از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

مسیحِ هر انسان

-مسیحِ هر انسان-

درنگ ناسوتی مسیح، ۳۳ سال بود و بنا به قولی؛ سی و سه پل پیشکش شاه عباس به مسیحیانی بوده که در جلفای نو در کرانه جنوبی زنده‌رود اسکان یافته بودند. اگر چنین مناسبتی و چنان رمزی در کار بوده باشد- که عیسوی زاده بودن بانی آن، الله وردیخان نیز شاهد دیگری بر این امر است- باید اقرار کرد که پل هوشمندانه ترین نماد برای مسیح می‌توانست باشد، چرا که مسیح در الهیات و عرفان مسیحی پل است؛ پل رستگاری و پل میان آسمان و زمین؛ میان حق و خلق.
او کلمه بود، پس پل میان امر و خلق نیز بود. آن ارتعاش آغازین که طرح کل عالم در آن مکنون بود. او خلق جدید بود و آفرینشی نو  در دل آفرینشی کهن؛ بازآفرینی آفرینش بود که در تُهیای زهدان مریم نقش بست؛ چنان که نخست بار در تُهیای زهدان عدم به ارتعاش در آمده بود؛ نفَسِ رحمان بر آبهای بکر آغازین دمیده شد و این چنین جهانی مرتعش پدیدار شد.
آنچه مسیح را مسیح هر انسانی می کند، نه رنج‌ها و زخم‌های او، نه زادروزش به عنوان نقطه‌ای تنجیمی و مبدایی برای تاریخ و نه خویشکاری خدای کم‌حوصله‌ای است که دیگر تا ب گناه نخستین را ندارد و آمده است تا خود کفاره گناهان شود؛ مسیح، صورت الستی هر انسانی است. جلوه انسان در جهان یگانگی است و از همین روست که روح‌ الله خوانده می‌شود، هستی محض است  بی شائبه شدن؛ هیئت هرکس است در حال ابدی. پس مسیح پل است، پلی میان زمان نسبی و زمان مطلق. و جوشش حیات و شفا از آن، به واسطه پیوند دایمش با لامکان است.

از کتاب یک پل، سی و سه درنگ - دکتر فرزاد گلی