از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

کیفیت اطلاعات

-کیفیت اطلاعات-

کیفیت اطلاعات
 
۱-یک «کیفیت اطلاعات» داریم که در علم «اطلاعات»، راجع به آن حرف میزنند. که برمیگردد به اینکه «اطلاعات» چه‌قدر مبتنی بر شواهد است (یعنی، چه‌قدر اطلاعات، عینی و علمی و دقیق است) و چه‌قدر به لحاظ منطقی، سامانیافته است. به‌نوعی، «محتوی اطلاعات» است. برایش مهم است که این اطلاعات، از کجا آمده. همه اطلاعات، یک اندازه ارزش ندارند. آن کسی که همین‌طوری یک چیزی در هوا میگوید، راجع به یک موضوعی اظهارنظر میکند با آن کسی که رفته و یک مطالعه کرده. چندین میلیون دلار هزینه کرده تا یک جمله، اندازه همان جملهای که کسی که دستش را به شکمش گرفته و گفته، بگوید، خوب! کیفیت اطلاعاتشان با هم فرق میکند و طبیعی است وقتی که آدم، یک مقدار در اطلاعات، ظریفتر شود، به‌تدریج، فرق دوغ‌ودوشاب را بیشتر میفهمد. تا به «کیفیت اطلاعات»، توجه نکنیم، متوجه این بخش نمیشویم.
عمده اطلاعاتی که در طول روز میگیریم، معمولاً، در حد مأمور بازیافت داریم عمل میکنیم. یعنی، در آشغالها داریم دنبال یک چیزی میگردیم. بالاخره، لابه‌لای آنها، چیزهای ارزشمند هم، هست. چرا میگوییم «در آشغالها می‌گردیم»؟ برای اینکه، عمدتاً، منابعی اینها را در اختیار ما میگذارند که، یا قوه تشخیص سره و ناسره را ندارند، یا، مثل خیلی از رسانهها، روایی اطلاعات، پایایی اطلاعات، اینکه این اطلاعات چه‌قدر کیفیت دارد، خیلی برایشان مهم نیست. دنبال اطلاعاتی میگردند که توجهات را به خودش، جلب کند. به‌هرحال، در جامعه امروز، بخش عمدهای از مصرف اطلاعات، همان حکایت گشتن در زبالههاست.
دو هزار و پانصد سال پیش، سقراط میگوید: "خیلی نگران این نباشد که سکه تقلبی به شما بدهند. نگران این باشید معرفت تقلبی به شما بدهند" و در این دنیایِ واقعیت حادِ امروز که دیگر غوغاست! رگههای دانش و دانایی، زیر انبوه اطلاعاتِ یا، بی‌کیفیت، یا، هیجانزده یا، غرض من دانه است. یا، باید از زیر اینها، بیرون بکشیمشان یا، باید برویم سراغ منابعِ کم های و هویتری و خلاصه وقت صرف کنیم تا اطلاعاتِ باکیفیت‌تری به دست بیاوریم.
۲-یک معنی دیگری هم از «کیفیت اطلاعات» در نظر داریم که این معنی، معمولاً معنیای نیست که در علم «اطلاعات» در نظر دارند و آن این است که «کیفیت» یعنی «کیفیت». یعنی اطلاعات چه‌قدر میتواند منجر به کِیف شود. همان اصطلاحی که از قول نیچه گفتیم یعنی «دانشِ شاد». یعنی دانش، چه‌قدر میتواند باعث بسط روح آن آدم شود، باعث رشد او شود، باعث حال خوش او شود. این، به معنی «دلخوشی» نیست. راجع به دانشِ دل‌خوشکُنَک، صحبت نمیکنیم. راجع به دانشی صحبت میکنیم که واقعاً بتواند غِنای روح را، بسطش را، سُرورش را، شادیِ نامشروطش را بیشتر کند.

دکتر فرزاد گلی