به بوستان رفتن
به بوستان شدن است
در خانه ماندن،
در خانه شدن
پیالهای نوش کردن، بیگاهان
به بیگاه به پیالهای نوش شدن
و در خیالِ هستهای شادمانا
در باغهای هست،
به خیال هستهای شادمانا شدن...
امروز ناگزیر و بیگریز
تن میدهم
به این رنگین کمانِ شدنها.
فرزاد گلی – امروزنامه
-----------------------------
-----------------------------
درنگ امروز
سطوح لذت - قسمت اول
سطح اول؛ سطح تکانشی:
در سطح اول، لذت یعنی رهایش بدون ملاحظۀ تنشِ نیازها (مشابه اصل لذت از فروید). یعنی به خاطر نیازی که داریم، یک تنش در ما هست. این تنش تمایل دارد از کوتاهترین راه آزاد شود. پایگان اول، «لذتِ زودتر» است. این سطحِ «تکانشی» است.
هر چه ما در وضعیت بحرانیتری قرار بگیریم، طبیعی است که واپسروی میکنیم به سطوح پایینتر، به پایگانِ پایینتر و لذت را در این سطح، میخواهیم محقق کنیم. و چون رانهها مربوط به بخشهایِ پیمانهایِ (یا پودمانیِ) مغز هستند[1]، پس انتظار نداشته باشیم پاسخ به این رانهها، تمامِ ما را راضی کند. رضایتی که میدهد کوتاه مدت است و رنجی که تولید میکند، میتواند خیلی گستردهتر باشد.
این لذت، زبان هیجانی دارد.
سطح دوم؛ سطح واکنشی:
پایگان دوم، مشابه آن چیزی است که فروید به آن اصل واقعیت میگوید. یعنی فرد میخواهد لذت بیشتر ببرد و لذت زودتر برایش مهم نیست. بر اساس آموختگیهایش، نیاز دارد که تکانهها را بازداری کند. به درکی از زمان رسیده که میتواند لذتِ بیشتر را بفهمد.
هر چه قدر که ادراک ما از زمان بیشتر میشود، عاقبت اندیشتر میشویم و طبیعی است که ملاحظاتمان بیشتر میشود. «اگر ...، آنگاه ... »ها بیشتر میشود. یعنی آموختگیهای بیشتری پیدا میکنیم. به تدریج میفهمیم برای اینکه تنشِ میل را آزاد کنیم، به نحوی که کمترین آسیب را ببینیم و بتوانیم بیشترین لذت را ببینیم؛ باید ملاحظات بیشتری را درنظر بگیریم. ملاحظات بیشتر کردن، یعنی سرکوب کردن، واپس راندن رانهها و ... . به خاطر این ملاحظات، یک فضایی درون ذهن ایجاد میشود و بزرگتر میشود.
این لذت، زبان شناختی دارد...
از درسگفتارهای دوره آموزشگری اقتصادزیستانرژی - دکتر فرزاد گلی
[1] یعنی، بخشهایی که به شکل ژنتیکی برنامهریزی شدهاند. یعنی، قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم، تربیت شویم و ....، اینها، شکل گرفتهاند.