چه میدانستم که سوگها گاهی
عمری درازتر از آدمها دارند!
من تنها نمیدانستم
چگونه غمگین باشم
تا کجا؟
تا کی؟
نمیدانستم که اندوهم
دِینام به رفتگانم نیست
و نه لطفی به بازماندگان.
چه میدانستم که آن شادیها،
که سخت نابهنگام و گناهآلود مینمود؛
آن شادیِ یلۀ هنگامههای نیستی
براستی راست بود!
و نیز آن شهودهای ناگاه.
اندوه، پیوسته آبستن است
بگذار! بزایاندش زمان
بندش را بگشاید آگاهی.
امروز میخواهم جشن بگیرم
اندوهِ اینهمه نمیدانستم را.
فرزاد گلی-امروزنامه