امروز ابری
پاورچین،
از همین درِ چوبی ایوان
از راهی دور آمده بود،
بههنگامِ درهمآمیختن اذانهای منارهها،
بیهیچ هایی و هویی.
مجالی بود شاید
تا قراری یابد
بر این صندلی راحتی
از بادهای بیامانِ زمان.
فرزاد گلی-امروزنامه
فرزاد گلی امروزنامه