امروز را دو زمان است
زمانِ آن؛
آنی در انتهای خیالین رویدادها،
نابازگردنده، رو به آینده
و زمانِ جان
که در آن هر روز
آتشِ سبز درخت طور
سخن می گویدت
در خویش می نگری
در تاریکی ماهی ات
تا درمی آیی از چاهِ دیگری
باز کلمه بدنمند میشود
و جان می رود به معراج
آسمان به آسمان ...
زنهار! که بیامیزی "آن" را به جان
که مرگ می زاید
از آن تاریخِ روان پریشان.
فرزاد گلی-امروزنامه