۱۸ دو خطِ بی ‏آغاز و بی‏ پایان در میان دو خط ِشکسته لوحی که رمزینۀ سرشتم......

ادامه مطلب
امروز دیگر زمین زیر پایت

امروز دیگر زمین زیر پایت

امروز دیگر زمین زیر پایت صدا نخواهد کرد و آن تارهای پنهان رازهای دلت را در هوا رس......

ادامه مطلب
که دزدیدست امروزت را

که دزدیدست امروزت را

  که دزدیدست امروزت را ای روح این دیار؟! ـ پرده‏‌های وهم،   پرده‌‏ها......

ادامه مطلب
امروز عطر رازقی هست

امروز عطر رازقی هست

  امروز عطر رازقی هست و آفتاب عصرانه لمیده بر باغچه و یک خشت جا برای تماشا.   فرزاد......

ادامه مطلب
دعوتی‏‌ست آبی

دعوتی‏‌ست آبی

دعوتی‏‌ست آبی، آسمانِ امروز برای پرواز دست‌‏ها و چشم‌‏ها و جنبش جان&rl......

ادامه مطلب
مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست

مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست

مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست و آفتاب بر چینِ پیشانی من رشته‏‌هایی از امواج و اعد......

ادامه مطلب
نمی‏‌یابمت هیچ‏‌ جا امروز

نمی‏‌یابمت هیچ‏‌ جا امروز

نمی‏‌یابمت هیچ‏‌ جا امروز نشانی‏‌ات اما این‏جاست ... یک فنجان......

ادامه مطلب
می‏‌گویی چه پیشینه دارم؟

می‏‌گویی چه پیشینه دارم؟

می‏‌گویی چه پیشینه دارم؟ من بهشت آغازین را بیاد ندارم دورترین، یادهایم درد ِزاد......

ادامه مطلب
همه چیز آشکارست

همه چیز آشکارست

همه چیز آشکارست در گشایشِ امروز تا نگفتی چه آشکارست! همه چیز پنهان است در پس زمان.......

ادامه مطلب
این برگ‏‌های سبز روشن؛

این برگ‏‌های سبز روشن؛

این برگ‏‌های سبز روشن؛ این پنجه‏‌های بیدارِ افرا هرگز چنگ نمی‏‌زد......

ادامه مطلب
می‏نوشیدیم

می‏نوشیدیم

می‏نوشیدیم از آن گوارا درخت زندگی‏ تبتابِ قلب تو نوایِ بودن‏ بود و آوازه......

ادامه مطلب
حبابی بود گویا

حبابی بود گویا

حبابی بود گویا               &n......

ادامه مطلب
دروازه‌‏ای‏ست امروز

دروازه‌‏ای‏ست امروز

دروازه‌‏ای‏ست امروز می‏‌گشاید هر بار چرخِ زمین را به سپهری دیگر آغ......

ادامه مطلب
چه سخت است امروز!

چه سخت است امروز!

  چه سخت است امروز! برای یادی که سخت انباشته است از خاطرات خیال‌‏های بهشتی و نرمای......

ادامه مطلب
امروز که طالع شود

امروز که طالع شود

  امروز که طالع شود فهم خواهی کرد که جز تو کسی نیست       &nb......

ادامه مطلب
فرشتۀ راهنمای من

فرشتۀ راهنمای من

  فرشتۀ راهنمای من ابرِ لطیفی‌‏ست دورادور تنم می‏‌ترنجد گاهی می‏&zwn......

ادامه مطلب
چهرۀ من است

چهرۀ من است

چهرۀ من است که امروز را نقشی دیگر بسته؟ یا نگاهم از میان آینه     &......

ادامه مطلب
هیچ سخنی یاد ندارم از استاد

هیچ سخنی یاد ندارم از استاد

هیچ سخنی یاد ندارم از استاد جز لبخندهایی که می ‏گفت: "این است" و نگاه‏‌هایی......

ادامه مطلب
به بوستان رفتن

به بوستان رفتن

  به بوستان رفتن به بوستان شدن است در خانه ماندن، در خانه شدن پیاله‏‌ای نوش ک......

ادامه مطلب
قل قلِ معنا بود در من

قل قلِ معنا بود در من

قل قلِ معنا بود در من و خود چیزی بی‌‏معنا بودم       &nbs......

ادامه مطلب
هر سپیده‌‏دمان

هر سپیده‌‏دمان

  هر سپیده‌‏دمان، صبا می‌‏لغزد به بستر خیال تا جان بگیرد امروز برمی&zwnj......

ادامه مطلب
برگ از برگ نمی‌‏جنبد

برگ از برگ نمی‌‏جنبد

برگ از برگ نمی‌‏جنبد، در طبیعتِ درونت وزشی، نه و نه رانشی. کردن و نبودن......

ادامه مطلب
دروغ‌‏های امروزت

دروغ‌‏های امروزت

دروغ‌‏های امروزت چراغ راه من‌‏اند آن حقیقت‏‌های پیش‌‏تاخ......

ادامه مطلب
اگر این نوشته را می‌‏خوانی

اگر این نوشته را می‌‏خوانی

  اگر این نوشته را می‌‏خوانی یعنی امروز است و تو وارث همه روزهای پیشینی و همه روز......

ادامه مطلب
کوچی است   از امروز

کوچی است از امروز

کوچی است از امروز به خودِ گمشدۀ دیروز آن جا که «رایِ» نوآمده هنوز نگاهش......

ادامه مطلب
مرا به اکنونِ تو راه نیست

مرا به اکنونِ تو راه نیست

مرا به اکنونِ تو راه نیست گذار نیست از این حبابِ نور       ......

ادامه مطلب
چه هنگامۀ شورانگیزی‌‏ست امروز

چه هنگامۀ شورانگیزی‌‏ست امروز

  چه هنگامۀ شورانگیزی‌‏ست امروز جویبارانی بهاری       ......

ادامه مطلب
سه بار خواند

سه بار خواند

  سه بار خواند سهرۀ تنها سه خوانشِ          &n......

ادامه مطلب
هزاران خورشید دمیده‏‌است

هزاران خورشید دمیده‏‌است

  هزاران خورشید دمیده‏‌است در این لاله‏‌زارِ شبنم آجین... آفتاب را خبر هست......

ادامه مطلب
هیچ زهدانی خِرد نزاد

هیچ زهدانی خِرد نزاد

  هیچ زهدانی خِرد نزاد و هیچ خِردی به گوری نخفت خیزش امروزست جاودان خرد میان خاکِ بود و......

ادامه مطلب
امروز و تنها برای امروز

امروز و تنها برای امروز

  امروز و تنها برای امروز هِی می‏‌زنم همه خیال‌‏هام را که بیایند سوی تو......

ادامه مطلب
روزی از روزهاست امروز

روزی از روزهاست امروز

روزی از روزهاست امروز و گشایشی‌‏ست یگانه به همۀ روزها و روزگاران.   فرزاد گل......

ادامه مطلب
از رشته‌‏های حضور و خیال

از رشته‌‏های حضور و خیال

از رشته‌‏های حضور و خیال چنگی می‌‏سازم می‏‌نوازمش تا دراندازم......

ادامه مطلب
دانه‏‌های آینده

دانه‏‌های آینده

دانه‏‌های آینده بر باد صبا بوی تنِ گل‌‏های گونه‌‏گون هم و ه......

ادامه مطلب
نچشیده‏‌ام هرگز

نچشیده‏‌ام هرگز

  نچشیده‏‌ام هرگز میوه‏‌ای لذیذتر از شگفتی؛ اکنون‌‏های آبدار، بی......

ادامه مطلب
دم را خوش باش!

دم را خوش باش!

  دم را خوش باش! نیک پندی‌‏ست! برای قوطی پپسی تا قند غلیظ سیاهش را فروببری بینبا......

ادامه مطلب
وفوری طبیعی دارند

وفوری طبیعی دارند

  وفوری طبیعی دارند احساس‏‌های من چون آفتاب و دریا و باد تن مرا اما طاقتِ این همه......

ادامه مطلب
ایستاده‌‏اند این‌جا

ایستاده‌‏اند این‌جا

  ایستاده‌‏اند این‌جا امروزهای ممکن امروز. لرزش پَر هفت‌‏رنگِ شاپرکی......

ادامه مطلب
فرهاد کوه کن نبود

فرهاد کوه کن نبود

فرهاد کوه کن نبود اما رخنه‌‏اش سخت بود به آرامش مثل عبور از میان سنگ. از کتاب&......

ادامه مطلب
از بی‏‌زمان آمده است به امروز

از بی‏‌زمان آمده است به امروز

  از بی‏‌زمان آمده است به امروز افتاده در آغوشت تا بیاموزی‌‏اش؛ تا بیامو......

ادامه مطلب
ای صاحب فال!

ای صاحب فال!

ای صاحب فال! امروز روز توست خورشیدِ تن در شرف است تا مشتری اکنونی تنت را بیدار دار!......

ادامه مطلب
ندیده بودم شب‌پره‌ای به نیمروز

ندیده بودم شب‌پره‌ای به نیمروز

ندیده بودم شب‌پره‌ای به نیمروز این چنین نرم این چنین آهسته این چنین به نور آغش......

ادامه مطلب
هزاران سال است

هزاران سال است

  هزاران سال است که می‏‌خواند بلبل گلِ امروز را.   فرزاد گلی-امروزنامه &nbs......

ادامه مطلب
بگذار! فاش بگویمت امروز

بگذار! فاش بگویمت امروز

بگذار! فاش بگویمت امروز همه چیز واقعی‏‌ست خیالْ اندیشی‏‌های سست  ......

ادامه مطلب
انسان منهای یک پا

انسان منهای یک پا

انسان منهای یک پا می‌‏شود انسانی با گام‏‌هایی دیگر انسان منهای دو چشم......

ادامه مطلب
شگرف بود! سکوت امروزت

شگرف بود! سکوت امروزت

شگرف بود! سکوت امروزت از کجا می‏‌آید این‌‏همه سکوت‌‏های رنگارنگِ......

ادامه مطلب
امروز با من‏‌اند

امروز با من‏‌اند

امروز با من‏‌اند هوش‌‏های دیرینِ بی‌‏نام؛ پاره‏نورهای آمده از......

ادامه مطلب
بی که برتر نشیند

بی که برتر نشیند

  بی که برتر نشیند بی که بهره‌‏ای جوید بی بیِ امروز با آن همه شکوفه‌‏های......

ادامه مطلب
در زیر سکوت سپید بلنداها

در زیر سکوت سپید بلنداها

در زیر سکوت سپید بلنداها خروشی‌ست پنهان رازی که درآمدست امروز    &nb......

ادامه مطلب
سپیدموی و سرخ‏روی

سپیدموی و سرخ‏روی

  سپیدموی و سرخ‏روی با اندام‏‌های استوار، درست به دیدارم آمد امروز مینایی بر......

ادامه مطلب
دیدار آفتاب

دیدار آفتاب

  دیدار آفتاب تاجی زرین نهاد برسرم امروز این آب شاهد است و این چلچلۀ چرخانِ زیر ابرهای روشن......

ادامه مطلب
خوب،  نقشی است

خوب، نقشی است

خوب، نقشی است بر آسمانه‌‏های چوبینِ خیال برترین، پای بر سر دیگران نهادن است......

ادامه مطلب
رشته‌‏ای از زنگوله‏‌های بادی

رشته‌‏ای از زنگوله‏‌های بادی

  رشته‌‏ای از زنگوله‏‌های بادی در ایوانِ امروز... نسیم که دزدانه می‏&z......

ادامه مطلب
بر دروازۀ میدان جلفا

بر دروازۀ میدان جلفا

بر دروازۀ میدان جلفا ساعتی‏‌ست خورشیدی که پدیدار می‌‏کند سایۀ لغزان......

ادامه مطلب
گم شده بود

گم شده بود

گم شده بود، پیدا شد امروز بی‏‌هیچ کوششی.    فرزاد گلی-امروزنامه...

ادامه مطلب
آه! از این گاهنامه‌‏های خودشیفتگان

آه! از این گاهنامه‌‏های خودشیفتگان

آه! از این گاهنامه‏‌های خودشیفتگان کیهانی فراخ افتاده به زیر پای توده‏ای ناچیز......

ادامه مطلب
چه شکوهمند آفرینشی‌‏ست!

چه شکوهمند آفرینشی‌‏ست!

چه شکوهمند آفرینشی‌‏ست! سامانِ هفتگانی روزها چه رنگ و آهنگی می‏‌دهد هر روز به......

ادامه مطلب
امروز ابری

امروز ابری

امروز ابری پاورچین، از همین درِ چوبی ایوان از راهی دور آمده بود، به‌‏هنگا......

ادامه مطلب
تیزست اکنون

تیزست اکنون

تیزست اکنون دورست دیروز دیرست فردا امروز، هنگامی‌‏ست درست معجونِ دست‏&......

ادامه مطلب
برابرست روز و شب

برابرست روز و شب

برابرست روز و شب بشود که برابر شویم با خود و با هم!   چیست این درخشش رازناک هوا......

ادامه مطلب
پاس دار! آتش را

پاس دار! آتش را

پاس دار! آتش را تا سرد نگردد جان در کار   آتش را دار! که مهر، باز آمده امروز......

ادامه مطلب
در این پنج روز آخر سال

در این پنج روز آخر سال

در این پنج روز آخر سال هر آنچه به سختی ساخت‌ه‏ای هر آن چه سخت بردبارانه سنجیده&zwn......

ادامه مطلب
آمده‌‏ام

آمده‌‏ام

آمده‌‏ام تنها به امروز.    فرزاد گلی-امروزنامه...

ادامه مطلب
تا می‏‌بُرد بند را دلبند

تا می‏‌بُرد بند را دلبند

  تا می‏‌بُرد بند را دلبند دور می‌‏شود درد می‏‌گیرد جاهایی از تن......

ادامه مطلب
چرخ‌‏زنان و گردنده

چرخ‌‏زنان و گردنده

چرخ‌‏زنان و گردنده می‌‏شتابد زمین تا بازجوید نقطۀ آغازش را شگفتا!......

ادامه مطلب
در روزگاران رازورزی‌‏ام

در روزگاران رازورزی‌‏ام

 در روزگاران رازورزی‌‏ام شنیده بودم از کیمیاکاران از غار ناپیدای نافِ زمین......

ادامه مطلب
سوزشِ دم‏‌ها

سوزشِ دم‏‌ها

سوزشِ دم‏‌ها لرزشِ ماهیچه‌‏ها و کوه‏‌ها که لایه لایه سنگ......

ادامه مطلب
مردمان کهن

مردمان کهن

مردمان کهن باشندگانی بودند از آرامش بزرگ، مردمان امروز باش‌‏اندیشندگانی......

ادامه مطلب
آزاد کن! جانِ زن را

آزاد کن! جانِ زن را

آزاد کن! جانِ زن را تا بیابد تهیای تاریکش را؛ آن روحِ دره را بزرگش دار! تا زمین......

ادامه مطلب
گاه موج‏‌های زمان سخت بلندست

گاه موج‏‌های زمان سخت بلندست

گاه موج‏‌های زمان سخت بلندست و تن می‏‌افتد به آشوبِ ناکجا؛ حشرِ ارواح سرگر......

ادامه مطلب
امروز را یاد نیست

امروز را یاد نیست

  امروز را یاد نیست امروز را فریاد نیست امروز همواره ......

ادامه مطلب
از سال‏‌های دور آمده بود

از سال‏‌های دور آمده بود

از سال‏‌های دور آمده بود  اندام‏‌هایش نقش رویداد......

ادامه مطلب
رهروان دروغینِ راه‌‏های نابوده

رهروان دروغینِ راه‌‏های نابوده

رهروان دروغینِ راه‌‏های نابوده حقارت‏‌های خیال‌‏زی این بسیاران......

ادامه مطلب
شنبه بازارِ تن است این‏جا

شنبه بازارِ تن است این‏جا

شنبه بازارِ تن است این‏جا کهنه‏‌های کاهنانۀ همیشگی هست و هم تازه‌‏......

ادامه مطلب
به هیچ فکر نکردن

به هیچ فکر نکردن

  به هیچ فکر نکردن، بر آشفتنِ جان است هیچ کار نکردن، بی‏‌قراریِ تن.   امروز......

ادامه مطلب
بردِ بردباری‏‌اش

بردِ بردباری‏‌اش

بردِ بردباری‏‌اش تا امروز بود انگار شک داشت شکیبش گویا درنگی بی‌‏رنگ......

ادامه مطلب
می‏دانی چه‌‏ها داده‏‌ام

می‏دانی چه‌‏ها داده‏‌ام

می‏دانی چه‌‏ها داده‏‌ام تا اکنون این‏‌جایم؟ می‏دانی چگون......

ادامه مطلب
پیشین زادگانم

پیشین زادگانم

  پیشین زادگانم و پسین زادگان این شبکۀ تارهای سخت ظریف که هستۀ یاخته‌‏های‏مان......

ادامه مطلب
امروز مرا با هیچ‌‏کس نسبت نیست

امروز مرا با هیچ‌‏کس نسبت نیست

  امروز مرا با هیچ‌‏کس نسبت نیست جز از طریق نسبتِ با خود، مرا هیچ نسبت با خود......

ادامه مطلب
کردۀ امروز را رها کن!

کردۀ امروز را رها کن!

کردۀ امروز را رها کن! چون پیغامی           ......

ادامه مطلب
در ایوان اطلسی‌‏ها

در ایوان اطلسی‌‏ها

در ایوان اطلسی‌‏ها امروز را از بَر می‌‏خوانند به آوازی نه چندان چون همیش......

ادامه مطلب
گل بده! نسترن!

گل بده! نسترن!

گل بده! نسترن! امروز گل بده! چشمم سبز شد بس که به هر چیزِ سرزده در میان برگ‌&rl......

ادامه مطلب
عاشق بودن

عاشق بودن

عاشق بودن آنجا زیستن است؛ در تن معشوق. چه هولناک است! که تنت بی‌‏اختیار......

ادامه مطلب
سلسالِ "سین"‏اش

سلسالِ "سین"‏اش

سلسالِ "سین"‏اش آبشاری بود بلند و لطیف و هوایِ "ها"ش که از پی‏اش آمد برای لحظه‌&r......

ادامه مطلب
جا مانده‌‏اند

جا مانده‌‏اند

  جا مانده‌‏اند در جایی از زمان، پریشان و نسیان‌‏زده، ترسندگانت و هم خش......

ادامه مطلب
دل‌آویزند موهبت‏‌های خودآیند

دل‌آویزند موهبت‏‌های خودآیند

دل‌آویزند موهبت‏‌های خودآیند برگشاینده هم... و تو چشم به آسمان مدار! ک......

ادامه مطلب
کوتاه بود

کوتاه بود

  کوتاه بود بلند‏ات در زمان، کاش رسیده بود به امروز.   فرزاد گلی-امروزنامه &n......

ادامه مطلب
تنی‏‏‏ این‌جا دارم

تنی‏‏‏ این‌جا دارم

  تنی‏‏‏ این‌جا دارم بر زمینِ سختِ زیستِ هر روز و تنی دیگر آن‏ج......

ادامه مطلب
نه هیچ موعظه‏‌ای بود

نه هیچ موعظه‏‌ای بود

  نه هیچ موعظه‏‌ای بود نه هیچ معجزه‏‌ای تنها سکوت را نشستیم باشیدیم &nbs......

ادامه مطلب
نکند که پیر شوم این‌جا

نکند که پیر شوم این‌جا

نکند که پیر شوم این‌جا و بپوسند همه امکان‏‌های ارجمندم بر طاقچه‏‌های نم......

ادامه مطلب
حقیقت‌‏های بی‌‏تردیدِ من‌‏اند

حقیقت‌‏های بی‌‏تردیدِ من‌‏اند

حقیقت‌‏های بی‌‏تردیدِ من‌‏اند این دردگاران دیرینم می‏‌بینی چگو......

ادامه مطلب
چه را می‌‏جویی در سرت؟

چه را می‌‏جویی در سرت؟

  چه را می‌‏جویی در سرت؟ نخواهی یافت که حقیقت، نخست نشستی آرام می‌‏خواهد......

ادامه مطلب
می‏‌گفت لیوان سربسته به چه ‏کار می‌‏آید؟

می‏‌گفت لیوان سربسته به چه ‏کار می‌‏آید؟

می‏‌گفت لیوان سربسته به چه ‏کار می‌‏آید؟ آن هم وقتی که ته نداشته باشد!......

ادامه مطلب
مادربزرگ هراسان دوید به هال

مادربزرگ هراسان دوید به هال

مادربزرگ هراسان دوید به هال «نخندید! نخندید! که من فرشتۀ خشمناکی دیدم ردای سیاهش پنجره را پ......

ادامه مطلب
ناگواریده را

ناگواریده را

ناگواریده را               &nb......

ادامه مطلب
به‏ گمانم دیشب

به‏ گمانم دیشب

به‏ گمانم دیشب خوابِ ابرهای امروز را دیده بودم شوق غریبی دارد به دیدار ابرهای فردا رفتن، آن&......

ادامه مطلب
چه نیازی به نه دارم امروز؟

چه نیازی به نه دارم امروز؟

چه نیازی به نه دارم امروز؟ که تنم یکسره آری‌‏ست به حال‏‌ها که به رفتار......

ادامه مطلب
ساکن بود فضا

ساکن بود فضا

  ساکن بود فضا سنگین، فرو برنده دستی زدم، بی‌‏جهت لرزشی افتاد در من، در فضا آشوب......

ادامه مطلب
امروز نشسته‌‏ایم

امروز نشسته‌‏ایم

 امروز نشسته‌‏ایم حیران در سوگ نیاکان‏ نازاده‌‏مان چگونه تاب آورده اس......

ادامه مطلب
نه هیچ دردِ دلی‌‏ست

نه هیچ دردِ دلی‌‏ست

نه هیچ دردِ دلی‌‏ست نه هیچ دل‏دردی آمده، رفته رفته را دل رُفته خورده، گ......

ادامه مطلب
بگذار!

بگذار!

بگذار! تا بنوازد بادِ امروز نهانِ نیِ ناگاه تنت را.    فرزاد گلی-امروزنامه...

ادامه مطلب
چه دیر گفتم که نیازت دارم!

چه دیر گفتم که نیازت دارم!

چه دیر گفتم که نیازت دارم! چه دیر یافتم! این تهی را  که خانه عشق بود. ترسیده ب......

ادامه مطلب
«این»مان را باختیم

«این»مان را باختیم

«این»مان را باختیم تا «همان» را بیابیم؛ همان گذشتۀ خجسته را آخر......

ادامه مطلب
گویی هر بار

گویی هر بار

گویی هر بار در گاه و جایی دیگر پلک می‏‌گشود نورِ چهره‌‏اش ورق می&zwn......

ادامه مطلب
در جبهۀ جنوب پیاده شدم

در جبهۀ جنوب پیاده شدم

در جبهۀ جنوب پیاده شدم سایه‏‌ساری وسیع بود و من پرتاب شدم به حجم عمیقِ بوی کُنا......

ادامه مطلب
سپری شد امروز

سپری شد امروز

سپری شد امروز و هنوز سپر نینداختی دیرگاهی‌‏ست که جنگی نیست!    فرز......

ادامه مطلب
نگو! هنوز درد هست

نگو! هنوز درد هست

نگو! هنوز درد هست که دیگر به یاد نخواهی آورد آن همه آوارها که پاره، پاره از جان‏ ترن......

ادامه مطلب
سایه‌‏هایی با من است

سایه‌‏هایی با من است

سایه‌‏هایی با من است و ابرهایی که از سرزمین‌‏هایی دیر می‌‏آیند م......

ادامه مطلب
عمر

عمر

عمر، امتداد تن است؛ امتدادِ یاد. اینک، گشایشی است در تن؛ گسستِ سلسلۀ یاد؛......

ادامه مطلب
برفِ امروز

برفِ امروز

برفِ امروز آشکارگیِ روشن بی‏‌تردید نهفتگیِ رنگ‏‌های دیروز.    ......

ادامه مطلب
سپاس از برآوردگی‏‌های امروزم؛

سپاس از برآوردگی‏‌های امروزم؛

سپاس از برآوردگی‏‌های امروزم؛ گشایش‏‌های تن از تنیدگی‌‏هاش که برمی‏......

ادامه مطلب
میلِ زمان است

میلِ زمان است

میلِ زمان است یا زمانِ میل؟ میل، زمان است یا زمان، میل؟ امروز کشیدگی جانم را دیدم......

ادامه مطلب
دیرآی بودی

دیرآی بودی

دیرآی بودی و زود رو و ما به نام تو بودیم چه دیریاب بود شیوۀ مهرت! آن‏گاه که سقفِمان را بر......

ادامه مطلب
نور به حرف آمده ‏بود.

نور به حرف آمده ‏بود.

نور به حرف آمده ‏بود. به هم تافته ‏بود روی‌‏داده‌‏های همه روی &rl......

ادامه مطلب
تماشایت تماشایی‌‏ست

تماشایت تماشایی‌‏ست

  تماشایت تماشایی‌‏ست و چشم‏ خندت مکاشفه‌‏ای‏ست نو به نو در شکافِ......

ادامه مطلب
جامی تهی

جامی تهی

جامی تهی شیشه‌‏ای شکسته چنته‌‏ای سوراخ کلاهی نخ‌‏نما و......

ادامه مطلب
این قطره‏‌های آبگون

این قطره‏‌های آبگون

این قطره‏‌های آبگون که می‏‌ریزند در رگم امروز آن سنگِ مرگ را سوراخ خواهد ک......

ادامه مطلب
آیندگی‌‏ام آمده امروز

آیندگی‌‏ام آمده امروز

آیندگی‌‏ام آمده امروز این‏جاست؛ بزنگاهِ همیشه ـ اکنون.   فرزاد گلی-امروز......

ادامه مطلب
می‏‌نشانمت امروز

می‏‌نشانمت امروز

  می‏‌نشانمت امروز به تماشای تاریکی تا ببینی چه بسیارند ساحت‏‌های سیاهی......

ادامه مطلب
به امروز آمده‏‌ام

به امروز آمده‏‌ام

  به امروز آمده‏‌ام تا ببازم داشت را به خواست بر صفحۀ جیوه‌‏سانِ اکنون ت......

ادامه مطلب
امروز هیچ‏کس نیست

امروز هیچ‏کس نیست

امروز هیچ‏کس نیست این‏جا هیچ نیست تنها پچپچه‌‏ای‏ست فراگیر راز را......

ادامه مطلب
سپیدست، سپید

سپیدست، سپید

سپیدست، سپید گیس بلند خیسش چون درۀ دراز پر از شکوفه‌‏های سیب ژرف آرام ج......

ادامه مطلب
در پرسه بودم امروز

در پرسه بودم امروز

در پرسه بودم امروز در رای ـ سپهر از خبری به درگاهی هشیاری‏ام آویخته بود هربار به تا......

ادامه مطلب
چه بهتر که نماز کنی

چه بهتر که نماز کنی

چه بهتر که نماز کنی پنج گاهِ آفتاب امروز را ولو به دمی پنج ستون تا آوار نشود بر سرت خیال و زمان......

ادامه مطلب
دیرآمدی رفیق!

دیرآمدی رفیق!

  دیرآمدی رفیق! دیر! پوست بر تنم نماند بس که بر غشای زمان ساییده‏‌ام دیرآمدی، دیر......

ادامه مطلب
کوچک اندام بود

کوچک اندام بود

  کوچک اندام بود هوشش اندک و چهره‌‏اش به ‏یاد نمی‌‏ماند دخترانش اما چ......

ادامه مطلب
هیس!

هیس!

هیس! این‌جاست امروز.    فرزاد گلی-امروزنامه...

ادامه مطلب
رازست امروز

رازست امروز

  رازست امروز نه جوابی دارد، نه شگردی، نه نیرنگی تا بگشایی‏‌اش، به کار گیری&zwnj......

ادامه مطلب
قرارمان امروز بود

قرارمان امروز بود

قرارمان امروز بود ... امروز بود قرارمان ... قرار        &n......

ادامه مطلب
در گویِ امروز نظر کن!

در گویِ امروز نظر کن!

در گویِ امروز نظر کن! می بینی؟ همه جاها این‌جاست همه گاه‏‌ها این‏&zwnj......

ادامه مطلب
سه بار شهادت دادم:

سه بار شهادت دادم:

سه بار شهادت دادم: امروزست! به دینِ امروزم اکنون. هر دم را دروازه‌‏ای‏ست؛......

ادامه مطلب
دستورپخت شادخواریِ امروز

دستورپخت شادخواریِ امروز

دستورپخت شادخواریِ امروز: نخست تن را نگاه‌‏دار! آگاه، مهربان و آرام چون بب......

ادامه مطلب
امروز، آرایه‏‌ای‏ست از انتظارها

امروز، آرایه‏‌ای‏ست از انتظارها

امروز، آرایه‏‌ای‏ست از انتظارها رقصی که با آن می‌‏روی به آینده .........

ادامه مطلب
چه لرزان است زندگی!

چه لرزان است زندگی!

چه لرزان است زندگی! در آینۀ روزگار چه روشن و بی‌‏تردید است! نورِ گنگِ امروز. &......

ادامه مطلب
رَف رَفِ گام‏‌های گاه به گاه

رَف رَفِ گام‏‌های گاه به گاه

رَف رَفِ گام‏‌های گاه به گاه بر برف؛ مرهم نرمِ پوشانندۀ زخم‌‏های ذهن و زم......

ادامه مطلب
گوشه‏‌های لب باز شد

گوشه‏‌های لب باز شد

گوشه‏‌های لب باز شد و آمد به جانبی خوشایند جایی زیرِ چین گونه‌‏ها... ن......

ادامه مطلب
سپید است، سپید

سپید است، سپید

سپید است، سپید بساطِ گستردۀ این دشت ماهوری مرا دلیری راه رفتن نیست مرا پرواست از به......

ادامه مطلب
سرگردان چون کولی‏ای رمیده از ایل

سرگردان چون کولی‏ای رمیده از ایل

سرگردان چون کولی‏ای رمیده از ایل که هیچ خاک آرام نمی‏گیرد زیر پاهایش، از ترس&rlm......

ادامه مطلب
چه روشن دیدم امروز را!

چه روشن دیدم امروز را!

چه روشن دیدم امروز را! در آن مهِ هموارۀ ابهام چه خوب خو کرد چشمانم به این روشناییِ تار......

ادامه مطلب
این‏جا دود هست

این‏جا دود هست

این‏جا دود هست غبار هست و البته هنوز انبوهِ هوا گنبدی از آتش، امروز باز شعلۀ......

ادامه مطلب
حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛

حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛

حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛ آن هیچِ فراگیر، میلی شد به سویی زایش فزایندۀ شکل&z......

ادامه مطلب
یک روز ...

یک روز ...

  یک روز ... قصه‏‌ها چنین آغاز می‌‏شود؛ این است روایت دیگری، روایتِ من؛......

ادامه مطلب
تنم را می‏‌تکانم

تنم را می‏‌تکانم

تنم را می‏‌تکانم از پس‏ماندِ رویاهای دیروز خالی می‌شوم، خالیِ عالی!......

ادامه مطلب
تاریکم امروز

تاریکم امروز

  تاریکم امروز سیاهِ سیاه درست به سان نور. اکنون هوا روشنم است گیاه، سبزم......

ادامه مطلب
در بنِ تاریک زهدان زمان

در بنِ تاریک زهدان زمان

  در بنِ تاریک زهدان زمان آفتابِ امروز آب شده فرو رفت به ناکجا نوای ماهوری عود می‌&rlm......

ادامه مطلب
این خانه تاریک است

این خانه تاریک است

این خانه تاریک است بیهوده‌‏است به‌‏دنبال سایه روشنی گشتن یا روزنی به نورِ......

ادامه مطلب
قدری شعله‏‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره

قدری شعله‏‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره

  قدری شعله‏‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره و چند آواز کوتاه کلاغ بگذارید بیامیزند پ......

ادامه مطلب
شکل‌‏ها؛

شکل‌‏ها؛

شکل‌‏ها؛ انجماد رویدادها در یاد هستی؛ خانه‏‌ای بر رخدادگیِ بی‌&rl......

ادامه مطلب
پرنده را دانه‏‌ای نفشاندم

پرنده را دانه‏‌ای نفشاندم

پرنده را دانه‏‌ای نفشاندم آبی به آوندهای شمعدانی نریختم دست قندیل بسته‌‏ا......

ادامه مطلب
تن را امتدادی‌‏ست

تن را امتدادی‌‏ست

تن را امتدادی‌‏ست به روشنِ پیش رو و امتدادی دیگر به آتش مانده از گذار؛ به......

ادامه مطلب
رشتۀ یاد

رشتۀ یاد

رشتۀ یاد و دانه‌‏های بلورین امروزها و نقش یگان‌ه‏ای    ......

ادامه مطلب
ویرانِشِ پی در پی شکل‏‌ها را می‌‏بینی؟

ویرانِشِ پی در پی شکل‏‌ها را می‌‏بینی؟

  ویرانِشِ پی در پی شکل‏‌ها را می‌‏بینی؟ من رقصِ مرگش می‌‏خواندم......

ادامه مطلب
نگاهش می‌‏کنم

نگاهش می‌‏کنم

نگاهش می‌‏کنم اندک پولی‏‌ست بهرۀ امروز، مثل یک کیک فنجانی برابر آشوب پرخاشجوی......

ادامه مطلب
سرگردان است دست‏‌هایم

سرگردان است دست‏‌هایم

سرگردان است دست‏‌هایم میانِ نواختن این گونه‌‏های نرم و چوب زبر دستۀ چکش... &nbs......

ادامه مطلب
دیشب انگار عنکبوتی

دیشب انگار عنکبوتی

  دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا سرو رویم را به‏‌هم بافته‌‏اس......

ادامه مطلب
بخشوده‌‏اید امروز

بخشوده‌‏اید امروز

بخشوده‌‏اید امروز اکنون که سر رسیده‌‌‏اید و رویارویید با آن‏چ......

ادامه مطلب
مِهرم

مِهرم

مِهرم تا از امروز سرزده‌‏ام.   فرزاد گلی-امروزنامه  ...

ادامه مطلب
مِهرِ امروز می‌‏آمیزد

مِهرِ امروز می‌‏آمیزد

مِهرِ امروز می‌‏آمیزد به هر به امروز آمده‌‏ای می‏‌پیونداندشان......

ادامه مطلب
چگونه نورِ تن  این‏‌سان سخت می‌‏شود؟

چگونه نورِ تن این‏‌سان سخت می‌‏شود؟

  چگونه نورِ تن این‏‌سان سخت می‌‏شود؟ کبود می‌‏شود و فرومی‏&......

ادامه مطلب
آزاد کن! جانِ زن را

آزاد کن! جانِ زن را

آزاد کن! جانِ زن را تا بیابد تهیای تاریکش را؛ آن روحِ دره را بزرگش دار! تا زمین زیرِ پای‌&......

ادامه مطلب
تاب می‏‌آوری‌‏اش چون آفتاب

تاب می‏‌آوری‌‏اش چون آفتاب

  تاب می‏‌آوری‌‏اش چون آفتاب هنگام که رخدادها و     &n......

ادامه مطلب
از کجا آمدی به امروز جان من؟

از کجا آمدی به امروز جان من؟

  از کجا آمدی به امروز جان من؟ از آن چشمۀ تاریک زندگی؟ از آفرینش رمزینه‌‏های تن&rlm......

ادامه مطلب
آنی بود در آن

آنی بود در آن

آنی بود در آن راندندش به قاف آنِ من این‏جاست آمده امروز در این آن.   فرزاد گلی-امروزن......

ادامه مطلب
این‏جا

این‏جا

  این‏جا امروزست آفتاب نشسته بر تاجِ سرم.   شگفتا! آن‏جا، آن ماهِ پشت پنجرۀ......

ادامه مطلب
بیا!

بیا!

  بیا! تا هنوز امروزست.   فرزاد گلی-امروزنامه    ...

ادامه مطلب
هزار بوسۀ عنابی

هزار بوسۀ عنابی

  هزار بوسۀ عنابی رقصانند بر شاخسار ظریف پر پیچ و خم... نه، این رقص عناب‌‏ها نیست......

ادامه مطلب
امروزِ من کجاست؟

امروزِ من کجاست؟

امروزِ من کجاست؟ امروزهای فراواقعیِ رسانه‏‌های فرداگیر؟ امروزِ پرشکایت من؟ امروزِ پرتمنا......

ادامه مطلب
دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟

دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟

دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟ صدایی زنانه امروز در سرم می‏خواند.   فرزاد گلی-امروزنا......

ادامه مطلب
امشب پیاله‌‏ای بده

امشب پیاله‌‏ای بده

امشب پیاله‌‏ای بده از آن تنگ شادی‌‏ام از آن شراب کهنۀ     &......

ادامه مطلب
خاک، دادِ خویش بداد

خاک، دادِ خویش بداد

«خاک، دادِ خویش بداد» * تراوید آبِ روان‌داد و آتش، جان داد هوا را بگو ! امروز......

ادامه مطلب
از مرگ دارم زندگی‌‏ام را

از مرگ دارم زندگی‌‏ام را

از مرگ دارم زندگی‏‌ام را تا زندگی‏‌ام را نمرده‌‏ام دیگر تا مرگ را زنده......

ادامه مطلب
نشستن در این گذرِ بازار

نشستن در این گذرِ بازار

  نشستن در این گذرِ بازار و قهوه نوشیدن در هیاهوی عبورها همهمۀ سایشِ نگاه‏‌ها بر چ......

ادامه مطلب
می‏‌نشینیم امروز

می‏‌نشینیم امروز

می‏‌نشینیم امروز روی این سکوی سیمانی کنارِ گذر دوست دارم این نسیم‏‌ها را که ا......

ادامه مطلب
منحنی‏‌های خوشایند تن‏ها

منحنی‏‌های خوشایند تن‏ها

منحنی‏‌های خوشایند تن‏ها کشاننده، دردناک نگاه‏‌های هوس‏‌فام ربایند......

ادامه مطلب
ضربِ تند پیام‏‌های همراه

ضربِ تند پیام‏‌های همراه

  ضربِ تند پیام‏‌های همراه و آهنگ مارش‌‏گونۀ کار انسان‌‏های پرشما......

ادامه مطلب
نزدیک است که در بگیرد امروز

نزدیک است که در بگیرد امروز

نزدیک است که در بگیرد امروز روغن لطیف زندگی‌‏ام تا نورِ سخت استخوان‏‌هایم روا......

ادامه مطلب
ارغنون می‌‏نوازند انگار

ارغنون می‌‏نوازند انگار

ارغنون می‌‏نوازند انگار جایی در زیر آب پردۀ خیس قلب را می‌‏لرزاند... دوباره در......

ادامه مطلب
بی‌‏قرار می‌‏شوی

بی‌‏قرار می‌‏شوی

  بی‌‏قرار می‌‏شوی می‏‌گریزی به پریشانکاری، هرزگردی‏‌ها......

ادامه مطلب
برخوردن تیله‏‌های رنگی به هم

برخوردن تیله‏‌های رنگی به هم

برخوردن تیله‏‌های رنگی به هم و افتاد‌‌‌‌ن‏‌شان درست در سورا......

ادامه مطلب
زور می‌‏خواستم

زور می‌‏خواستم

  زور می‌‏خواستم یافتم برهم زدم قرار جهان را. یارایی است آرزوی من امروز روان&rlm......

ادامه مطلب
به ناگاه سرزده امروز

به ناگاه سرزده امروز

به ناگاه سرزده امروز این علفِ سبز تیز با آن گل‌‏های سادۀ بی‌‏نامش جُرمش تنها ای......

ادامه مطلب
می‏خواهی‏‌اش

می‏خواهی‏‌اش

  می‏خواهی‏‌اش می‏یابی‌‏اش خشنودی اکنون از بختِ سازگار تمامْ زیس......

ادامه مطلب
ای بی‌‏بی خرد!

ای بی‌‏بی خرد!

ای بی‏بی خرد! ای خاموش نورافشان! ای راز سبز زمین! درآ! امروز درآ! تا بازآید فراوانی و بهی......

ادامه مطلب
راز امروز را یافتم

راز امروز را یافتم

راز امروز را یافتم از این طومار کهنۀ چینی که هیچ خطش را نمی‌‏توانم بخوانم. با لبخندی فرو......

ادامه مطلب
چه هیبتی دارد امروز!

چه هیبتی دارد امروز!

چه هیبتی دارد امروز! هنگام که درمی‏‌یابی امروز برای همیشه می‌‏ماند در اکنون،......

ادامه مطلب
دوباره موجی نواخت

دوباره موجی نواخت

دوباره موجی نواخت گره‌‏های دردناکِ تنم را خطوطِ شکستۀ زمان جا مانده در ماهیچه‏‌......

ادامه مطلب
بوی جادویی باران این‏جا

بوی جادویی باران این‏جا

  بوی جادویی باران این‏جا از خاک تفتۀ کویر است زیبایی بهشتی این واحه‏‌ها......

ادامه مطلب
هله هشدار!

هله هشدار!

  هله هشدار! که دزدانِ خواست در جیب تواند در کمین‌‏اند در گوشی همراهت در رایانه&r......

ادامه مطلب
امروز

امروز

امروز مرزی‏ست سوزان میانِ بود ـ باشِ خیال و باش ـ بودِ ازل.   فرزاد گلی-......

ادامه مطلب
تن‌‏پیچه‏‌ای درگرفته‌‏است

تن‌‏پیچه‏‌ای درگرفته‌‏است

تن‌‏پیچه‏‌ای درگرفته‌‏است واژه‏‌ای می‏خواهم تا بگشایمش،......

ادامه مطلب
از آن چینِ دارچین

از آن چینِ دارچین

از آن چینِ دارچین تا هندِ هندوانه؛ از آن عطر رازآلود......

ادامه مطلب
دست بجنبان!

دست بجنبان!

  دست بجنبان! تا که نریزد بارش آنات امروز برخاکِ فراموش. دست تهی‏ دار!......

ادامه مطلب
دیواری بلند شده‏ بود

دیواری بلند شده‏ بود

دیواری بلند شده‏ بود بی هیچ روزنی به هیچ رویی غرغرهاش چون سایش آجرها برهم و غرش‌‏ه......

ادامه مطلب
نخستین برج فصل را

نخستین برج فصل را

نخستین برج فصل را دگرگون گویند دومین را ایستا سومین، دوتن‌دار امروز فصلی دیگر است دگرگون......

ادامه مطلب
نه هیچ دردِ دلی‌ست

نه هیچ دردِ دلی‌ست

نه هیچ دردِ دلی‌ست نه هیچ دل‌دردی آمده، رفته رفته را دل رُفته خورده، گواریده... بوده&......

ادامه مطلب
بوی جادویی باران این‌جا

بوی جادویی باران این‌جا

بوی جادویی باران این‌جا از خاک تفتۀ کویر است زیبایی بهشتی این واحه‌ها هم و انفجار امروز......

ادامه مطلب
سپیدموی و سرخ روی

سپیدموی و سرخ روی

  سپیدموی و سرخ روی با اندام‌های استوار، درست به دیدارم آمد امروز مینایی بر دوش راست&......

ادامه مطلب
هزاران سال است

هزاران سال است

هزاران سال است که میخواند بلبل گلِ امروز را. فرزاد گلی-امروزنامه...

ادامه مطلب
کوچک اندام بود

کوچک اندام بود

کوچک اندام بود چهره‌اش به‌یاد نمی‌ماند هوش‌اش اندک دخترانش چشم به دهانش داشتن......

ادامه مطلب
دروازه‌ای‌ست امروز

دروازه‌ای‌ست امروز

دروازه‌ای‌ست امروز می‌گشاید هر بار چرخِ زمین را به سپهری دیگر آغازهای بی‌انجا......

ادامه مطلب
آه! دختر نارنجی پوش من

آه! دختر نارنجی پوش من

آه! دختر نارنجی پوش من پیر شدی میان این دیوارها، پیر شدی و خیال‌هات هر روز پژمرد در باغچه......

ادامه مطلب
تفاوتی‌ست میان بساط امروزِ سبزی‌فروش پیر

تفاوتی‌ست میان بساط امروزِ سبزی‌فروش پیر

تفاوتی‌ست میان بساط امروزِ سبزی‌فروش پیر و سبزی‌های هر روز این همه سال؟ شوخی‌ه......

ادامه مطلب
در بویش نفس می‌کشم هنوز

در بویش نفس می‌کشم هنوز

در بویش نفس می‌کشم هنوز و گرماش که جا مانده بر نرمای چرمین این صندلی چه رَنگی می‌دهد ب......

ادامه مطلب
امروز دل را سپهرهاست

امروز دل را سپهرهاست

امروز دل را سپهرهاست غم تنگ نمی‌کند جای شادی را و دردها تابی اسلیمی‌وار می‌دهند &......

ادامه مطلب
راستی در یادِ دریاچه مانده است

راستی در یادِ دریاچه مانده است

راستی در یادِ دریاچه مانده است رنگارنگِ افراها و کاج‌ها پرندگان که رفتند و هنگام‌ها که......

ادامه مطلب
دیرآمدی رفیق!

دیرآمدی رفیق!

دیرآمدی رفیق! دیر! پوست بر تنم نماند بس که بر غشای زمان ساییده‌ام دیرآمدی، دیر! وجانم بیات......

ادامه مطلب
من می‌گویم "همان"ام

من می‌گویم "همان"ام

من می‌گویم "همان"ام و تو می‌گویی "آه! این همان است" همان که چشم داشتمش می‌گویی ه......

ادامه مطلب
زنگ ساعت ...

زنگ ساعت ...

زنگ ساعت ... درست سر وقت. کدام خروس بهنگام‌ترست؟ آن‌که خورشید را می‌خواند یا آن د......

ادامه مطلب
مردمان کهن

مردمان کهن

مردمان کهن باشندگانی بودند از آرامش بزرگ، مردمان امروز باش‌اندیشندگانی از، با، به ، برای......

ادامه مطلب
نمی‌یابمت هیچ‌جا امروز

نمی‌یابمت هیچ‌جا امروز

نمی‌یابمت هیچ‌جا امروز نشانی‌ات اما این‌جاست ... یک فنجان به لیمو رو به اقاقی......

ادامه مطلب
کوتاه بود

کوتاه بود

کوتاه بود بلند‌ات در زمان کاش رسیده بود به امروز. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
در کودکی‌ام

در کودکی‌ام

در کودکی‌ام چشمانم بسیار بزرگ بود و دهانم بسیار گشاد امروز چشمانی باریک‌تر دارم از نش......

ادامه مطلب
این جا امروزست

این جا امروزست

این جا امروزست برق آفتاب بر تاجِ سرم شگفتا! آن ماهِ پشت پنجره‌ی تو روشنایی بساط دیشب من بود......

ادامه مطلب
شمیم پیچ پریشانِ امین‌الدوله

شمیم پیچ پریشانِ امین‌الدوله

شمیم پیچ پریشانِ امین‌الدوله بر رج‌های استوار آجرهای سرخ مست آشوبِ امروزم و آرام سام......

ادامه مطلب
آه! از این گاهنامه‌های خودشیفتگان

آه! از این گاهنامه‌های خودشیفتگان

آه! از این گاهنامه‌های خودشیفتگان کیهانی فراخ افتاده به زیر پای توده‌ای ناچیز خِرد شگرف......

ادامه مطلب
رودی‌ست در من

رودی‌ست در من

رودی‌ست در من که آبِ امروز می‌دود در آن              ......

ادامه مطلب
آفتاب امروز

آفتاب امروز

آفتاب امروز درخششی‌ست کشاننده بر تنِ گیلاس‌های نو رسیده تجربه‌ی چند گازِ برشکافند......

ادامه مطلب
امروز عطر رازقی هست

امروز عطر رازقی هست

امروز عطر رازقی هست و آفتاب عصرانه،           &n......

ادامه مطلب
هیس!

هیس!

هیس! این جاست امروز. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
کار غریبی‌ست!

کار غریبی‌ست!

کار غریبی‌ست! به روزی همسفر روزگار گزیدن کار غریبی‌ست تکثیر دست‌ها و پاها و چشم&zw......

ادامه مطلب
میمِ

میمِ

میمِ      امروزم             تویی. فرزاد گلی - ام......

ادامه مطلب
هر واژه پوشیدست

هر واژه پوشیدست

هر واژه پوشیدست ردایی واژه آجین؛ واژه‌های رداپوش ... هر نشئۀ اکنون می‌گستراندم به هر س......

ادامه مطلب
عاشق بودن

عاشق بودن

عاشق بودن آنجا زیستن است در تن معشوق چه هولناک است! که تنت بی‌اختیار برود به هرسو می&zwnj......

ادامه مطلب
می‌نوشم این شراب امروز را

می‌نوشم این شراب امروز را

می‌نوشم این شراب امروز را تا مست شود کالبد پریشان دیروزم،      &n......

ادامه مطلب
خورشیدهای آب دمیدند

خورشیدهای آب دمیدند

خورشیدهای آب دمیدند از شبنم‌های دشت‌ها آبشیدهای دگرگونِ امروز تا بر شدنِ آب از نور. م......

ادامه مطلب
سپری شد امروز و هنوز

سپری شد امروز و هنوز

سپری شد امروز و هنوز سپر نینداختی دیرگاهی‌ست که جنگی نیست! فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
یک آسمان بود

یک آسمان بود

یک آسمان بود تا کلاغی گذشت خطی مایل، بلند، از پرواز اکنون دو آسمان دارد امروز. فرزاد گلی -......

ادامه مطلب
ساکن بود فضا

ساکن بود فضا

ساکن بود فضا سنگین، فرو برنده دستی زدم، بی‌جهت لرزشی افتاد در من، در فضا آشوبی خوشایند بود......

ادامه مطلب
امروز

امروز

امروز کبوترانگی‌ام آسودست زیر سایه‌ی سبک یاس بودگی‌ام. فرزاد گلی - امروز&zwnj......

ادامه مطلب
نخست یک دلِ سیر

نخست یک دلِ سیر

نخست یک دلِ سیر همه هست را نوش کردن سپس با سپاس، از خویش رستن بسطِ امروزم را مرزی نیست سپاس،......

ادامه مطلب
از آن سیب سبز آبدار

از آن سیب سبز آبدار

از آن سیب سبز آبدار فقط یک طنین ترنگِ شکافتن فورانی، لطیف و چند لحظه‌ی ترش و   ......

ادامه مطلب
امروز، مرزی‌ست سوزان

امروز، مرزی‌ست سوزان

امروز، مرزی‌ست سوزان میان بود ـ باشِ خیال و باش  ـ بودِ ازل. فرزاد گلی - امروز‌......

ادامه مطلب
نگو! هنوز درد هست

نگو! هنوز درد هست

نگو! هنوز درد هست که دیگر به یاد نخواهی آورد آن همه آوارها که پاره، پاره از جان‌ ترنجیده&zwn......

ادامه مطلب
می‌گفتم این چه طلسمی‌ست؟

می‌گفتم این چه طلسمی‌ست؟

می‌گفتم این چه طلسمی‌ست؟ و نمی‌دانستم این سوال خود طلسم من است. امروز را پرسش از......

ادامه مطلب
نگاهش می‌کنم

نگاهش می‌کنم

نگاهش می‌کنم اندک پولی‌ست بهرۀ امروز مثل یک کیک فنجانی برابر آشوب پرخاشجوی کودکان گرسن......

ادامه مطلب
گم شده بود،

گم شده بود،

گم شده بود، پیدا شد امروز بی‌هیچ کوششی. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
که دزدیدست امروزت را

که دزدیدست امروزت را

که دزدیدست امروزت را ای روح این دیار؟! ـ پرده‌های وهم، پرده‌هایِ آز. بگو! رشکِ رفته نم......

ادامه مطلب
امروز مرا با هیچ‌کس نسبت نیست

امروز مرا با هیچ‌کس نسبت نیست

امروز مرا با هیچ‌کس نسبت نیست جز از راه آن نسبتِ با خود، مرا هیچ نسبت با خود نیست جز آن که م......

ادامه مطلب
همه چیز آشکارست

همه چیز آشکارست

همه چیز آشکارست در گشایشِ امروز تا نگفتی چه آشکارست! همه چیز پنهان است در پس زمان. فرزاد گلی......

ادامه مطلب
امروز را دو زمان است

امروز را دو زمان است

امروز را دو زمان است زمانِ آن؛ به آن، در سلسله‌ی رویدادها نابازگردنده، رو به آینده و زما......

ادامه مطلب
انسان منهای یک پا

انسان منهای یک پا

انسان منهای یک پا می‌شود انسانی با گام‌هایی دیگر انسان منهای دو چشم انسان سپهری دیگر......

ادامه مطلب
تن پیچه‌ای درگرفته‌است

تن پیچه‌ای درگرفته‌است

تن پیچه‌ای درگرفته‌است واژه‌ای می‌خواهم تا بگشایمش،        ......

ادامه مطلب
دیدار آفتاب

دیدار آفتاب

دیدار آفتاب تاجی زرین نهاد برسرم امروز این آب شاهد است و این چلچلۀ چرخان زیر ابرهای روشن. فرز......

ادامه مطلب
چه بهتر که نماز کنی

چه بهتر که نماز کنی

چه بهتر که نماز کنی پنج گاهِ آفتاب امروز را ولو به دمی پنج ستون تا آوار نشود بر سرت خیال و ز......

ادامه مطلب
گاه موج‌های زمان سخت بلندست

گاه موج‌های زمان سخت بلندست

گاه موج‌های زمان سخت بلندست و تن می‌افتد به آشوبِ ناکجا حشر ارواح سرگردانِ هر زمان می......

ادامه مطلب
این برگ‌های سبز روشن؛

این برگ‌های سبز روشن؛

این برگ‌های سبز روشن؛ این پنجه‌های بیدارِ افرا هرگز چنگ نمی‌زدند در بادهای فرازین......

ادامه مطلب
ویرانِشِ پی در پی شکل‌ها را می‌بینی؟

ویرانِشِ پی در پی شکل‌ها را می‌بینی؟

ویرانِشِ پی در پی شکل‌ها را می‌بینی؟ من رقص مرگش می‌خواندم و تو دست افشانیِ نو شد......

ادامه مطلب
گل بده! نسترن!

گل بده! نسترن!

گل بده! نسترن! امروز گل بده! چشم‌ام سبز شد بس که به هر چیز سر زده در میان برگ‌های ریزت......

ادامه مطلب
برابرست روز و شب

برابرست روز و شب

برابرست روز و شب بشود که برابر شویم با خود و با هم!   چیست این درخشش رازناک هوا؟ پرتوی یگا......

ادامه مطلب
در ایوان اطلسی‌ها

در ایوان اطلسی‌ها

در ایوان اطلسی‌ها امروز را از بَر می‌خوانند به آوازِ همیشه هوهو هوهوهوهو فاخته......

ادامه مطلب
در این پنج روز آخر سال

در این پنج روز آخر سال

در این پنج روز آخر سال هر آنچه به سختی ساخته‌ای هر آن چه سخت بردبارانه سنجیده‌ای به نر......

ادامه مطلب
گوشت را بر خاک بگذرا!

گوشت را بر خاک بگذرا!

گوشت را بر خاک بگذرا! می‌شنوی؟ هزار جویبار روان است در آوندهای خواب و بیدار می‌بینی؟......

ادامه مطلب
امروز کدام روی‌هایم به دیدارم می‌آیند؟

امروز کدام روی‌هایم به دیدارم می‌آیند؟

امروز کدام روی‌هایم به دیدارم می‌آیند؟ به هنگام دیدار خود را به جا خواهم آورد؟ سخت است......

ادامه مطلب
داشته را خواستن، هنر است

داشته را خواستن، هنر است

داشته را خواستن، هنر است ناداشته را خواستن، شور. مرا دیگر سرنوشتی نیست قایق خواستن‌ام را......

ادامه مطلب
می‌گویی چه پیشینه دارم؟

می‌گویی چه پیشینه دارم؟

می‌گویی چه پیشینه دارم؟ من بهشت آغازین را بیاد ندارم دورترین یادهایم درد ِزاده شدن است و در......

ادامه مطلب
از سال‌های دور آمده بود

از سال‌های دور آمده بود

از سال‌های دور آمده بود  اندام‌هایش نقش رویدادهای دیری......

ادامه مطلب
دستورپخت شادخواریِ امروز

دستورپخت شادخواریِ امروز

دستورپخت شادخواریِ امروز: نخست تن را نگاه‌دار! آگاه، مهربان و آرام چون ببری در کمین بگذار......

ادامه مطلب
امروز را یاد نیست

امروز را یاد نیست

امروز را یاد نیست امروز را فریاد نیست امروز همواره در ......

ادامه مطلب
چه سخت است امروز!

چه سخت است امروز!

چه سخت است امروز! برای یادی که سخت انباشته است از خاطرات خیال‌های بهشتی و نرمای هماره‌ی......

ادامه مطلب
چه می‌دانستم که سوگ‌ها گاهی

چه می‌دانستم که سوگ‌ها گاهی

چه می‌دانستم که سوگ‌ها گاهی عمری درازتر از آدم‌ها دارند! من فقط نمی‌دانستم چگ......

ادامه مطلب
به‌گمانم دیشب

به‌گمانم دیشب

به‌گمانم دیشب خوابِ ابرهای امروز را دیده بودم شوق غریبی دارد به دیدار ابرهای فردا رفتن آن&z......

ادامه مطلب
از رشته‌های حضور و خیال

از رشته‌های حضور و خیال

از رشته‌های حضور و خیال چنگی می‌سازم می‌نوازمش تا دراندازم کیهانِ همیشه امروزم......

ادامه مطلب
همه بودگی‌هایم

همه بودگی‌هایم

همه بودگی‌هایم در امروز جان گرفته است ... بگذار! تا ابهام امروز را زندگی کنند رها از وضو......

ادامه مطلب
رشته‌ی یاد

رشته‌ی یاد

رشته‌ی یاد و دانه‌های بلورین امروزها و نقش یگانه‌ای       ......

ادامه مطلب
تن‌ام را می‌تکانم

تن‌ام را می‌تکانم

تن‌ام را می‌تکانم از پس‌ماندِ رویاهای دیروز خالی میشوم، خالیِ عالی! تا چون اسفنجی......

ادامه مطلب
برگ، برگ

برگ، برگ

برگ، برگ ورق می‌خورند رویدادها لایه، لایه پس می‌روند یادها و امروزها؟ نه، اکنون مرا......

ادامه مطلب
روان است قطارِ امروز

روان است قطارِ امروز

روان است قطارِ امروز می‌راندش میل و فضایی که می‌گذراندش با هر کشش اتاقکی نو می‌شود......

ادامه مطلب
امروز و تنها امروز

امروز و تنها امروز

امروز و تنها امروز یله می‌شوم بر خیزش موجِ هنگام امروز را که نخستین روز است از پس روزگا......

ادامه مطلب
چه لرزان است زندگی

چه لرزان است زندگی

چه لرزان است زندگی! در آینه‌ی روزگار چه روشن و بی‌تردید است امروز! فرزاد گلی - امروز......

ادامه مطلب
هنوز این‌جاست بی‌پناه و گریان

هنوز این‌جاست بی‌پناه و گریان

هنوز این‌جاست بی‌پناه و گریان آن‌ آزرده، و آن دیگری درمانده، غمگین روز به روز آمده......

ادامه مطلب
عمر، امتداد تن است در زمان

عمر، امتداد تن است در زمان

عمر، امتداد تن است در زمان امتداد حافظه امروز، گشایشی است        &n......

ادامه مطلب
روزی از روزهاست امروز؟

روزی از روزهاست امروز؟

روزی از روزهاست امروز؟ نه، که گشایشی‌ست یگانه به همه‌ی روزها و روزگاران. فرزاد گلی -......

ادامه مطلب
دیرآی بودی(به مناسبت روز پدر)

دیرآی بودی(به مناسبت روز پدر)

دیرآی بودی                &nb......

ادامه مطلب
یک روز ...

یک روز ...

یک روز ... قصه‌ها چنین آغاز می‌شود؛ این روایت دیگری، روایتِ من از امروز ... فرزاد......

ادامه مطلب
پلک می‌گشایی‌ام

پلک می‌گشایی‌ام

پلک می‌گشایی‌ام و چند پیاله نور بامدادی می‌ریزد به کاسه‌ی سرم آن‌گاه، رس......

ادامه مطلب
تاب می‌آوری‌اش چون آفتاب

تاب می‌آوری‌اش چون آفتاب

تاب می‌آوری‌اش چون آفتاب هنگام که رخدادها،        &nb......

ادامه مطلب
دعوتی‌ست آبی

دعوتی‌ست آبی

دعوتی‌ست آبی، آسمانِ امروز برای پرواز دست‌ها و چشم‌ها     &nbs......

ادامه مطلب
می‌دانی چه‌ها داده‌ام

می‌دانی چه‌ها داده‌ام

می‌دانی چه‌ها داده‌ام تا اکنون این‌جایم؟ می‌دانی چگونه آن به آن آمده&zwn......

ادامه مطلب
هر سپیده‌دمان، صبا

هر سپیده‌دمان، صبا

هر سپیده‌دمان، صبا می‌لغزد به بستر خیال تا جان بگیرد امروز برمی‌آید هر روز، &nbs......

ادامه مطلب
چه هیبتی دارد امروز!

چه هیبتی دارد امروز!

چه هیبتی دارد امروز! هنگام که درمی‌یابی امروز برای همیشه می‌ماند در اکنون، و هم در یا......

ادامه مطلب
سرگردان چون کولی‌ای رمیده از ایل

سرگردان چون کولی‌ای رمیده از ایل

سرگردان چون کولی‌ای رمیده از ایل که هیچ خاک آرام نمی‌گیرد زیر پاهایش، از ترس‌ها و......

ادامه مطلب
پیشین زادگانم

پیشین زادگانم

پیشین زادگانم و پسین زادگانم این شبکه‌ی تارهای سخت ظریف که هسته‌ی یاخته‌های‌م......

ادامه مطلب
نکند که پیر شوم این‌جا

نکند که پیر شوم این‌جا

نکند که پیر شوم این‌جا و بپوسند همه امکان‌های ارجمندم بر طاقچه‌های نمایش و فرام......

ادامه مطلب
بهشت موعود است

بهشت موعود است

بهشت موعود است این خواب نسبتاً آرام شام بی‌بر و بویی با یاری چند گامی بر سنگ‌فرش خیس......

ادامه مطلب
شنبه‌ها

شنبه‌ها

شنبه‌ها،        یکشنبه‌ها،      &......

ادامه مطلب
خودم را به تمامی جا می‌دهم

خودم را به تمامی جا می‌دهم

خودم را به تمامی جا می‌دهم در بافتارِ اکنون تارهای لرزان نور، پودهای لغزان آگاهی در تافته&z......

ادامه مطلب
بگذار! تا بنوازد

بگذار! تا بنوازد

بگذار! تا بنوازد بادِ امروز نهانِ نی ناگاهِ تنت را. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
صخره‌ای‌ست «‌‌‌‌‌امروز» در برابرم

صخره‌ای‌ست «‌‌‌‌‌امروز» در برابرم

صخره‌ای‌ست «‌‌‌‌‌امروز» در برابرم بی‌شکل، بی&zw......

ادامه مطلب
یک بهره کتاب صبح‌گاهی

یک بهره کتاب صبح‌گاهی

یک بهره کتاب صبح‌گاهی بشقاب روشن ناشتایی نوبتی کار نفس‌گیر و ناهار گرمِ رخوت‌انگی......

ادامه مطلب
می‌نوشیدیم (به مناسبت روز مادر)

می‌نوشیدیم (به مناسبت روز مادر)

می‌نوشیدیم از آن گوارا درخت زندگی‌ات آواز قلب تو آهنگِ بودن‌مان و آوازهات معمارِ......

ادامه مطلب
به من چه که این چند است ؟

به من چه که این چند است ؟

به من چه که این چند است ؟ چند کالری‌ست ؟ چند درصد چه؟ نه عددخوارم من نه عدد پوشم نه عددکا......

ادامه مطلب
برفِ امروز

برفِ امروز

برفِ امروز آشکارگی روشنِ بی‌تردید نهفتگی رنگ‌های دیروز. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
شنبه بازارِ تن است این‌جا

شنبه بازارِ تن است این‌جا

شنبه بازارِ تن است این‌جا کهنه‌های کاهنانۀ همیشگی هست هم تازه‌های امروزانۀ زایندگ......

ادامه مطلب
می‌دانی که معنیِ امروز

می‌دانی که معنیِ امروز

می‌دانی که معنیِ امروز موقوف است به دیروز؟ آنچه هست میوه‌های درختِ بود است. نمی‌د......

ادامه مطلب
می‌بینی

می‌بینی

می‌بینی چه بساطی گسترده است دیدار دوستان عزیزم با همه تردیدهایی که همیشه هست؟ ببین! چه رنگ......

ادامه مطلب
سپاس از برآوردگی‌های امروزم

سپاس از برآوردگی‌های امروزم

سپاس از برآوردگی‌های امروزم؛ گشایش‌های تن از تنش‌های همیشه‌اش که جانم را به......

ادامه مطلب
ترکیب کیمیایی امروز

ترکیب کیمیایی امروز

ترکیب کیمیایی امروز: چند جرعه قهوه‌ی سرد حجم فراگیر آواز گنجشکان و پرتوی ارغوانی شمعدانی؛ و......

ادامه مطلب
امروز دیگر زمین زیر پایت

امروز دیگر زمین زیر پایت

امروز دیگر زمین زیر پایت صدا نخواهد کرد و آن تارهای پنهان رازهای دل‌ات را در هوا رسم نخو......

ادامه مطلب
هیچ دیده‌ای

هیچ دیده‌ای

هیچ دیده‌ای که در راهروهای دادگاه‌ها و اداره‌ها چه فضاهای بکری هست برای گشایش ام......

ادامه مطلب
امروز  کارگاهی دیگرست

امروز کارگاهی دیگرست

امروز کارگاهی دیگرست برای برساختنِ خودی دیگر با چرخش خودانگیخته‌ی نگاهی، به درنگی در پاسخی......

ادامه مطلب
رف رفِ گام‌های گاه به گاه

رف رفِ گام‌های گاه به گاه

رف رفِ گام‌های گاه به گاه             ......

ادامه مطلب
درمی‌گیرد ارتعاشی سرکش

درمی‌گیرد ارتعاشی سرکش

درمی‌گیرد ارتعاشی سرکش،                 ......

ادامه مطلب
شگفت است!

شگفت است!

شگفت است! که دیروزیان بازم می‌شناسند امروزم، با گذار از میان آن‌ همه رویاییان و خوابِ......

ادامه مطلب
چکی‌ست در وجه امروز

چکی‌ست در وجه امروز

چکی‌ست در وجه امروز واژگانی که پول می‌شود پولی که چیز می‌شود چیزی که کِیف می&zwn......

ادامه مطلب
چه آسودگی هوس انگیزی‌ست!

چه آسودگی هوس انگیزی‌ست!

چه آسودگی هوس انگیزی‌ست! کودکی خفته در آغوش پشمالوی سگی شمایلی از بهشت نخستین...   م......

ادامه مطلب
گام به گام

گام به گام

گام به گام پیمودنِ شیب ناهموار بی شتاب، بی دلزدگی و راه را در موج گام‌ها مزیدن پدیدآیی ف......

ادامه مطلب
رازست امروز

رازست امروز

رازست امروز نه جوابی دارد نه شگردی نه نیرنگی تا بگشایی‌اش به کار گیری‌اش یا بگریزی ا......

ادامه مطلب
کجا می‌بردم امروز؟

کجا می‌بردم امروز؟

کجا می‌بردم امروز؟ تنها تو می‌دانی که نمی‌دانمت. به نگاهی می‌شوراندم به در......

ادامه مطلب
چشمان گرد آبی‌اش ابرآلود بود

چشمان گرد آبی‌اش ابرآلود بود

چشمان گرد آبی‌اش ابرآلود بود چون گرگی گرسنه دردهای امروز را می‌جست بال شکسته‌ی جوج......

ادامه مطلب
چه روشن دیدم امروز را!

چه روشن دیدم امروز را!

چه روشن دیدم امروز را! در آن مهِ همواره‌ی ابهام چه خوب خو کرد چشمانم به این روشنایی تار ه......

ادامه مطلب
در بنِ تاریک زهدان زمان

در بنِ تاریک زهدان زمان

در بنِ تاریک زهدان زمان آفتابِ امروز آب شده فرو رفت به ناکجا نوای ماهوری عود می‌آید زمزمۀ آ......

ادامه مطلب
امروز برگ‌های خشک باغچه را کندم

امروز برگ‌های خشک باغچه را کندم

 امروز برگ‌های خشک باغچه را کندم و برگ‌های زردش را و آنها که آهنگ زردی گرفته بود......

ادامه مطلب
رهروان دروغینِ راه‌های نابوده

رهروان دروغینِ راه‌های نابوده

رهروان دروغینِ راه‌های نابوده حقارت‌های خیال‌زی این بسیاران که منان بی‌مکانِ......

ادامه مطلب
امروز، آرایه‌ای‌ست از انتظارها

امروز، آرایه‌ای‌ست از انتظارها

امروز، آرایه‌ای‌ست از انتظارها رقصی که با آن به آینده می‌روی اگر لختی زمان را بازد......

ادامه مطلب
سلسالِ سین‌اش

سلسالِ سین‌اش

سلسالِ سین‌اش آبشاری بود بلند و لطیف و هوای هایش که از پی‌اش آمد برای لحظه‌ای......

ادامه مطلب
بیدارْ خواب بامدادی را

بیدارْ خواب بامدادی را

بیدارْ خواب بامدادی را هدهد می‌خواند چنان که گویی با من است طنین آواز امروزش می‌اف......

ادامه مطلب
دل آویزند موهبت‌های خودآیند

دل آویزند موهبت‌های خودآیند

دل آویزند موهبت‌های خودآیند برگشاینده هم...   نه، تو چشم به آسمان مدار! که آن چه سخت......

ادامه مطلب
بگذار بخوانمت امروز

بگذار بخوانمت امروز

بگذار بخوانمت امروز به نگاهی مهرین... اکنون ببین! چیزی به جز پیچک‌های مهر می‌بینی؟ مهر......

ادامه مطلب
سه بار شهادت دادم

سه بار شهادت دادم

سه بار شهادت دادم که امروزست آیا اکنون به دینِ امروزم؟ هردم دروازه‌ای‌ست؛ تشرّفی دیگ......

ادامه مطلب
چند چُرت شیرین بامدادی

چند چُرت شیرین بامدادی

چند چُرت شیرین بامدادی چند غلت به هر جهت پاره‌رویاهای پاییزی، بی‌سروته گشایشی&......

ادامه مطلب
حبابی بود گویا

حبابی بود گویا

حبابی بود گویا                ......

ادامه مطلب
این خانه تاریک است

این خانه تاریک است

این خانه تاریک است بیهوده‌است به‌دنبال سایه روشنی گشتن یا روزنی به نورِ گردآلودی. به ا......

ادامه مطلب
چند جرعه آب پرتقال می‌نوشی

چند جرعه آب پرتقال می‌نوشی

چند جرعه آب پرتقال می‌نوشی درست به وقت امروز: آفرینشِ سپهر پرتقالی ابدی برای هر هنگام که بیا......

ادامه مطلب
قرارمان امروز بود

قرارمان امروز بود

قرارمان امروز بود ... امروز بود قرارمان ... قرار، امروز بود. تو نیامدی قرار رفت امروز رفت و......

ادامه مطلب
هزاران خورشید دمیده‌است

هزاران خورشید دمیده‌است

هزاران خورشید دمیده‌است در این لاله‌زارِ شبنم آجین... آفتاب را خبر هست از بی‌ش......

ادامه مطلب
نقطه‌ها‌ی هوشمند نورانی

نقطه‌ها‌ی هوشمند نورانی

نقطه‌ها‌ی هوشمند نورانی پروازهایی نه به هرسو جنبش‌هایی نه بسامان ... پشه‌های......

ادامه مطلب
چه نسبتی است

چه نسبتی است

چه نسبتی است میانِ تنی که هست و آن تن دیگر که به آن اشاره می‌کنند؟ میانِ تنی که امروزِ......

ادامه مطلب
در گویِ امروز نظر کن!

در گویِ امروز نظر کن!

در گویِ امروز نظر کن! می بینی؟ همه جاها این جاست همه گاه‌ها این‌گاه گذشتگان دارند امر......

ادامه مطلب
چرا این آب این‌قدر گواراست؟

چرا این آب این‌قدر گواراست؟

چرا این آب این‌قدر گواراست؟ تن‌ام آرام است، چرا؟ و چرا انبوه گل‌های پاییزی این&zw......

ادامه مطلب
زوزه می‌کشند هنوز در من

زوزه می‌کشند هنوز در من

زوزه می‌کشند هنوز در من نخستین گرگ‌های بیابان‌ها و گاه امواج کوه‌پیکر دریای......

ادامه مطلب
کرد‌ه‌ی امروز را رها کن!

کرد‌ه‌ی امروز را رها کن!

کرد‌ه‌ی امروز را رها کن! چون پیغامی در بطری‌ای به دریا... جایی گشوده شود به هنگ......

ادامه مطلب
این‌جا دود هست

این‌جا دود هست

این‌جا دود هست غبار هست و البته هنوز انبوهِ هوا گنبدی از آتش بازهم شعله‌ی حیاتِ امر......

ادامه مطلب
دانه‌های آینده

دانه‌های آینده

دانه‌های آینده بر باد صبا بوی تنِ گل‌های گونه‌گون و همه‌ی ارتعاش‌های آ......

ادامه مطلب
در میان چیزهای زمانمند

در میان چیزهای زمانمند

در میان چیزهای زمانمند تنها این تن من است که هر بار به قالب زمانی دیگر     ......

ادامه مطلب
سپید است، سپید

سپید است، سپید

سپید است، سپید بساطِ گسترده این دشت ماهوری مرا دلیری راه رفتن نیست مرا پرواست از به هم زدنِ این......

ادامه مطلب
می‌نوشیدیم

می‌نوشیدیم

می‌نوشیدیم از آن گوارا درخت زندگی‌ات آواز قلب تو آهنگِ بودن‌مان و آوازهات معمارِ......

ادامه مطلب
پاس دار! آتش را

پاس دار! آتش را

پاس دار! آتش را تا سرد نگردد جان در کار آتش را دار! که مهر، باز آمده امروز تا بداری‌اش در د......

ادامه مطلب
دیرآی بودی

دیرآی بودی

دیرآی بودی                &nb......

ادامه مطلب
تماشایت تماشایی‌ست

تماشایت تماشایی‌ست

تماشایت تماشایی‌ست و چشم‌خندت مکاشفه‌ای‌ست نو به نو در شکافِ همیشه‌ی: آ......

ادامه مطلب
هـيچ زهدانی خِرد نزاد

هـيچ زهدانی خِرد نزاد

هـيچ زهدانی خِرد نزاد و هیچ خِردی به گوری نخفت خیزش امروزست جاودان خرد میان خاکِ بود و بادِ......

ادامه مطلب
نقطه‌چینِ عصایش

نقطه‌چینِ عصایش

نقطه‌چینِ عصایش امروز را تا همیشه امتداد می‌داد. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
گرایِ تن خیال‌پوش

گرایِ تن خیال‌پوش

گرایِ تن خیال‌پوش و همبودی ابرِ امکان اکنونِ من بیرون افتاد      &n......

ادامه مطلب
نور به حرف آمده

نور به حرف آمده

نور به حرف آمده به هم تافته روی‌داده‌های همه روی‌نداده را به روی‌داده‌......

ادامه مطلب
ناگواریده را

ناگواریده را

ناگواریده را               &......

ادامه مطلب
سخت است نرم کردن دستی

سخت است نرم کردن دستی

سخت است نرم کردن دستی که سخت شدست از کار تا نوازشگر باشد       &nbs......

ادامه مطلب
امروز، من

امروز، من

امروز، من نه پایبند هست‌ام با هرآن چه که هست و نه وابسته‌ی پیمان‌ام با خواستم با......

ادامه مطلب
تن‌هایی دارم در پس

تن‌هایی دارم در پس

تن‌هایی دارم در پس در انتظار تن‌های پسین ممکن‌اند تن‌های امروزم چنان که تن&z......

ادامه مطلب
چهره‌ی من است

چهره‌ی من است

چهره‌ی من است که امروز را نقشی دیگر بسته؟ یا نگاهم از میان آینه     &nb......

ادامه مطلب
چه کنم اگر که نقشِ یاد را

چه کنم اگر که نقشِ یاد را

چه کنم اگر که نقشِ یاد را موج‌های زمان نشوید؟ و فراموشی جز غباری بر صخره‌ی خاطره&zwnj......

ادامه مطلب
گرهی‌ست لغزان

گرهی‌ست لغزان

گرهی‌ست لغزان بر شگرف رشته‌های زمان امروزِ       از هر سو &n......

ادامه مطلب
برگ از برگ نمی‌جنبد

برگ از برگ نمی‌جنبد

برگ از برگ نمی‌جنبد، در طبیعتِ درونت وزشی، نه و نه رانشی کردن و نبودن درست به همان رنگ&zw......

ادامه مطلب
مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست

مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست

مهتاب در پیچِ گیسوان تو افتادست و آفتاب بر چینِ پیشانی من رشته‌هایی از امواج و اعداد در میان......

ادامه مطلب
دو پردیس است این‌جا

دو پردیس است این‌جا

دو پردیس است این‌جا دو چشمه‌سار دو رود میوه‌های دوگانیِ گلگون جفت شده تن‌ها......

ادامه مطلب
این تن؛ دروغ می‌گوید به شما که من‌ام

این تن؛ دروغ می‌گوید به شما که من‌ام

این تن؛ دروغ می‌گوید به شما که من‌ام این تنِ من نیست نه، این منِ این تن نیست چه شوخ&zwn......

ادامه مطلب
این قطره‌های آبگون

این قطره‌های آبگون

 این قطره‌های آبگون که می‌ریزند در رگم امروز آن سنگِ مرگ را سوراخ خواهد کرد؟ باورم......

ادامه مطلب
آیندگی‌ام آمده امروز

آیندگی‌ام آمده امروز

آیندگی‌ام آمده امروز این‌جاست بزنگاهِ همیشه ـ اکنون. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
ترک‌های دیوار

ترک‌های دیوار

 ترک‌های دیوار نیک جایی برای زیست مورچگان شکافِ امروز هنگام نوپدیدیِ جان. فرزاد گلی......

ادامه مطلب
قدری شعله‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره

قدری شعله‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره

قدری شعله‌های پاییزی درختانِ پشت پنجره و چند آواز کوتاه کلاغ بگذارید بیامیزند پرتوها و آواها......

ادامه مطلب
چه می‌شد اگر امروزم را

چه می‌شد اگر امروزم را

چه می‌شد اگر امروزم را رسم می‌کردم بر فضا با چند کش‌وقوس جانانه و لمیدن در آفتاب......

ادامه مطلب
وانهادن کابوس دیشب

وانهادن کابوس دیشب

وانهادن کابوس دیشب به همان دره‌های دور ینگِ خیال آب و آینه را سلام دادن و طرح لبخندی انداخ......

ادامه مطلب
این همه داستان نمی‌خواهم

این همه داستان نمی‌خواهم

این همه داستان نمی‌خواهم و نه هیچ واژه‌ای امروزم را با همین الف می‌سازم.......

ادامه مطلب
دم را خوش باش!

دم را خوش باش!

دم را خوش باش! نیک پندی‌ست! برای قوطی پپسی تا قند غلیظ سیاهش را فروببری بینباری در تن فردا......

ادامه مطلب
می‌گفت لیوان سربسته به چه‌کار می‌آید؟

می‌گفت لیوان سربسته به چه‌کار می‌آید؟

می‌گفت لیوان سربسته به چه‌کار می‌آید؟ آن هم وقتی که ته نداشته باشد! چرا نمی&z......

ادامه مطلب
چه عطرآلود دانشِ شیرینی!

چه عطرآلود دانشِ شیرینی!

چه عطرآلود دانشِ شیرینی! چه لعاب لطیفی می‌دهد به تنم! مزۀ موزِ تازۀ امروز. فرزاد گلی -......

ادامه مطلب
هنگامی‌ست در جایی از شب

هنگامی‌ست در جایی از شب

هنگامی‌ست در جایی از شب هنگامی لطیف، سرگردان که رودِ یادآر در آن می‌رسد به رو......

ادامه مطلب
سرگردان است دست‌هایم

سرگردان است دست‌هایم

سرگردان است دست‌هایم میانِ نواختن این گونه‌های نرم و چوب زبر دستۀ چکش...  ......

ادامه مطلب
مهرروزِ مهرماه است

مهرروزِ مهرماه است

مهرروزِ مهرماه است کارم امروز مهرِ مهر تنی ندارم جز این بادی که می‌وزد میان......

ادامه مطلب
برخورد تیله‌های رنگی به هم

برخورد تیله‌های رنگی به هم

برخورد تیله‌های رنگی به هم و افتادن‌شان درست در سوراخ آن‌گاه فوران پ......

ادامه مطلب
ماه می‌نوازد

ماه می‌نوازد

ماه می‌نوازد همه سکوت‌های امروز را. فرزاد گلی - امروز‌نامه...

ادامه مطلب
سایش سایۀ ابری تنها

سایش سایۀ ابری تنها

سایش سایۀ ابری تنها مور مور می‌کند پوست امروزم را نسجِ سایه‌اش انگار نوری......

ادامه مطلب
جدا کنید!

جدا کنید!

«جدا کنید! نور را از تاریکی، پلشت را از پاک» می‌لرزد تن‌ام ازاین بانگ چه ش......

ادامه مطلب
به ناگاه سرزده امروز

به ناگاه سرزده امروز

به ناگاه سرزده امروز این علفِ سبز تیز با آن گل‌های ساده‌ی بی‌نامش جُرمش تنها این ا......

ادامه مطلب
از بی‌زمان آمده است به امروز

از بی‌زمان آمده است به امروز

از بی‌زمان آمده است به امروز افتاده در آغوش آگاهی‌ات تا بیاموزی‌اش؛ تا بیاموزانی&......

ادامه مطلب
آمده‌ای به پادشاهی شرّ

آمده‌ای به پادشاهی شرّ

آمده‌ای به پادشاهی شرّ ببین! هیچ شیطانی میبینی اینجا؟ جز احساس‌های سنگ‌شده و اندی......

ادامه مطلب
من، بی‌پدر

من، بی‌پدر

 من، بی‌پدر من، بی‌مادر درآمده‌ام از زیرِ بتۀ امروز. فرزاد گلی - امروز‌......

ادامه مطلب
گاه می‌آید امروز

گاه می‌آید امروز

گاه می‌آید امروز به رفتار نسیمی نوازنده و گاه به کردارِ بمبی که زمین را می‌برد به هوا......

ادامه مطلب
ای بی‌بی خرد!

ای بی‌بی خرد!

ای بی‌بی خرد! ای خاموش نورافشان! ای راز سبز زمین! درآ! امروز درآ! تا بازآید فراوانی و بهی......

ادامه مطلب
در این آینۀ کهنۀ سنگی

در این آینۀ کهنۀ سنگی

در این آینۀ کهنۀ سنگی هنوز قدری بخت مانده‌است نوری مسین در چشم‌هایم می‌بینم رنگ......

ادامه مطلب
نوری بی‌نام

نوری بی‌نام

نوری بی‌نام افتاده بود          بر رخوارۀ گنگش بیر......

ادامه مطلب
قورباغه جهیده به آب

قورباغه جهیده به آب

قورباغه جهیده به آب سه موج افتاد بر این سطوح جیوه‌سانِ سبزفام سه تیرِ تیز آفتابی تازید به......

ادامه مطلب
گل‌های کاغذی،

گل‌های کاغذی،

گل‌های کاغذی، چون سایه‌های فضاگیر و مهتابیِ امشب تنها از نامش روشن است دراز میکشم بر......

ادامه مطلب
مادرم نمی‌خواست‌ام

مادرم نمی‌خواست‌ام

مادرم نمی‌خواست‌ام نمی‌خواست مادرم باشد نمی‌خواست باشم. اینک چیست این شبحِ ن......

ادامه مطلب
چه بود این همه چینِ تلخ

چه بود این همه چینِ تلخ

چه بود این همه چینِ تلخ                     ......

ادامه مطلب
راز امروز را یافتم

راز امروز را یافتم

راز امروز را یافتم از این طومار کهنۀ چینی که هیچ خطش را نمیتوانم بخوانم با لبخندی فروتن لم می&zw......

ادامه مطلب
گردان‌اند ساعت‌ها

گردان‌اند ساعت‌ها

گردان‌اند ساعت‌ها روان‌اند رودها می‌ریزند برگ‌های نارون پیر و می‌فر......

ادامه مطلب
سپیدست، سپید

سپیدست، سپید

سپیدست، سپید گیس بلند خیسش چون درۀ دراز پر از شکوفه‌های سیب ژرف آرام جاری‌ست  ......

ادامه مطلب
دیدار آفتاب

دیدار آفتاب

دیدار آفتاب تاجی زرین نهاد برسرم امروز این آب شاهد است و این چلچلۀ چرخان زیر ابرهای روشن. فرز......

ادامه مطلب
تاریک‌ام امروز

تاریک‌ام امروز

تاریک‌ام امروز سیاهِ سیاه درست به سان نور اکنون هوا روشنم است گیاه، سبزم جنبندگان، رق......

ادامه مطلب
می‌نشینیم امروز

می‌نشینیم امروز

می‌نشینیم امروز روی این سکوی سیمانی کنار گذر دوست دارم این نسیم‌ها را که از تن&zwn......

ادامه مطلب
تا می‌گشاید بند را دلبند

تا می‌گشاید بند را دلبند

تا می‌گشاید بند را دلبند دور می‌شود درد می‌گیرد جاهایی از تنت که نمی‌دانستی......

ادامه مطلب
تفاوتی‌ست میان بساط امروزِ سبزی‌فروش پیر

تفاوتی‌ست میان بساط امروزِ سبزی‌فروش پیر

تفاوتی‌ست میان بساط امروزِ سبزی‌فروش پیر و سبزی‌های هر روز این همه سال؟ شوخی&zwn......

ادامه مطلب
آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز

آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز

آن شاخۀ خشکیدۀ دیروز آن مرگ سیاهِ در خود پیچیده خاموش و سرد افتاده بود کنار جاده‌ای دور اک......

ادامه مطلب
شادی لب پر می‌زد

شادی لب پر می‌زد

شادی لب پر می‌زد در میان صنوبران و خرزهره‌های سرخ و سپید و ما بر گورها جست‌وخیز می&......

ادامه مطلب
امروز

امروز

امروز در آخرین پرتوهای آفتاب حباب‌های بیگاه را دیدم دیدم آن درخشش‌های رازآلود را که......

ادامه مطلب
ببین!

ببین!

ببین! این است آن راهِ شاهی بی‌آغاز راهی ناپیدا که می‌گذرد     &nb......

ادامه مطلب
روحِ بخت من است امروز

روحِ بخت من است امروز

روحِ بخت من است امروز این مرغک دریایی چرخان؟ از پس آن همه روزهای آب و شب‌های آب باور کن! دو......

ادامه مطلب
بر این تپه کوچک سنگ‌آجین

بر این تپه کوچک سنگ‌آجین

بر این تپه کوچک سنگ‌آجین تک درخت هلو هزار فراخوانِ سرخ تپنده برای من رهروی گمراه.......

ادامه مطلب
خورشید را امروز پرتوی دیگرست؟

خورشید را امروز پرتوی دیگرست؟

خورشید را امروز پرتوی دیگرست؟ یا من ندیده بودم ماهِ رُخت را؟ از کجا خریدی این چای را؟ بخ......

ادامه مطلب
سپیدموی و سرخ روی

سپیدموی و سرخ روی

سپیدموی و سرخ روی با اندام‌های استوار، درست به دیدارم آمد امروز مینایی بر دوش راست......

ادامه مطلب
در بویش نفس می‌کشم هنوز

در بویش نفس می‌کشم هنوز

در بویش نفس می‌کشم هنوز و گرماش که جا مانده بر نرمای چرمین این صندلی چه رَنگی می&z......

ادامه مطلب
در روزگاران رازورزی‌ام

در روزگاران رازورزی‌ام

در روزگاران رازورزی‌ام شنیده بودم از کیمیاکاران از غار ناپیدای نافِ زمین نقطۀ گسستِ......

ادامه مطلب
کنار تپه‌ای شنی چادر زده بودم

کنار تپه‌ای شنی چادر زده بودم

کنار تپه‌ای شنی چادر زده بودم رو به ماه بزرگ و سرخ سه لک‌لک گرد ماه می‌چرخیدن......

ادامه مطلب
هیچ دیده‌ای

هیچ دیده‌ای

هیچ دیده‌ای که در راهروهای دادگاه‌ها و اداره‌ها چه فضاهای بکری هست برای......

ادامه مطلب
یکصد و سی و پنجم است امروز

یکصد و سی و پنجم است امروز

یکصد و سی و پنجم است امروز و ما نشسته بر هُرم زمین تا ستاره بدمد      ......

ادامه مطلب
نگو! هنوز درد هست

نگو! هنوز درد هست

 نگو! هنوز درد هست که دیگر به یاد نخواهی آورد آن همه آوارها که پاره، پاره از جان&zw......

ادامه مطلب
صدا زدم امروز

صدا زدم امروز

صدا زدم امروز همه احساس‌هایم را از جایی در دل‌ام که همیشه بی‌چرا روشن ب......

ادامه مطلب
خاک، دادِ خویش بداد

خاک، دادِ خویش بداد

«خاک، دادِ خویش بداد» * تراوید آبِ روانداد و آتش، جان داد هوا را بگو ! امرو......

ادامه مطلب
عشق است این که می نگرد در عشق

عشق است این که می نگرد در عشق

عشق است این که می نگرد در عشق می‌وزد و می‌وزاند  زمان را هرروز را آمده امروز......

ادامه مطلب
سه بار خواند

سه بار خواند

سه بار خواند سهرۀ تنها سه خوانشِ          &......

ادامه مطلب
امروز را که نگاشته‌است بر ایوان؟

امروز را که نگاشته‌است بر ایوان؟

امروز را که نگاشته‌است بر ایوان؟ یک ریسه‌ی بلند، رنگارنگ     &......

ادامه مطلب
راستی در یادِ دریاچه مانده است

راستی در یادِ دریاچه مانده است

راستی در یادِ دریاچه مانده است رنگارنگِ افراها و کاج‌ها پرندگان که رفتند و هنگام&zw......

ادامه مطلب
خورشیدهای آب دمیدند

خورشیدهای آب دمیدند

خورشیدهای آب دمیدند از شبنم‌های دشت‌ها آبشیدهای دگرگونِ امروز تا بر شدنِ آب ا......

ادامه مطلب
مرا به اکنونِ تو راه نیست

مرا به اکنونِ تو راه نیست

مرا به اکنونِ تو راه نیست گذار نیست از این حبابِ نور       ......

ادامه مطلب
می‌نشانم‌ات امروز

می‌نشانم‌ات امروز

می‌نشانم‌ات امروز به تماشای تاریکی تا ببینی چه بسیارند ساحت‌های سیاهی......

ادامه مطلب
چه دیر گفتم که نیازت دارم!

چه دیر گفتم که نیازت دارم!

چه دیر گفتم که نیازت دارم! چه دیر یافتم! این تهی را        &n......

ادامه مطلب
درختان، باد را رقصان‌اند

درختان، باد را رقصان‌اند

درختان، باد را رقصان‌اند باد، گرما را گرما، آن بانگ نخستین را وجانِ سرایندۀ من......

ادامه مطلب
سایه‌هایی با من است،

سایه‌هایی با من است،

سایه‌هایی با من است و ابرهایی که از سرزمین‌هایی دیر می‌آیند می‌گویم چرا......

ادامه مطلب
می‌خواهی‌اش

می‌خواهی‌اش

می‌خواهی‌اش می‌یابی‌اش خشنودی اکنون از بختِ سازگار تمامْ زیستن ا......

ادامه مطلب
گرهی لطیف در تن‌ام افتادست

گرهی لطیف در تن‌ام افتادست

گرهی لطیف در تن‌ام افتادست می‌خورد هر بار چیزی به تارهای نهفتش می‌لرزاند......

ادامه مطلب
هر روز را

هر روز را

هر روز را راه یکی‌ست امروز را بسیار فرزاد گلی - امروز‌نامه -------------------------......

ادامه مطلب
دیدی چگونه ریسه‌ی چراغ‌های انتظاراتم

دیدی چگونه ریسه‌ی چراغ‌های انتظاراتم

  دیدی چگونه ریسه‌ی چراغ‌های انتظاراتم به رویدادی که چشم نداشتم‌اش گسیخت؟ ام......

ادامه مطلب
قل قلِ معنا بود در من

قل قلِ معنا بود در من

قل قلِ معنا بود در من و خود چیزی بی‌معنا بودم       &nbs......

ادامه مطلب
امروز و تنها برای امروز

امروز و تنها برای امروز

 امروز و تنها برای امروز هِی می‌زنم همه خیال‌هام را که بیایند سوی تو......

ادامه مطلب
ای صاحب فال!

ای صاحب فال!

 ای صاحب فال! امروز روز توست خورشیدِ تن در شرف است تا مشتری اکنونی تنت را بیدار......

ادامه مطلب
دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟

دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟

دل پیچۀ مرد را هم نوید زایش هست؟ صدایی زنانه در سرم امروز می‌خواند. فرزاد گلی - امروز&......

ادامه مطلب
از کجا می‌آمد این آواز؟

از کجا می‌آمد این آواز؟

از کجا می‌آمد این آواز؟ چه انحنای غریبی داد         ......

ادامه مطلب
چگونه جانی چنین بزرگ

چگونه جانی چنین بزرگ

چگونه جانی چنین بزرگ جاشده در این اندک‌جای تن؟ مانا مهر همیشه‌ات چگونه درآمده......

ادامه مطلب
ایستاده‌اند این جا

ایستاده‌اند این جا

 ایستاده‌اند این جا امروزهای ممکن امروز لرزش پَر هفت‌رنگِ شاپرکی گاهی آفر......

ادامه مطلب
دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا

دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا

دیشب انگار عنکبوتی با تارهایی از هوا  سرو رویم را به‌هم بافته‌است هر چه بالا می&zwn......

ادامه مطلب
یک واژه بیشتر شاید

یک واژه بیشتر شاید

یک واژه بیشتر شاید بس بود برای آزادی امروز و شاید اگر یک واژه کمتر    &nb......

ادامه مطلب
سوزشِ دم‌ها

سوزشِ دم‌ها

سوزشِ دم‌ها لرزشِ ماهیچه‌ها و کوه‌ها که لایه لایه     ......

ادامه مطلب
چه پنهان کرده‌ای امروز

چه پنهان کرده‌ای امروز

چه پنهان کرده‌ای امروز ای آب چشمسار در پس بیرنگی زلال روشنت؟ هزار ماهیِ آب رنگ می&z......

ادامه مطلب
امروز

امروز

امروز در وادی وای؛ در سرزمین مرزیِ بادهایم نه روشن‌ام، نه سیاه جانِ روان&zw......

ادامه مطلب
امروز بیا!

امروز بیا!

امروز بیا! تا به یاد آوریم            امر......

ادامه مطلب
گوشه‌های لب باز شد

گوشه‌های لب باز شد

گوشه‌های لب باز شد و آمد به جانبی خوشایند جایی زیرِ چین گونه‌ها... ناگاه نرسید......

ادامه مطلب
امروز نشسته‌ایم

امروز نشسته‌ایم

امروز نشسته‌ایم حیران در سوگ نیاکان‌ِ نازاده‌مان چگونه تاب آورده استخوان......

ادامه مطلب
بیا!

بیا!

بیا! تا هنوز امروزست. دالان تاک‌ها چلچراغ انگورهای روزفام و شب‌فام درست در میانه&zwn......

ادامه مطلب
بم است، لرزاننده

بم است، لرزاننده

بم است، لرزاننده              &......

ادامه مطلب
امروز را

امروز را

 امروز را در پیِ پایداریِ شتابان نباش! پریشانی را بردبارانه باش! هماره بادهای روشن......

ادامه مطلب
دوباره موجی نواخت

دوباره موجی نواخت

 دوباره موجی نواخت گره‌های دردناکِ تنم را خطوطِ شکستۀ زمان جا مانده در ماهیچه&......

ادامه مطلب
مِهرم

مِهرم

مِهرم تا از امروز سرزده‌ام. فرزاد گلی - امروز‌نامه ----------------------------......

ادامه مطلب
گویی هر بار

گویی هر بار

گویی هر بار در گاه و جایی دیگر پلک می‌گشود نور چهره‌اش ورق می‌خورد هم......

ادامه مطلب
چه هنگامه شورانگیزی‌ست امروز

چه هنگامه شورانگیزی‌ست امروز

چه هنگامه شورانگیزی‌ست امروز جویبارانی بهاری        ......

ادامه مطلب
در پرسه بودم امروز

در پرسه بودم امروز

در پرسه بودم امروز در رای ـ سپهر از خبری به درگاهی هشیاری‌ام آویخته بود هربار به ت......

ادامه مطلب
پرنده را دانه‌ای نفشاندم

پرنده را دانه‌ای نفشاندم

پرنده را دانه‌ای نفشاندم آبی به آوندهای شمعدانی نریختم دست قندیل بسته‌ای را......

ادامه مطلب
دیرآمدی رفیق !

دیرآمدی رفیق !

دیرآمدی رفیق ! دیر! پوست بر تنم نماند بس که بر غشای زمان ساییده‌ام دیرآمدی، دیر......

ادامه مطلب
حفره‌ای فرو افتاد در همارگی؛

حفره‌ای فرو افتاد در همارگی؛

 حفره‌ای فرو افتاد در همارگی؛ آن هیچِ فراگیر، میلی شد به سویی زایش فزاینده شکل......

ادامه مطلب
بخشوده‌اید امروز

بخشوده‌اید امروز

بخشوده‌اید امروز  اکنون که سر رسیده‌اید و رویارویید با آن‌چه کرده&zw......

ادامه مطلب
هیس!

هیس!

هیس! این جاست امروز. فرزاد گلی - امروز‌نامه ----------------------------------- ---------......

ادامه مطلب
جامی تهی

جامی تهی

جامی تهی شیشه‌ای شکسته چنته‌ای سوراخ کلاهی نخ‌نما و یک پول سیاه دار......

ادامه مطلب
به بوستان رفتن

به بوستان رفتن

 به بوستان رفتن به بوستان شدن است در خانه ماندن، در خانه شدن پیاله‌ای......

ادامه مطلب
در جبهۀ جنوب پیاده شدم

در جبهۀ جنوب پیاده شدم

در جبهۀ جنوب پیاده شدم سایه‌ساری وسیع بود و من پرتاب شدم به حجم عمیقِ بوی کُنار و و......

ادامه مطلب
سه روز رفت

سه روز رفت

سه روز رفت و تو در نیامدی از آن خاکِ سرد و نمور و من تنهاترین بودم در این انتظارِ گ......

ادامه مطلب
آمده‌ام

آمده‌ام

آمده‌ام تنها به امروز. فرزاد گلی – امروز‌نامه ---------------------------......

ادامه مطلب
بگذار! امروز فاش بگویمت

بگذار! امروز فاش بگویمت

بگذار! امروز فاش بگویمت همه چیز واقعی‌ست خیالْ اندیشی‌های سست   &nbs......

ادامه مطلب
امروز هیچ‌کس نیست

امروز هیچ‌کس نیست

امروز هیچ‌کس نیست این‌جا هیچ نیست تنها پچپچه‌ای‌ست فراگیر راز را می......

ادامه مطلب
به امروز آمده‌ام

به امروز آمده‌ام

 به امروز آمده‌ام تا ببازم داشت را به خواست بر صفحه‌ی جیوه‌سانِ اکنو......

ادامه مطلب
چه را می‌جویی در سرت؟

چه را می‌جویی در سرت؟

چه را می‌جویی در سرت؟ نخواهی یافت که حقیقت، نخست نشستی آرام می‌خواهد نشی......

ادامه مطلب
دست‌اش کوتاه شده بود

دست‌اش کوتاه شده بود

دست‌اش کوتاه شده بود جان‌اش درد گرفته بود بس که می‌کشید به شاخه‌های......

ادامه مطلب
نچشیده‌ام هرگز

نچشیده‌ام هرگز

نچشیده‌ام هرگز میوه‌ای لذیذتر          &nbs......

ادامه مطلب
می‌دانی از چه این‌گونه‌اند تن‌ها؟

می‌دانی از چه این‌گونه‌اند تن‌ها؟

می‌دانی از چه این‌گونه‌اند تن‌ها؟ دو نیم تن آمده از دو جهان نیمی هما......

ادامه مطلب
وفوری طبیعی دارند

وفوری طبیعی دارند

وفوری طبیعی دارند احساس‌های من چون آفتاب و دریا و باد تن مرا اما طاقتِ این همه......

ادامه مطلب
دست دراز میکنی

دست دراز میکنی

 دست دراز میکنی به آن سوی پرده‌ی پنهان و نخواهی دانست چه خواهی آورد به امروزت از آی......

ادامه مطلب
بس‌ام نمی‌شود

بس‌ام نمی‌شود

بس‌ام نمی‌شود تماشای واوها رمزینه‌ی عشق بی‌پایان سلسله‌ای که می......

ادامه مطلب
چه نیازی به نه دارم امروز؟

چه نیازی به نه دارم امروز؟

چه نیازی به نه دارم امروز؟ که تنم یکسره آری‌ست به حال‌ها که به رفتار می‌آ......

ادامه مطلب
هیچ سخنی یاد ندارم از استاد

هیچ سخنی یاد ندارم از استاد

هیچ سخنی یاد ندارم از استاد جز لبخندهایی که می گفت: این است و نگاه‌هایی که درنگم می‌دا......

ادامه مطلب
ای آوارگانِ قهر خدایان

ای آوارگانِ قهر خدایان

ای آوارگانِ قهر خدایان امروز هنگام رفتن است به خدایمهر. فرزاد گلی – امروز‌نامه......

ادامه مطلب
اگر این نوشته را می‌خوانی

اگر این نوشته را می‌خوانی

اگر این نوشته را می‌خوانی یعنی امروز است و تو وارث همه روزهای پیشینی و همه روزگارا......

ادامه مطلب
امروز را دو زمان است

امروز را دو زمان است

امروز را دو زمان است زمانِ آن؛ به آن، در سلسله رویدادها نابازگردنده، رو به آینده......

ادامه مطلب
امروز سپهرستانی یافتم

امروز سپهرستانی یافتم

امروز سپهرستانی یافتم در حافظه‌ام هر شادیادش، هر دردیادش و هر شگفت‌یاد......

ادامه مطلب
انسان منهای یک پا

انسان منهای یک پا

انسان منهای یک پا می‌شود انسانی با گام‌هایی دیگر انسان منهای دو چشم انسان سپهری دیگر......

ادامه مطلب
چگونه نور پسین

چگونه نور پسین

چگونه نور پسین این‌سان سخت می‌شود؟ کبود می‌شود و فرومی‌گیرد آفتاب ام......

ادامه مطلب