چه بود این همه چینِ تلخ
بررُخ او؟
انباشت شیرینی آن همه میوهها
که به دندان گزیده بود.
وسواسِ کامجویی
فرسوده بودش
موج میزد بر او
سایه روشن مستی و افسوس.
امروز در میان دو نسیم
تناش آهنگی دیگر یافت
رها شد از بندِ خوش بودن
چنانکه پیشتر رها شده بود
از ترسِ شادمانی.
فرزاد گلی - امروزنامه