از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛

-حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛-

حفره‌‏ای فروافتاد در همارگی؛

آن هیچِ فراگیر،

میلی شد به سویی

زایش فزایندۀ شکل‌‏ها

برگشایشِ سپهر قدرت؛

قدر و قضای شکل‌‏ها

از درون و بیرون ...

و اکنون بر این زمین روشنِ نرینه‌‏ام

تو می‏‌گویی قدرت را فراخوانم

برای آفرینش امروزم؟

نه،

من حیات را

از آن چشمۀ تاریک می‌‏نوشم

تهی‏‌ای نگاه داشته‏‌ام در خود

برای خلقِ جدید ...

فرزاد گلی-امروزنامه