ای صاحب فال!
امروز روز توست
خورشیدِ تن در شرف است
تا مشتری اکنونی
تنت را بیدار دار!
تا خطوط مکان را بخواند
بیهوده چینهای فضا را نفشار!
تا برهم نزند
هنگامهای درست رویدادها را.
فرزاد گلی - امروزنامه
----------------------------------
----------------------------------
درنگ امروز
تن خانه همیشگیمان است. چرا که تن همیشه ساکن «اکنون» است و ما هر چه را که در «گذشته» به یاد میآوریم یا در «آینده» خیال میکنیم، یا در «حال» ادراک میکنیم، همه اینها در بدن ما احساس میشود و تجربه میشود. فکرها و دریافتها میتوانند تنمان را گرم یا سرد، سنگین یا سبک، منقبض یا رها کنند. تنِمان به ما میگوید که جهان چطور جایی است، جای راحتی است یا جاییست ناراحت برای ما.
متاسفانه تن هم مثل هوا معمولاً دیده نمیشود و بهراحتی فراموش میشود. فراموش میکنیم که اگر تنِ ما جای بهتری شود، دنیا راحتتر و درکِ ما نیز از از دنیا واقعیتر میشود. وقتی که درباره «تن» و «بهبودی و حالِ خوش تن» می گویم، منظورم این نیست که برای داشتنِ این حالتِ یکپارچه و هماهنگ، باید هیچ بیماری و معلولیتی نداشته باشیم. یا این که کاملاً از شکل بدنمان راضی باشیم. این کیفیت، کیفیتی است که بر اثر پذیرش و هماهنگی با کل ِ تنمان پدید میآید. پس یک فرد میتواند بیمار باشد یا خیلی زیبا نباشد، یا تن او معلولیتی داشته باشد، ولی این هماهنگی و پذیرش و یکپارچگی را داشته باشد. یا برعکس، کاملاً تندرست و زیبا باشد، ولی ناهماهنگ باشد و تنِ او جای راحتی برای زیستش و حضورش نباشد.
پس بیایید قدری همه موضوعاتِ جهان را رها کنیم و بیاییم جایی که همهی جهان در آن، به شادی و اندوه، و به آرامش یا اضطراب تبدیل میشود. قدری جهان را رها کنیم و به تنمان بپردازیم.
از دوره سفر در وطن - دکتر فرزاد گلی