سوگند به امروز
و آنچه پدیدار میشود
از به هم برآمدنِ
هست و هُش.
فرزاد گلی – امروزنامه
--------------------------------------
--------------------------------------
حکایت و درنگ امروز
در راه - قسمت یازدهم
دوره اقامتی؛ روز چهارم، قسمت اول(ادامه از تاریخ ۹۹/۱۲/۲۵)
در این روز سخن از تربیع و دایره بود: دایره نماد هستی است؛ آنگونه که هست و مربع نماد هستی است؛ آنگونه که بازنموده میشود. قوسهای دایرهی هستی؛ نیستی، دانایی، نادانی و واقعیت است بدون هیچ توضیحی و چهار گوشهی مربع؛ استعلا، ابهام، اینی و تهی. چهار کنش ادراکی انسان است. قطرهای مربع؛ حال و کار هستند که تمام طیفهای تربیع و دایره را در بر دارند.
حال؛ آگاهی به کیفیتِ بودن است و کار؛ آگاهی به کیفیت حرکت. این مفاهیم یک به یک دریچههای بسته ذهن را میگشاید و ما را مجال آن تا ظرف جان خویش را بزرگتر نماییم... تا بنوشیم و گوارای وجودمان کنیم وخود را به باوری پوچ که دارم میرسم، نفریبیم.
«هر که نقص خویش را دید و شناخت
اندر استکمال خود ده اسبه تاخت/
زان نمیپرد به سوی ذوالجلال
کو گمانش میبرد خود را کمال/»
بیتردید افراد روی قصدهایشان حرکت میکنند. من نیز با درک مفاهیم تازه و روزنههایی که هر روز در سطح آگاهیام گشودهتر میگردد گاه احساس هیجان، گاه احساس ترس و گاه احساس ناتوانی میکنم، اما رشتهای محکم فرا چنگ من آمده است (آنچه آموختم از او... آنچه بخشیدش به من).
شهلا صفویفرد