از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

از بی‌زمان آمده است به امروز

-از بی‌زمان آمده است به امروز-

از بی‌زمان آمده است به امروز
افتاده در آغوش آگاهی‌ات
تا بیاموزی‌اش؛
تا بیاموزانی‌‌اش.
آه! کودک شیرین دردناک من!
بگو! چگونه بیارامم
طوفان‌‌های شکل‌زایی‌ات را؟
بگو! چگونه بگریزم
از سحر اطوارِ لطیفت؟
آمده‌ا‌ی تا تماشا کنیم
منزل‌های هزاران ساله‌ی حیات را
در این عمر کوتاه
آمده‌ای که باز برآید
آگاهی از خاک
تا نو بجوشد عشق از آگاهی.
فرزاد گلی - امروز‌نامه