بوی علفهای تفتیده
جریان گرم عرق بر گردن
آنگاه، وقت
لحظهای نسیم مهمانت میکند
پر پروانهای بنفش بر گونهات میلغزد
و ناگاه
چند خراش میافتد
بر تن فضا
از وزاوز پرواز مگس
از جا میپراندت
میبینی این جایی
جایی در امروز.
فرزاد گلی – امروزنامه
---------------------------------------------
---------------------------------------------
درنگ امروز
عکاسترین هنرمند ایرانی به نظر من «سهراب سپهری» است. او کلمات را چنان تصویر میکند که میتوانیم پا بگذاریم درون آن تصویر. در نگاه سهراب به هستی هیچچیز با هیچچیز در تناقض نیست. بالاتر یا پایینتر وجود ندارد. چیزی را ارزشگذاری نمیکند. قضاوت هم نمیکند.
میگوید: گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد!
یعنی برابری و در جایگاه خود بودن. او فقط و فقط نشان میدهد. بهترین حالت برای درک و ارتباط با شعریا عکسهای سهراب این است که مثل خودش برخورد کنیم؛ فقط نگاه کنیم، تفسیری نکنیم و دنبال معنایی نگردیم. نیازی به توضیحالمسائل نداریم. فقط نگاه است.
میگوید: گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد!
یعنی برابری و در جایگاه خود بودن. او فقط و فقط نشان میدهد. بهترین حالت برای درک و ارتباط با شعریا عکسهای سهراب این است که مثل خودش برخورد کنیم؛ فقط نگاه کنیم، تفسیری نکنیم و دنبال معنایی نگردیم. نیازی به توضیحالمسائل نداریم. فقط نگاه است.
به این شعر نگاه کنید:
من در ایوانم، رعنا سر حوض
رخت میشوید رعنا.
برگها میریزند
چقدر ظریف است! هرگونه تفسیری و گشتن دنبال معنایی، این عکس که از نور ساختهشده است را خراب میکند.
با ظرافت نگاه باید آن را دید.
سیامک تراکمهزاده