از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

سخنش سخت لطیف بود

-سخنش سخت لطیف بود-

سخنش سخت لطیف بود
آب بود
        عبور کرد از من
تورِ یاد امروزم
خالی است
ازجست و خیزِ واژه‌های رنگینش
خیس‌ام اما هنوز،
و رقصان‌ام
بر آن خطوطِ  فضا
که دستانِ لغزان استوارش رسم کرد.
فرزاد گلی - امروز نامه
---------------------------------
---------------------------------
درنگ امروز
ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی
تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی/
ملک صمدیت را، چه سود و زیان دارد
گر حافظ قرآنی، یا عابد اصنامی/
زهدت به چه کار آید، گر راندهٔ درگاهی؟
کفرت چه زیان دارد، گر نیک سرانجامی/
بیچارهٔ توفیقند، هم صالح و هم طالح
درماندهٔ تقدیرند، هم عارف و هم عامی/
جهدت نکند آزاد، ای صید که در بندی
سودت نکند پرواز، ای مرغ که در دامی/
جامی چه بقا دارد، در رهگذر سنگی؟
دور فلک آن سنگست، ای خواجه تو آن جامی/
این ملک خلل گیرد، گر خود ملک رومی
وین روز به شام آید، گر پادشه شامی/
کام همه دنیا را، بر هیچ منه سعدی
چون با دگری باید، پرداخت به ناکامی/
گر عاقل و هشیاری، وز دل خبری داری
تا آدمیت خوانند، ورنه کم از انعامی/
سعدی