گاه موجهای زمان سخت بلندست
و تن میافتد به آشوبِ ناکجا؛
حشرِ ارواح سرگردانِ هر زمان.
میگویی:
«دیگر آخرالزمان است این»
فرومیروی در خلسهای آشفته، پیشگویانه
میاندیشی:
«چه میخواهد بگوید دهر؟»
نه جانِ برادر، هیچ رمزی نیست
و نه هیچ سخنی با تو
حبابی ترکیده در زمانِ ذهن
جان، گم کرده آنش را
تن، لنگرش را کشیده از اکنون ...
تنها به امروز بیا!
به این هنگام!
فرزاد گلی-امروزنامه