در این آینۀ کهنۀ سنگی
هنوز قدری بخت ماندهاست
نوری مسین در چشمهایم میبینم
رنگ غروبیست که ندیدهامش هنوز
پنجرۀ چوبی ایوان
و نیز سروِ بلندی که خود کاشتمش
وقتی که نهالکی بود
چون پَرِ سبزی.
امروز بر موجهای این آبگینه
همه زمانها به دیدارم آمدهاند.
فرزادگلی-امروزنامه