از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

چه نیازی به نه دارم امروز؟

-چه نیازی به نه دارم امروز؟-

چه نیازی به نه دارم امروز؟
که تنم یکسره آری‌ست
به حال‌ها
که به رفتار می‌آیند
به کارها
که به دیدار...
چه نیازی‌ست به آری؟
اکنون که نه‌های به هنگام
بازداشته‌اند بازدارنده‌ها را
و نه ـ خودها را رانده‌اند.
 
این جا میدانی‌ست
                   گسترنده
                                 به دل‌ها
                                           تا
                                           نامکان.
فرزاد گلی – امروز‌نامه
----------------------------------
----------------------------------
درنگ امروز
"دروازه اقتدار"
در مورد مبحث تسلیم قبلا صحبت شده که تسلیم، هم دروازۀ اقتدار و هم خودش واقعا اقتدار است. چون وقتی که صحبت از تسلیم می‌کنیم، برای ما عینِ انفعال یا انتهای طیف انفعال و احاطه و فتح شده است. در صورتی که یک شخص می‌تواند در نهایت انفعال باشد وهیچ کاری نکند و در درونش هم پر از خشم، طغیان، ستیز و غیره باشد از طرفی شخصی دیگر می‌تواند درتسلیم ولی درونش بدون خشم و غوغا و ستیز باشد.
سویچ کردن به تسلیم، یعنی صرفنظر از توانایی‌های موهوممان؛ چون وقتی فکر می‌کنیم کنترلی روی گذشته، اوضاع جامعه و جهان داریم یعنی در آن جهات نیرو گذاری می‌کنیم اما این کنترل موهوم است و درواقع آن را هم نداریم. وقتی که ما از آن چیزی که نداریم صرفنظر می‌کنیم، طبیعی است، شانس اینکه از چیزهایی که داریم واقعا بتوانیم استفاده یا چیزهای جدیدی پیدا کنیم، بیشتر می‌شود. به همین دلیل است که تسلیم عین اقتدار است و نه فقط دروازۀ اقتدار!
یعنی نیرویمان را از جایی که کاری انجام نمی‌دهد و بعضا هرگز نمی‌تواند کاری انجام بدهد برداشته‌ایم و امید است که این نیروها به جایی که بتوانند کاری انجام بدهند راه پیدا کنند.
تسلیم به ناامیدی هم نیاز دارد که بسیار پر برکت است چون امید به چیزی که کاری انجام نمی‌دهد، انرژی‌گذاری بیهوده دارد و تا نیروبرداری نکنیم، کار درستی صورت نمی‌گیرد. «در کف شیر نر خونخواره‌ای، غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای!؟»
یک حرکت اصیل در ابتدا از باختن شروع می‌شود. یعنی باید ببینی که چه چیزهایی را باید ببازی و حرکت از همین‌جا واقعا شروع می‌شود. خیلی وقتها باختن در مورد چیزهایی است که قبلا آن‌ها را باخته‌ایم و خرجی است که‌ تمام شده اما هنوز فکر می‌کنیم که یک چیزی را نگه داشته‌ایم، در صورتیکه خیلی وقت است باخته‌ایم!
باختن را اگر درست انجام دهیم، راه برای باقی موارد باز می‌شود. اما اگر باخت را نصفه نیمه انجام دهیم، آن وقت نه خواستنمان، خواستن است نه ساختنمان ساختن و تازه نمی‌توانیم از آن لذت ببریم.
 
از مبحث آموزشگری اقتصادزیست‌انرژی دکتر فرزاد گلی - عاطفه برزین