امروز، آرایهایست از انتظارها
رقصی که با آن میروی
به آینده ...
اگر لَختی زمان را بازداری
لایه، لایه آهنگهای تنت را
خواهی دید
در آن هنگام
که میسرایند سرنوشتت را،
از آن بانگ آغازین
تا جنگِ دیروز.
در این درنگِ آهنگبین
تو سکوت باش!
در پس این نواهای ساز و ناساز
تهیاییست بزرگ
انتظارِ هیچ؟!
نه، هیچِ انتظار
تهی به دیدار فردا رفتن
آفرینش خود از هیچ.
فرزاد گلی-امروزنامه