نشستن در این گذر بازار
و قهوه نوشیدن
در هیاهوی عبورها
همهمۀ سایشِ نگاهها بر چیزها
نگاهها به تنها
نگاهها و نگاهها
خشخش گامهای لخت
رَپ رَپ گامهای شتابان ...
برنشستن در این گذر بازار
و قهوه نوشیدن
در گرمای جریان میل؛
شوری که میچرخاند
چرخ هشیار را
خیزشهای موجهای رنگارنگِ
یک بسیارْ جان.
فرزاد گلی-امروزنامه