پزشك و درمانگر روانتنی و رواندرمان
وقتیکه از دانش صحبت میکنیم شما پیش از هر چیز کتابها و رایانهها در نظرتان میآید؛ همینطور واژهها و اعداد یا واقعیتهای سنجشپذیر و نظریههای انسجامبخش. در این میدان قدری با هستیشناسی و روششناسی دانش آشنا میشویم، فقط آنقدر که بهدرد زندگیمان میخورد، نه بیشتر. اما مهمتر از آن میپردازیم به اراده به دانستن، شور و عشق به دانش و نوری که در قلب ما میتواند بتابد و ما را حقیقتجو کند. اگر در حافظه دراز مدت ما دانستههای طبقهبندی شده فراوانی وجود داشته باشد، اما آن شور و آن نور نباشد حافظه کاری ما نمیتواند از آن دانشِ زندگی و آزادی و شادی بسازد. کار ما در این میدان به دانششناسی نیچه نزدیک است، بهویژه در بهداشت اطلاعات و دانشِ شادش، دانشی که در خدمت جان و در کار توسعه پایدار شادی است. مراقبه این دوره و دوره بعد، یعنی میدان عشق، در واقع یک دم و بازدم نور است. میخواهیم نور را به همین شکل ملموساش با تمام تنمان بنوشیم و آن را به درونمان راه دهیم تا حس انسجام ما را گسترش دهد، و سپس، اجازه دهیم تا نور بیقید و شرط از ما به همهچیز بازتابد. اینها که میگویم صنعت ادبی نیست، چراکه واقعاً همه جنگها و آشتیها، دانشها و نادانیها، هراسها و مهربانیها همه شکلهای گوناگون عشقاند. همه قصهها، قصه عشق است. همه هیجانها شکلهای ناتمام یا کژتاب عشق است. در این میدان هم به عشق سودایی و وابستگی وسواسگون میپردازیم که زیستانرژی را به چیزی سخت گره میزند و یک چیز در آن مابهازاء همه چیز میشود؛ مانند همان عشقهایی که موضوع بسیاری از داستانها و فیلمهای عاشقانه است. و مسیری که جان میتواند تا پذیرش مرگ و رهایی، و بالاخره، عاشقانگی برود. و همه به عشق به سرنوشت و به هستی و یگانگی، یا به قول افلاطون «آگاپِی» میپردازیم. عشق مهمترین مفهوم روانشناسی فرهنگی ما، و البته، روانکاوی مدرن است. البته عشق برای حکیمان ما خیلی ژرفتر از شهوندگی فرویدی و روی به سوی زندگی داشتنِ آن، و یا حتی والایش آن به هنر و انساندوستی است. برای حکمت ما عشق، نیروی جنباننده سکونِ عدم است. آنجا که توازن صفر ماده و ضد ماده بر هم میخورد و شوقی برای آشکارگی و آگاهی پدید میآید. به قولی آن گنج مخفی عشق برای شناخته شدن آنچه در آن است پدید میآید. هر شکلی از «بودن» که میبینیم جلوهای از این اشتیاق است. این به نظر شما زیبا نیست؟ شور و معنایی به همه چیز نمیدهد؟ دیگر معنا دارد دنبال عشق گشتن، وقتیکه همه جوشش آفریننده و پیش برنده زندگی خودِ عشق است؟ به قول محمد شیرین مغربی: بلک از عشق شد جهان زاده بلک عشق است سر به سر عالم کار ما در این میدانِ شناختی ژرفتر از پرداختن به نمودهای عشق، درنگ کردن بر روانکاوی عشق و پرداختن به مراقبه عشق است. آنهنگام کار دانش کامل میشود که آن را با همه تن بفهمیم، و نه اینکه فقط آن را بدانیم، چراکه همه چیز نمودی از عشق است. معلوم است که این عشق بسیار پیچیدهتر از نازپروری عشق مادریست، چراکه دربرگیرنده همه آسانیها و سختیها، همه دردها و لذتها، و همه فقدانها و امکانهاست. مدت دوره : ۲۴ ساعت (برای کارگاههای میدان عشق و میدان دانش ) به مدت ۴ ماه هرکارگاه شامل: -۴ وبینار ۳ ساعته (۱۲ ساعت) به مدت ۸ هفته - تمرینات خویشکاری و جلسات خویشیار هفتگی - روزنگاری و ارائه بازخورد هفتگی --------------------------- تاریخ وبینارها: وبینار اول: ۱۴۰2/03/06 وبینار دوم: ۱۴۰2/03/20 وبینار سوم: ۱۴02/۰4/03وبینار چهارم: 1402/۰4/17 وبینار پنجم: ۱۴۰2/05/28 وبینار ششم: ۱۴۰2/06/11 وبینار هفتم: 1402/۰6/25 وبینار هشتم: 1402/۰7/08 زمان: شنبهها از ساعت ۶ تا ۹ بعد از ظهر--------------- پیش نیازها: دوره آنلاین بودآهنگ و سرورآهنگ یا دورههای حضوری اقتصادزیستانرژی و رای-این
برای ثبت نام در دوره باید ابتدا در سامانه بهی ثبت نام نمایید( ورود/ثبت نام)
در حال حاضر ثبت نام دوره امکان پذیر نمی باشد.