از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

از کجا می‌آمد این آواز؟

-از کجا می‌آمد این آواز؟-

از کجا می‌آمد این آواز؟
چه انحنای غریبی داد
                      به تنم
هنوز همه گام‌هام
و فام‌های امروز
در همان گام می‌خوانند.
فرزاد گلی – امروز‌نامه
------------------------------------------
------------------------------------------
حکایت و درنگ امروز
در راه - قسمت هفدهم؛ قسمت پایانی
دوره اقامتی؛ روزششم، قسمت دوم (ادامه از تاریخ ۱۴۰۰/۳/۲۹) 
 
امروز روز موسیقی بود، روزه مراقبه و کشف و شهود. نه روز وداع، که روز سلامی دوباره به لحظه!
ما باید به لحظه پاسخ دهیم و بهترین پاسخ هشیاری و آگاهی است. «بیرون از حق کسی و چیزی را، ندیدن است».
امروز آخرین روز از اردوی آموزشی بود. وداع با دامن طبیعت، با بید عاشق، با جریان زنده آب در امتداد بستر شالی، با آن درخت دور، تنها، با سه بال کوچک در جهان همراه با عطر میثاقها و پیمانهای ناگفته و ناشنوده.
استاد از شراب موسیقی ذره‌ای چشاندند؛ گفتند: موسیقی یاد می‌دهد تا قرار بگیریم در عین تلاطم، آموزش می‌دهد که با همه چیز همراه شویم در عین اینکه نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم چیزی را. سپس چندین مراقبه تصویرسازی ذهنی با موسیقی انجام دادیم.
کلاس با مراقبه شروع شد و با مراقبه پایان یافت. مراقبه کننده باید این ویژگی‌ها را در خود فراهم آورده باشد: تعلیق، تهی، اینی، ابهام، استعلا؛ تا راه، او را تا فرا برکشاند.
«یارب چه خوش است بی‌دهن خندیدن     بی منت دیده خلق عالم دیدن
بنشین و سفر کن که به غایت نیکوست     بی منت پاگرد جهان گردیدن»
به راستی در فضای تهی ذهن، هر آنچه تو بخواهی دست یافتنی است. می‌توانی به معراج روی، می‌توانی با صوت قرآن در کارناوالی شادمانی کنی، می‌توانی به قلب زندگی زنی و از مکنونات دلت با آب روان جویبارها سخن بگویی، یا با نوشیدن یک فنجان چای رو به روی دوست « بی‌حرف و گفت و صوت با او دم زنی» و نیز می‌توانی در وجود خویش روشن شوی و عظمت خود را در نظر آوری.
شهلا صفوی‌فرد- اردوی آموزشی دوره‌ی روان‌شناسی سلامت