میمِ
امروزم
تویی.
فرزاد گلی – امروزنامه
--------------------------------------------
--------------------------------------------
درنگ امروز
... من یک نویسندهام و مامان خواندن هم نمیداند، با وجود این برای معنی بخشیدن به تمام کارهایی که در زندگی کردهام، به او رجوع میکنم. انتظار دارم چطور مرا بسنجد؟ از روی بو یا قطر کتابهایم؟ بر اساس طراحی روی جلد و جنس و نرمی آنها؟ او از همه تحقیقات پرمشقتم، خیزش الهامات در ذهنم، جستوجوی باریکبینانهام برای افکار صحیح و از جملات زیبایی که مینوشتم، هرگز چیزی نمیدانست.
معنی زندگی؟ معنای زندگیام. همهی کتابهای تلنبار شده روی میز مامان که هر لحظه در خطر سقوط بود، حاوی پاسخهای پرمدعایی به این پرسشهاست؛ نوشتهام: «ما موجوداتی در جستجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرتاب شدن به درون دنیایی که خود ذاتا بیمعناست، کنار بیاییم.» و سپس توضیح دادهام که برای پرهیز از پوچ گرایی، باید وظیفهای مضاعف را تقبل کنیم: ابتدا طرحی چنان سترگ برای معنای زندگی ابداع کنیم که پشتوانهی زندگی باشد، بعد تدبیری بیندیشیم تا عمل ابداعمان را فراموش کنیم و خود را متقاعد سازیم که ما معنای زندگی را ابداع نکردهایم، بلکه کشفش کردهایم، به عبارتی این معنا وجودی مستقل دارد...
مامان و معنی زندگی - اروین یالوم