بر دروازه میدان جلفا
ساعتیست خورشیدی
که پدیدار میکند
سایه لغزان زمان را
بر اعداد
و همسرایان مینوازند
ناقوسهای خاموشِ امروز را؛
تپش بلورین کوارتز
و ضرب یکنواختِ ریزش شنها
از سوراخ ریزِ آبگینه اکنون.
فرزاد گلی – امروزنامه
-----------------------------------------
-----------------------------------------
درنگ امروز
«مرا عهدی است با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولی است با جانان که جانان جان من باشد» مولانا
دکتر هریس در کتاب ماندن در وضعیت آخر، از اهمیت نقش مناسک در زندگی سخن گفته است و از منظر روانشناسی هم در خصوص آن سخن رفته است.
مناسک؛ گستره مذهبی، غیرمذهبی، مناسبتها، شادیها و غمها را در بر میگیرد که هر کدام در جایگاه خود کارآمد و تاثیرگذار هستند.
جشنها از جهاتی با مناسک دیگر میتوانند تمایز یابند و میتوانند نشان از فرهنگ و حسن تدبیر یک ملت داشته باشند، نشان از اهمیت شادی در زندگی و استفاده از منابع و امکانات موجود برای شادیآفرینی. جشن ها نشان از عهدی درونفرهنگی با سرور دارند. وجود جشنها مشخص میکند که من میخواهم و میتوانم در طوفان زندگی گوشه امنی فراهم کنم و از نسیم حیات هم بهرهمند شوم.
مولای متقیان می فرمایند:
«وقتی روز شادی در اختیارت قرار گرفت، از آن دوری نکن؛ زیرا وقتی در دست روز اندوه قرار بگیری، از تو صرفنظر نخواهد کرد»
پس با وجود مشکلات فعلی و مصیبتهای اخیر، یافتن پنجرهای رو به سرور و گشودن آن، از آگاهی و خردمندی است.
به قول حافظ:
«چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش»
پس چه خوب که با وجود فروبستگی در کار جهان فعلی، ما چون باد بهاری گرهگشایی کنیم و چه خوب که نه فقط چون باد بهاری، که در شروع زمستان هم اولین گره را از جبین خود بگشاییم.
و چه خوب که منسک شب یلدا داریم و بهانهای برای تمرین شادی، تا با این تمرینها شادی را تبدیل به عهدی درونی کنیم.
محسن استکی