کرده امروز را رها کن!
چون پیغامی
در بطریای
به دریا...
جایی گشوده شود
به هنگامی
و سلسهای از کنشها و رخدادها برانگیزد
آنچه هم آهنگ قصد توست
به دیدارت برمیخیزد
و ناهماهنگهایش
سهم کردوکارِ روزگار ...
دعایت را در پیاش بفرست! چون قاصدکی برباد
تا شاید به خاک آینده فرورود
درختی شود؛
سایهساری نیک برای پرورش کردارها.
فرزاد گلی – امروزنامه
-----------------------------------------------
-----------------------------------------------
حکایت و درنگ امروز
در راه
دوره اقامتی؛ روز اول، قسمت چهارم (ادامه از تاریخ ۹۹/۰۹/۱۵)
یارب این تمیز ده ما را به خواست
تا شناسیم آن نشانه کژ، زر است
امروز در آغاز، بحث کنش و رخداد که دو سطح متفاوت ادراکی می باشند، موضوع صحبت استاد بود. این که «جهان رخدادها خوب و بد ندارند و نباید آن را با منطق کنشها سنجید».
به نظر من آنچه دست ما را برای عمل خالص میگشاید، همین آگاهی یافتن از تفاوت رخداد و کنش است؛ این که «باید رخدادی بیندیشیم و کنشی عمل کنیم».
بعدها که در جلسات کارگاهی به مسئله کنشها و رخدادها بازگشتیم، کاملاً مطالب گفته شده در طی دوره را درک نمودم. اینکه آنها دو جهان متفاوتاند؛ ما باید در حیطه رخدادها پذیرا باشیم و به درک آنها برسیم، اما در حیطه کنش منفعل نبوده و با درک و آگاهی این زمانیمان با ضریفترین نسبی، بهترین عمل را داشته باشیم. از اینکه در این حیطه همه چیز به دست ماست.
تفاوت کنش و واکنش را درک کردهام و دانستهام خود تحقق یافته، اقدام به واکنش نمیکند.
صدای استاد با این دعا در گوش جانم تعیین انداز است:
« خدایا توفیق شناخت تفاوت قرارگرفتن در سطح ادراک کنشها و رخدادها را به ما بده».
شهلا صفویفرد