از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

رهروان دروغینِ راه‌‏های نابوده

-رهروان دروغینِ راه‌‏های نابوده-

رهروان دروغینِ راه‌‏های نابوده

حقارت‏‌های خیال‌‏زی

این بسیاران

که منانِ بی‏‌مکان من‌‏اند

اشباحی سرگردان

که نابودگی‏‌شان را می‌‏زیند

با یاری که رهایم کرد

در خانه‌‏ای که نداشتم

به راهی که نرفتم

آن کسی که هرگز نشدم

و نیز جاها و گاه‌‏ها که در آنها زاده نشدم

روانم چون کتابِ جن‌‏زده‌‏ای‏ست

هربار می‏‌گشایمش

خود را در میانۀ ماجرایی دیگر می‌‏یابم...

 

 

جانم خداوندگار هرجایی نارخداده‏‌ها شدست.

این نفرینی دیرین است

بر آن که رنج گزینش را به جان نمی‌‏خرد

و ناگزیده‏‌ها را نمی‌‏سپارد

                                    به خاک عدم

و آن که رفته‏‌ها را

در برزخ نه ـ چرا به زنجیر می‏‌کند.

 

بگذار! رها کنم امروز

نامدگان و رفتگان را

و همه هرزشهرهای نارخداد را

بدهم به باد صبا

تا آنی بیابند نازیسته‌‏ها

تا جانی دیگر بگیرند زیسته‌‏ها.

فرزاد گلی-امروزنامه