از خود،برای خود، خودی بهتر ساختن

هجرتی است

-هجرتی است-

هجرتی است
از امروز
به خودِ گمشده دیروز
آن جا که «رایِ» نوآمده
هنوز نگاهش به «جای» بود
شگفتا! که هربار
خِردی نو زاده می‌شود.
فرزاد گلی – امروز‌نامه
--------------------------------------------
--------------------------------------------
حکایت و درنگ امروز
در راه - قسمت نهم 
دوره اقامتی؛ روز سوم، قسمت دوم (ادامه از تاریخ ۹۹/۱۱/۲۵) 
گاه مهربانی و شفقت و سپاس نسبت به دیگرانی که یاری‌ام کرده‌اند را ضرورت و نیاز رشد خود می‌دانم، حتی اگر ریشه در ادای دِین داشته باشد ولی در این نگاه تازه دانسته‌ام ذهنی که اسیر دِین باشد آزاد نیست و آزادی شاه‌کلید درهای رو به گستره‌ی تحقق خود است.
درواقع در تابش نورهایی که این مفاهیم نو، از روزنههایی، آگاهی را بر من می‌تاباند، دیدم که چگونه دِین برزندگی‌ام سایه انداخته و پیش از این، یا ترس یا محبت در من ایجاد دِین نموده است.
اکنون آموخته‌ام که در یک نظام سیستمی، تعامل است که انجام می‌گیرد و در تعامل هر کس به اندازه ظرف خویش و به میزان درک خویش، کسب خود را کرده است و دیگر مفهوم بدهکار و بستانکار همچون مفهوم ظرف و مظروف از میان برمی‌خیزد.
در جلسه‌ی کارگاهی یکی از اعضا می‌گفت: وقتی ما دیگری را در تمامیت خود بیاوریم، دیگر به کسی بدهکار نیستیم و از کسی هم طلبکار نه؛ یکی‌ می‌ماند، آن هم خود است در تمامیت.
شهلا صفوی‌فرد