گاه موجهای زمان سخت بلندست
و تن میافتد به آشوبِ ناکجا
حشر ارواح سرگردانِ هر زمان
میگویی: «این بار دیگر آخرالزمان است این»
فرومیروی در خلسهای آشفته، پیشگویانه
میاندیشی: «چه میخواهد که بگوید دهر؟»
نه جانِ برادر، هیچ رمزی نیست
و نه هیچ سخنی با تو
حبابی ترکیده در زمانِ ذهن
جان، گم کرده آناش را
تن، لنگرش را کشیده از اکنون
تنها به امروز بیا!
به این هنگام!
فرزاد گلی - امروزنامه