از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

تن پیچه‌ای درگرفته‌است

-تن پیچه‌ای درگرفته‌است-

تن پیچه‌ای درگرفته‌است
واژه‌ای می‌خواهم تا بگشایمش،
                           معنایش کنم
تا تن آرام گیرد و
                     بکار شود.
کسی چه می‌داند
شاید از وسوسه‌ی واژه‌ها بگریزم
و تنها برقصم‌اش
تا بگشایم امروز را در تنم
بگشایم تن را به فضا.
فرزاد گلی - امروز‌نامه