گلهای کاغذی،
سایههایی فضاگیر
و این مهتابی
- که امشب
تنها از نامش روشن است -
گشایشیست رو به آن سرو بزرگ.
دراز میکشم بر زمین
پشتم به نرمی گرم میشود
از آفتابِ امروز
مانده در یادِ سنگ
و نور خنک ستارگان
در تنم میریزد.
فرزاد گلی-امروزنامه