بیا رفیق!
بیا! که امروز از دهن افتاد
بس که نبودیمش
و غیبت نابودهها را
با جرعه، جرعه جانمان
بوده کردیم،
بیهوده
سوگند به این هنگام
و طعم شگرف بیبازگشتش
که چشمۀ جان است.
فرزادگلی-امروزنامه
بیا رفیق!
بیا! که امروز از دهن افتاد
بس که نبودیمش
و غیبت نابودهها را
با جرعه، جرعه جانمان
بوده کردیم،
بیهوده
سوگند به این هنگام
و طعم شگرف بیبازگشتش
که چشمۀ جان است.
فرزادگلی-امروزنامه