از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

در بنِ تاریک زهدان زمان

-در بنِ تاریک زهدان زمان-

در بنِ تاریک زهدان زمان
آفتابِ امروز آب شده
فرو رفت به ناکجا
نوای ماهوری عود می‌آید
زمزمۀ آوازی قدیمی
خنده‌های سرخوشانه‌ی کوتاه، لطیف
چنان‌که برهم نمی‌زند
                          بساط سخن را
و تو می‌درخشی
در پرتوی این یاقوت‌های یک‌شبه
تماشایت می‌کنم تا سپیده‌دمان
تا خورشید نو دربگیرد در گردنت
سربزند
از ناردانه‌های یلدایی‌ات.
فرزاد گلی - امروز‌نامه