امروز آرزویت را
در این کوزۀ سبز انداز!
و تیر جانت را پرتاب کن!
با همه مهر
تا برود آن سوی مرزها؛
«من» سازد دشمن را.
تنهای تفتیده از خیزش تیرگانی را
به آب اندازید
دست افشان،
آب پاشان
تا مهرا شوند،
روانه شوند
به نونها و قلمها
بزایند و بزایانند
فراوانی، فروتنی؛
فراروی، فرهنگ.
فرزاد گلی-امروزنامه