امروز نشستهایم
حیران
در سوگ نیاکانِ نازادهمان
چگونه تاب آورده استخوانهامان
این همه سال
سنگینی نگاههای نابودهشان را؟
مغ گفت:
بزاییدشان!
مهربانانه بپرورانیدشان!
میرهانندتان.
فرزاد گلی – امروزنامه
-----------------------------------
-----------------------------------
درنگ امروز
علم نشان داده است که مغز، حتی در نوزادان، توانایی تعمیم دادن یا خلق مدلهای ذهنی، از تجربههای تکرار شده را دارد. این مدلهای ذهنی بخشی از حافظه ناآشکار هستند که تصور میشود در الگوهای فعالیتهای نورونی از ابعاد ادراکی دیداری، شنیداری، چشایی، لامسه و بویایی به وجود میآیند و در تعاملهای تکراری انباشته میشوند. مدلی که در مغز ساخته میشود، به صورت نوعی از دید، چشمانداز و یا حالتی از ذهن که مستقیماً بر نحوه برداشت ما و واکنش ما در آینده تاثیرگذار است، عمل میکند. حافظههای ناآشکار و بخصوص مدلهای ذهنی از شکلهای گوناگون تجربیات متعدد زندگیمان، موضوعهای داستانهایی را که ما بازگو میکنیم و طریقی که تصمیمات زندگی را میگیریم، میآفرینند.
مدلهای ذهنی و حالاتی را که به جریان میاندازند، پایههای حافظه ناآشکار هستند. به این ترتیب، ما هیچ حس هوشیارانهای از منشآ آنها نداریم، اگر چه ممکن است از تاثیراتشان آگاه باشیم. اتفاقاتی در گذشته میتواند زمان حال ما را تحت تاثیر قرار دهد و رفتار آینده ما را، با تاثیرگذاری مستقیم بر برداشت ما از آنچه که در اطراف و در درون ما میگذرد، تغییر دهد.
سایههایی که مدلهای ذهنی ناآشکار بر تصمیمگیری ما میافکنند و داستانهایی که ما درباره زندگیمان میگوییم، میتوانند از طریق تمرکز بر خودتآملی آشکار شوند. چنین فرایند هوشیارانهای میتواند درک از خود را عمیق کند و راهی باشد که مدلهای ذهنی را تغییر دهیم. درک از خود، که میتواند ما را از زندان این سایههای باقیمانده از گذشته رها کند، لازمهاش این است که ما بیندیشیم که چگونه این الگوهای سوگیری یا پیشداوری ادراکی و رفتارهای تکانشی میتوانند اساس مدلهای ذهنی نهادینه شده و حالتهای انعطافناپذیر ذهنی باشند.
اختصاص زمانی برای اندیشیدن، درها را به آگاهی هشیارانه، که با خود امکان تغییر را میآورد باز میکند.
رویکردی نوین در فرزندپروری، از درون به برون - دکتر دانیل جی سیگل