از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

چه دیر فهمیدم که دیروز نیست

-چه دیر فهمیدم که دیروز نیست-

چه دیر فهمیدم که دیروز نیست
و همیشه
جز روایت امروز نیست
و چه دیرتر دریافتم
که امروزی نیست
برای راوی‌ای
که هنوز زاده نشد ست.
فرزاد گلی – امروز‌نامه
---------------------------------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------------------------------

حکایت امروز

باش ‌گاه‌های من؛ باغ

کرتها منظم؛ در ردیفهای موازی، و نهال‌هایی که تازه کاشته شده بودند... .

دستگیره‌های شیرآب دوتا کرت اول را باز کردم و آب حبس شده، با فشار و شادی‌کنان، غلغل ‌کرد و جاری شد.

و من مست صدای پای آب و بوی نم خاک... !

باید صبر می‌کردم تا آب به محل تعیین‌شده انتهایی برسد و بعد نوبت دوتا کرت بعدی می‌شد. جوی‌ها دوتا دوتا پرآب می‌شدند و نهال‌های سیراب، با وزش باد شادمانه تکان می‌خوردند.

دو تا شیر بعدی را باز کردم و کمی گشت زدم؛ وقتی برگشتم آب هنوز در اوایل کرت بود، به سختی و به کندی جلو رفته بود و در جاهایی، از مسیرِ اصلی خودش بیرون زده بود؛ بستر مناسبی برای رشد علفهای هرز... !

آب کم بود و باید مواظب مصرف صحیح آن بودم. خاشاک، برگهای خشک و سوزنی کاج و چند تایی سنگریزه جلوی جریان آب را گرفته بودند، آن را کُند و در قسمتهایی مسیرش را منحرف کرده بودند.

با چنگک، تمام برگها و سنگریزه های مسیر را بیرون ریختم و آنرا پاک کردم. دوباره آب شادی‌کنان غلغله زد و برگ‌های سبز نهال‌های جوان، شادمانه در وزش باد به رقص در آمدند.

درنگ امروز

انرژی در بدن انسان، به طور معمول جریانی سیال و روان دارد؛ اما به مرور زمان و به دلیل وجود آسیبها، رویدادهای ناخوشایند، تروماها و هیجانهای مختلف، تنشها و انقباضاتی در عضلات بدن بوجود آمده و موجب انسداد این جریان می‌شود. این انقباضها، حتی از ابتدای نوزادی و قبل از ایجاد حافظه ذهنی، دربدن ذخیره می‌شوند.

این گرفتگیها مانع جریان آزاد انرژی در بدن شده و موجب هدر رفتن انرژی حیاتی و نیز ایجاد بیماری می‌شوند. با انجام تمرینات جسمی و انرژیایی و راهکارهای شناختی مناسب، می توان این بلوکها را پالایش و رفع کرد. در نتیجه؛ انرژی حیاتی، جریان روان طبیعی خود را در بدن باز یافته و در جای درست و به طور بهینه مصرف می‌شود.

فخری بحرینی